امروز به درخواست یکی از بچه های هوافضا در مراسم جلسه دفاعیش شرکت کردم. متاسفم که اجازه نیست موضوع و محتوای رساله اش را بگم اما همین بس که اینقدر قشنگ توضیح داد و شبانه روزش را پای اون گذاشته بود که همه محو ارائه و تلاشش شده بودند و استادش نمره 20 را بهش داد. اگه نمره بهتری وجود داشت مطمئنم که همونو بهش میداد.

بچه ایرونیه دیگه. اهل توکل و خواستن و شدن. اهل شکستن ناباوری های سرشکسته ها. اهل ابتکار و تلاش.

بهش گفتم : سید مجتبی چقدر روی این رسالت وقت گذاشتی؟

سید گفت: اندازه یه شماره ضعیف تر شدن دوتا چشمام!

گفتم: بدرد کجاها میخوره؟

 اسم یه جاهایی برد که فقط میشه اسم اونا را توی اخبار علمی و سیاسی شبکه خبر و زیرنویس شبکه های خبری پیدا کرد.

گفتم: وقتی استاد داورت گفت که رسالت از رساله یه دانشجوی کارشناسی بالاتره چه احساسی پیدا کردی؟

گفت: قیافه روسای نهادها و سازمان های گنده ای تو ذهنم اومد که چندان باهام همکاری نکردند و تا طرحم را واسشون توضیح میدادم، نگاه به قیافه و هیکل کوچیکم میکردن و با انگشت اشارشون، عینکشون را بالا میبردن!

گفتم: حالا بی خیال! برنامه ات چیه؟

یه حرفایی زد که حال کردم از این همه اراده و انگیزه. خیلی دوس داشتم میتونستم توی وبلاگم نقلش کنم اما...

دو تا نکته را اگه نگم امشب خوابم نمیبره.

اول اینکه: هر چی نگاه به قد و قیافه و هیکل و سن و سال کمِ بچه های بااراده و اهل علممون بکنیم و کوچیکشون کنیم پیش خدا مسئولیم و بر خلاف تاکیدات حضرت آقا(امام خامنه ایعلم) رفتار کرده ایم. آقا فرمودن: حرکت نرم افزاری علمی کشور به دست بااراده جوانان پرانگیزه و متعهّد محقق خواهد شد.

دوم اینکه: اون جمله مرحوم آیت الله بهجت را فراموش نکنیم. آیت الله بهجت فرمودند: اینقدر انگشت روی سن و سال و تجربه نگذارید! بَسِمان است. ما یکبار در سقیفه چوب این تفکر اشتباه را خوردیم و حضرت علی علیه السلام را با چوب جوانی و کم سن و سالی کنار زدند.