شب همه عزیزان بخیر
میدونید امروز بیشتر به چی فکر میکردم؟
دوتا مسئله فکر مشغولم را مشغولتر کرده:
1- چرا همیشه ما فکر میکنیم اهل سنت همشون «میدونن» ناحق هستند اما لجبازی میکنن؟!
چرا ما باورمون شده که همه سنی ها و یا لااقل بیشترشون، مخصوصا به اصطلاح عُلَماشون، همشون میدونن حق با ماست اما از عمد و به خاطر حبّ دنیا دارن کتمان میکنن؟!
چرا فکر میکنیم بیشتر اونا حق را به ما میدن اما دارن پنهان میکنن؟!
خیلی منطقی به نظر نمیاد! شاید بعضیاشون اینجوری باشن اما نمیشه گفت که «بیشتر» اهل سنت میدونن حق باماست اما دارن لجبازی میکنن.
2- وقتی میشنویم که مثلا در اروپا مردم دارن تند تند مسلمون میشن، چرا خوشحال میشیم؟!
مگه دارن شیعه میشن که ذوق میکنیم؟!
اگه دارن بخاطر شدت تبلیغات وهابیت و اهل سنت، مسلمون میشن، این اول بدبختی نیست؟
مگه همین داعشی ها بیشترشون اروپایی های تازه مسلمون شده نیستند؟ خیلی از اسلام و قرآن اهل بیتی خبر دارن؟
غیر از اینه که مسلمون شدن بیشتر اروپایی ها و آمریکایی ها تحت تاثیر تبلیغات و حقایق تشیع نیست؟
خیلی ذوق نداره. چون اگه با پول های هنگفت عربستان و پاکستان و القاعده و... مسلمون شده باشند، مصیبتی بر مصائب اسلام است.
بالاخره اینم فکر مشغول منه دیگه!
اما بذارید اقرار کنم که حس خوشی ندارم وقتی میشنوم درباره مسائل فوق، اغراق میکنن و آمار و اطلاعات الکی تحویل مردم میدن.
ماه محرم که رفته بودم جهرم، 10 ساعت درباره «تکتولوژی و رهزنان فکر» در جمع تعدادی از خانم های دانشجو و طلبه حرف زدم و دوتا مسئله بالا را به عنوان مثال در «بدفکری های مذهبی» تشریح کردم.
کاش تحت تاثیر تبلیغات الکی قرار نگیریم و درست فکر کنیم...
شبتون خوش