سلام هم لباسی ها و هم اندیشان گرامی، صبح سومین روز هفته بخیر  .

 

قبلا از بس از فضای مجازی و گروه های مجازی و انواع و اقسام شبکات سایبری بد و بیراه شنیده بودیم، ببخشیدا تصورم این بود که چیزی از خانه فحشای مجازی کمتر نداره! هر چند همین الان هم نمیتونه کسی ادعا بکنه که صد در صد خوبه. چون بالاخره معایب و محاسن خاص خودش را داره. اما خوب و یا بدِ مطلق نیست. این من و شما هستیم که تصمیم میگیریم کی باشیم؟ و چطور زندگی کنیم؟

 

من به عنوان یک روحانی علاقمند به معارف اسلامی و انسانی، کمتر از دو سال هست که به طور جدی وبلاگ نویسی میکنم. وبلاگی که رویکردش دلنوشته است و تلاش کردم وبلاگم را با شعر و فضای احساسی و چاشنی لوس بازی هم قاطیش نکنم. حتی ذره ای هم تبلیغ برای معرفیش انجام ندادم. اما ظرف این مدت، روزانه حدودا بین 100 تا 150 نفر به صورت متوسط به وبلاگم سر میزنند. اگر (در بدترین شرایطش) حدود یک سومش را موتورهای جستجوگر و کاربران تکراری تشکیل داده باشن، میشه روی حدود 100 نفر حساب کرد که هر روز با اختیار خودشون و علاقه ای که به موضوعات دارن، صفحه دلنوشته و سوژه های فکری وبلاگ را دنبال میکنند.

 

تصور کنین چندتا مسجد، تعداد شرکت کننده های اون در منبر و مباحث مختلفش در هر روز، به 100 نفر میرسه؟ 100 نفری که نه پیر هستند، نه خواب آلود اند، نه مدام به ساعتشون نگاه میکنند، نه با هم پچ پچ میکنند، نه زل زدن توی قیافت که بخوای دستپاچه بشی (مخصوصا در برابر یکی مثل من خجالتی و کم رو) ، نه منتظر چایی و پذیرایی مرسوم هستند، نه لازمه دغدغه سرما و گرماشون داشته باشی، نه لازمه واست فکر پاکت و هدیه منبر باشند، نه خیلی چیزهای دیگه....

 

فقط خیلی با محبت و علاقمند، دو سه تا دکمه را فشار میدن و یا یه برنامه ساده را روی گوشی همراهشون لمس میکنن تا به راحتی در سفر و در خانه و در محل کار و در ترافیک و در میهمانی ها و در هرجایی که هستند، با تو ارتباط برقرار کنند. حتی بعضیاشون اونقدر باهات احساس راحتی میکنند که لازم نیست چهره به چهره و رخ به رخ باهات گفتگو کنند. بلکه قسمت نظرات وبلاگ را باز میکنند و نظر خودشون را مطرح میکنند. بدون اینکه کسی اسم و رسمشون را بپرسه و بدونه.

 

آمار وبلاگها واقعی تر از سایت های رسمی است. نگهداری و نگهبانی هم ازش راحتتره و مدیران سایتی که وبلاگت را ازشون گرفتی، زحمت نگهداری و عدم هک و ... را بصورت کاملا رایگان انجام میدن.

 

لطفا نگید: «این همه سایت و وبلاگ وجود داره! ما کجای این دریا هستیم؟» چون همونطوری که ما از نظر تعداد طلبه و روحانی مهذّب و مجرّب بی نیاز نشده ایم، از نظر وبلاگ و سایت های ارزشی و سالم هم اشباع نیستسم. این را خیلی راحت میشه از آمارهای سرسام آور سایت های ضد اخلاقی و ضداسلامی پی برد.

 

نگو : «مطلب از کجا بیارم؟ چه فایده داره؟ مجبورم کپی پِیست کنم!» جسارت نباشه ها! اما مگه مطالب منبر و حتی شیوه حرف زدن و تن صدای خیلی از عزیزان کپی برداری از دیگر از شخصیت ها نیست؟ خب چرا دیگه. پس غصه چی میخورین؟ اگه کپی برداری زشته، واسه منبرهای محرم و صفر و رمضون و فاطمیه و ... هم زشته. اگه هم زشت نیست، خب هر وقت مطلب کم آوردی، کپی برداری از سایت های دیگه بکن تا حداقل بلندگوی حرفهای قشنگ دیگران باشی(البته با ذکر منبع و ماخذ)

 

نگو : «وقت گیره! وقتش را ندارم» لا اله الا الله! نمیخوام روضه مکشوف بخونم اما مگه بقیه روز، چه کار مفیدتری انجام میدی؟ درس و بحث که سرجاش. اما بعضی از آقایون چندان حضور منظمی هم در درس ها ندارن. مخصوصا حضرات پردیسان و حضرات شهرک های مختلف. چرا؟ چون نظارت دقیقی وجود نداره. تازه اگه سفرهای تبلیغی دهه محرم و دهه صفر، تبدیل به دو سه ماه تعطیلی نشه و وقتی از سفرهای عتبات و مشهدهای مستحبی و اردوهای وسط سال تحصیلی و ... زیاد بیاد.

فقط تو بشین بنویس و ایده و سوژه جدید ارائه بده. فقط تو بشین حرف بزن و حتی از درددلها و دلنوشته هات بگو. اگه مخاطبت مطمئن بشه که تو قصد جذب و تحولش نداری، خیلی راحتتر باهات ارتباط برقرار میکنه. پس لازم نیست قصد جذب و تغییر و تحول مردم داشته باشی. خدا مقلب القلوب و محول الاحوال است. من و تو چیکاره ایم؟ تو حرف دلت را بزن. نه ژست علمایی و آروق روشنفکری. حرف دل. حرفی که از اعتقاد و متن زندگیت باشه. نه از لا به لای کتب ضخیم و طویلی که حتی خودت هم ازش سر در نیاوردی و با چند تا تلخیص سر و تهش را به هم آوردی!

 

 

التماس دعا / یازهرا