حدادپور

سلام و صبح شما به خیر  .

خیلی وقته به خاطر مسائل مهم تری که باید درباره اش پست میذاشتم از زندگی و علاقه های شخصیم چیزی ننوشتم.

خب اشکالی هم نداره. اما امروز میخوام یه کم از درونیاتم در هفته ای که گذشت حرف بزنم:

هفته ای که گذشت، صحبتهای حضرت آقا خیلی به دلم نشست. هروقت پای صحبتهای ایشان میشینم روح انقلابی و حماسه و مسئولیت پذیریم بیشتر میشه. راستش خیلی خوشحالم که وارد دستگاه های انقلابی و اجرایی شدم که میتونم با دست بازتر در مسیر انقلاب خدمت کنم. مسیری که هنوز انقلاب داره میشه و این انقلاب در حال شدن است و هنوز خون میخواد و هنوز عرق ریختن میخواد و هنوز خیلی در داخل و خارج کار داریم. خیلی انرژیم دوچندان میشه هروقت پای صحبتای حضرت آقا میشینم. انرژی که هر کسی قادر نیست به مخاطبش القا کنه.

هفته ای که گذشت، به ضرورت کار آخوند انقلابی در عرصه جهانی بیشتر پی بردم. خیلی نمیتونم در این باره توضیح بدم اما همین قدر بگم که اینقدر لازمه اندیشه آخوند انقلابی صادر بشه که حد و حساب نداره. حالا میخواد با رایزنی های فرهنگی و دیپلماسی بین المللی باشه و چه با کار اطلاعاتی و رصد کردن انواع تهدیدات مخصوصا تهدیدات فرهنگی. ما خیلی کار نکردیم که دور و بری های خاندان شیرازی و ... مجال عرضه اندام پیدا کرده اند.

هفته ای که گذشت، به دقت بیشتر در ارائه بیلان و گزارش کار پی بردم. فهمیدم که ارائه گزارش کار اگه از خود انجام کار مهم تر نباشه اما اهمیتش کمتر هم نیست. باید همه هنرمندی و جامع نگری را در ارائه و بیان گزارش به خرج داد. اتفاقا قراره فردا صبح تا ظهر گزارش بدم. لذا دارم چندتا مقاله پر و پیمون در این باره مطالعه میکنم و چون احتمالا فردا دبیر یه جلسه هم هستم باید در حدّ تیم ملی بتونم مطالب مدیریتی و حرفه ای آماده کنم تا در طول چهار ساعت جلسه عصر بتونم جلسه را مدیریت کنم.

هفته ای که گذشت، دو تا یاداشت نسبتا مفصل و جدید درباره آل سعود و قرآن کریم نوشتم. خیلی اثرات زیادی بر گفتار و القای نگاه آل سعود ستیزی در جلساتم داشت. این از برکات همکاری با سایت رهروان ولایت هست که جدیدا افتخار همکاری باهاشون پیدا کردم.

هفته ای که گذشت، دو تا پنجره خوب به روی پایان نامم باز شد و سه بخش جالب بهش اضافه کردم. البته هنوز جای کار داره اما احتمالا تکمیل کننده مطالب پبشین هم میشه. بیش از 10 فصل کار سبک و راحتی نبود. به خاطر همین خدا کنه بتونم تا ماه محرم نیومده و منبرام شروع نشده، بتونم جوری جمعش کنم که دیگه نقصی نداشته باشه. الحمدلله تا حالا که جوری پیشرفت داشته و اساتید راهنما و مشاورم راضی بودند که باورم نمیشد. اما باید پر و بال بیشتری بهش بدم.

هفته ای که گذشت، دو تا پیشنهاد پروژه تحقیقاتی داشتم که به خاطر مشکلات مالی که دارم باید قبول میکردم. البته صرفا به خاطر مشکلات مالی قبول نکردم بلکه علاقه هم داشتم اما وقتمو به طور قابل توجهی میگیره. چون دلم نمیخواد به خاطر حق الزحمه اش بنویسم لذا انرژی متفاوتی میخواد. من معتقدم به راحتی میشه از متون مقالات و کتاب ها پی برد که کی برای چی نوشته. نمیخوام اگه کسی این دو تا پروژه را دید برداشتش این باشه که به خاطر چیزی جز خدمت به علوم انسانی و وحیانی نوشته شده.

هفته ای که گذشت، خدا لطف کرد و پدر بودم، همسر بودم، عاشق بودم، معشوق بودم، همکار بودم، امام جماعت بودم، سخنران بودم، نویسنده بودم، فعال فضای مجازی بودم، استاد مشاور پایان نامه بودم، استاد راهنما بودم، راننده بودم، آشپز بودم، بد اخلاق بودم، خوش اخلاق بودم، جدی بودم، شوخ طبع بودم و.... کلی صفات دیگه. اما هفته قبل، خلی هم ریسک کردم. ریسک هایی که اولین تجربه ام بود. خیلی کیف داد و پشیمون نیستم. چون باید ریسک میکردم.

الحمدلله به خیر گذشت.

انشاءالله هفته ای که پیش رو داریم، بهترین هفته عمرمون را تجربه کنیم.

 

التماس دعا / یازهرا