سلام و شبتون به خیر
دو سه روزی که تا حالا جهرم بودم، بیشتر وقتم در بیمارستان و مطب پزشک و آزمایشگاه بودم. حاج آقای امیری(رئیس دفتر امام جمعه جهرم و داماد ما) به عفونت شدید مبتلا شده بودند که پس از دو سه روز پیگیری و بستری در بیمارستان، حالا یه کم بهتر هستند. یکی از خواهرام هم کسالتی داشتند که که مجبور شدند پس از مراجعه به متخصص، این هفته را مرخصی بگیرند و به درمان و استراحت بپردازند. فاطمه جون هم که دلش درد میکنه و مدام اذیت میشه.(البته وقتی وسط گریه هاش، من باهاش حرف میزنم یه کم ساکت میشه... شاید هم دل من الکی خوشه...)
اصلا در این چند روز نتونستم مطالعه کنم و برنامه خواب و استراحت و تغذیه هم به هم خورده. اما احساس میکنم واجب بوده که جهرم باشم و قدمی برای اقوام و عزیزانم بردارم. خدا را صد هزار مرتبه شکر. مفید بودن و احساس مفید بودن احساس بسیار خوبیه که تا دنبالش نباشی و واسه خودت واجب ندونی که به عزیزانت برسی، درست نمیشه و شکل نمیگیره.
ان شاءالله فردا دانشگاه علوم قرآنی و دانشگاه پزشکی گراش به صورت مجزا برنامه سخنرانی دارم. به خاطر همین امشب نتونستم پیش حاج آقا در بیمارستان بمونم و زحمتش به عهده برادر و داماد خودشون افتاد. مطالبم واسه فردا آماده است و نگرانی از این بابت ندارم اما دوس داشتم فرصت بود و بیشتر تمرکز میکردم و مطالب دیگری هم آماده میکردم تا دستم پُرتر باشه.
با هماهنگی که با بسیج خواهران و هیئات برادران و بعضی دوستان صورت گرفت، تراکم برنامه های دهه آخرم از پس فردا شروع و بیشتر میشه. خدا کنه مریض نشم و حال و روزم اجازه برنامه های با کیفیت بدهد تا شرمنده صاحب مجلس(وجود نازنین مادر سادات، حضرت زهرا سلام الله علیها) نشم.
این دهه چندان فرصتم را برای رفرنس یابی های متعدد صرف نمیکنم و قصد دارم کمی اخلاقی تر مباحثم مطرح کنم. چون اخلاق عقلانی و عقلانیت اخلاقی با رویکرد تاریخ پیامبر اکرم و تاریخ نهضت عاشورا، محور حدود 40 ساعت سخنرانی هست که قول داده ام.
دعا کنید خدا توفیق بده و بتونم حق نوکری را درست به جا بیارم.
التماس دعا/ یاحسین