سلام ، روزتون بخیر
قصه وکیل و موکّل نیست. قصه نیابت است. حالا تا میگیم نیابت، فوری دوستان دست به نقد ، داد و فریاد میزنن که آقا منظورت از نیابت کدوم نیابته؟ نیابت عامه دیگه؟
آخه مگه میشه کسی فقط دارای مقام نیابت عام باشه و اینطوری تصمیمات قاطع و درست بگیره؟
مگه میشه کسی بتونه در برابر همه عالم کفر بایسته و دوست و دشمن هم به توانش پی برده باشن اما مشروعیتش فقط از نیابت عام مستفید از روایات باشه و بس؟
مگه میشه کسی بعد از چهارده قرن، علمدار جهان اسلام بشه ، جوری که حتی برای تصمیمات جهانی در سازمان ملل، نظرش را مدنظر و مطالعه داشته باشن اما دستی در نیابت خاص(حالا نه به صورت مشخص و علنی) نداشته باشه؟
مگه میشه کسی بتونه اقتدار منظور در منتها آمال علما و مراجع تشیّع در طول تاریخ را ظرف کمتر از 20 سال در جهان نهادینه بکنه اما نظر خاصی از سوی حضرت حجت(ارواحنا فداه) نداشته باشه؟
مگه میشه کسی تمام حرفاش حتی برای اغیار حجت باشه و نشه صورت خوشی از خلاف تصمیمات و نظراتش در ذهن مجسم کرد که برسه به خارج از ذهن، اما فقط دارای عدالت شخصی محدود در حدّ مرجعیت صِرف باشه؟
چرا بعضیا اگه قبولش ندارن، کسی بهتر را معرفی نمیکنن؟ خب ما که دعوا نداریم! خب بیان و یکی را معرفی کنن و بگن که فلانی هم میتونه! بگن یکی دیگه هست که با وجود آیت الله خامنه ای ، اون هم گزینه خوبیه و حتی بر آیت الله خامنه ای ارجحیت داره! خب چرا نمیگن؟ ندارن که بگن! وگرنه تا حالا گوش فلک را کر کرده بودن.
چنین شخصی که مثل و نظیر نداره و نمیشه حتی در کنارش کسی را با این درصد هوش و ذکاوت و تقوا و صلابت و سیاست معرفی کرد، چه برسه به اینکه بالاتر از اون بدونیمش، چطور وجدانمون قبول میکنه که دارای نیابت و ولایت خاص حضرت ندانیمش؟ چطور میشه فقط بگیم به تشخیص حضرات فقها و انتخاب اونا رهبر شد ؟
آخه مگه میشه کسی را به صِرف انتخاب از سوی فقهای خبرگان، رهبر دانست اما هیچ خبری از طرف ناحیه مقدسه هیچ خبری نباشه؟
کاری به کسی ندارم.
اما خودم، نه اهل غلو هستم و نه کار و گیر و گرفتاری دارم که بخوان حلّش کنن.
عقیده ام را میگم. فقط یک بیت و رد میشم:
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وآن پرده نشین باشد