حدادپور

گاهی این قدر درگیر امور اجرایی میشیم که از درس های ساده اما عمیقی که از اطرافمون میتونیم بگیریم غافل میشیم .
ناسا چندین ساله که داره برای نجات موجود زنده در شرایط خلاء تلاش و برنامه ریزی میکنه تا بتونه بهترین ایده را آزمایش و سپس به اجرا برسونه. ذهن بچه های هوافضا در شاخه آرایه و نقشه ریزی حسابی مشغول این پروژه شده و سالانه در چندتا از دانشگاه های این مرز و بوم هم مسابقه سقوط آزاد تخم مرغ درون سازه های طراحی شده برگزار میشه که از جذابیت خاصی برخورداره و همه شون تلاش میکنند تا توسط بهترین روش و کمترین زمان و مناسب ترین سرعت، توسط سازه هایی که طراحی و مهندسی کرده اند این سقوط و عملیات نجات را انجام بدهند.
امروز و فردا دانشگاه ما شاهد حضور و رقابت 24 تیم از دانشگاه های سرتاسر ایران هست که خیلی با جدیت و دقت و علاقه دارن باهم رقابت میکنند.
این که گفتم خیلی کم دقت شده ام و گاهی یادم میره که باید از تیکه های پازل زندگیمون درس بگیریم به خاطر سه تا برخورد و سوالات جالبی بود که از سه تا از بچه ها شنیدم:
محسن: حاج آقا کارمون را به هر خوبی انجام بدیم و در هر گروهی باشیم، مهم نیست در چه گروهی هستیم. چرا همیشه فکر میکنیم در گروه مقابل و دیگر گروه ها بیشتر از گروه خودمون خوش میگذره؟!
شهاب: حاج آقا بنظرتون اینقدری که بچه ها برای حفظ تعادل سازه ها برای نجات تخم مرغ تلاش کرده اند، خودروسازها برای تعادل پراید و... و نجات جون آدمها تلاش کرده اند؟
معین: تصورم اینه که قیامت مثل همین نمایشگاه بچه هاست. باید هرچی ساخته و پرداختیم نشون بدیم و همه میبینند. چیکار کنیم که از کاردستی قیامتمون شرمنده نشیم؟ باید دقیقا چطور زندگی کنیم که در نمایش قیامت رودست نخوریم؟
سوالات قشنگ و پر مغزی که فقط باید از دقت و فراست و روح و فکر بلند نسل چهارم انقلاب انتظار داشت.