سلام دوستان، شبتون بخیر


چند روزی که مشهد بودم واقعا در روحیه و فشارهای مختلف فکریم اثرات مثبتی داشت و جای بعضی از دوستان هم بسیار خالی بود.


بچه های دانشگاه که سنگ تموم گذاشتن و همه چی خوب بود الحمدلله.


برنامه های متنوعی هم داشتیم که از همش مهمتر: دیدارها و اجرای سخنرانی در رواق دارالهدایه صحن مطهر رضوی و حلقه ها و مناجات سحر شب جمعه و... بودند.


اما چندتا چیز باحال مطرح شد که جذابیت برنامه ها مخصوصا در اتوبوسی که من روحانیش بودم را دوچندان کرد و یه شور و حرارت بالایی بوجود آورد:


یکی شرح و مباحثه پیرامون اذن دخول به حرم مطهر امامان بود، و یکی دیگه هم مسابقه پانتومیم مفهومگرا، و یکی هم مسابقه سروردن اشعار دو تا پنج بیتی بود که خودمم شرکت کردم.


چندتا نکته جالب را نمیشد نادیده گرفت:


یکی اینکه هیچ حرف  و شوخی رکیکی از همیچکدوم از بچه ها نشنیدیم.


دوم اینکه خود بچه ها میگفتن که اصلا در طول این چند روز به موسقی و آهنگ گوش ندادند! با اینکه نصف بیشترشون حزب اللهی و بسیجی هم نبودند.


سوم اینکه بچه ها از برنامه شنا در مجموعه موج های آبی استقبال نکردند!!!


چهارم اینکه اکثر بچه ها از تمایلشون به شرکت در اردوی راهیان نور که تقریبا سه هفته دیگه برگزار میشه خبر دادند!


همین ها دلمو گرم میکنه و احساس میکنم که هنوز ماهواره ها خیلی ضعیف تر و سست تر از اونی هستند که بتونن روح معنویت دوستی را از بچه هامون بگیرن.


درآخر، از همه شما که با گذاشتن پیام های محبت آمیز و طلب دعا، شرمندم کرده بودید ممنونم و امیدوارم خدا نصیب خودتون بکنه که به زودی زود به پابوسی امام رضا نائل بشید مخصوصا با همسفرانی از جنس علم و پاکی.


یاعلی