سلام، شبتون بخیر
چند وقته که بخاطر مشکلاتی که برای بعضی خانواده ها پیش اومده و به طور مستقیم و غیر مستقیم شاهدش بودم، تصمیم گرفتم که برای خانم هایی که شوهر ندارند و در اصطلاح امروزه به آنها «بیوه» میگن چند کلمه ای صحبت کنم. چون مطالبی که عرض میکنم ناظر به وضعیت عمومی خانم های بیوه است، لذا لطفا کسی بهش برنخوره و استثناها را مطرح نکنه.
همه میدونن که تنهایی، جزء لاینفکّ زندگی هر انسانی است و هرکدام از ما بالاخره در زندگیمون تنهاییم حتی اگر بین هزاران مثلا مشتاق و خاطرخواه زندگی کنیم. چون هیچکس ما را به خاطر خودمون نمیخواد و معمولا ما را به خاطر نفعی که از لحاظ روحی و احساسی و معنوی و غریزی و شغلی و آبرویی و ... به او میرسونیم با ما ارتباط برقرار میکنن. خود ما هم همینطوریم. یعنی ما هم به خاطر صِرف وجود کسی باهاش رابطه برقرار نمیکنیم و قطعا منافع خودمون را تعقیب میکنیم. خب طبیعیه! همه ما انسان هستیم و اینجا دنیاست! همین کافیه که بدونیم زندگی دنیا و اهل دنیا گره خورده به همین ارتباط سودجویانه ای که در هر ارتباطی وجود داره و کاملا طرفینی هست.
خانم های بیوه و مطلقه هم بخش قابل توجهی از جامعه ما هستند و انسان هستند و اینجا هم دنیاست. اما این مسئله برای این دسته از خانم ها کمی حساس تر و پیچیده تر هست. به عبارت دیگر؛ نحوه ارتباط هایی که خانم های بیوه و مطلقه در معرض اون قرار میگیرن خیلی پیچیده تر از تمام ارتباطاتی است که در دنیا وجود داره و حتی معتقدم از روابط و مناسبات سیاسی هم پیچیده تر است! باور کنید پیچیده تر است و از موزیانه ترین و گرگ و میش ترین هواهایی است که یک زن در زندگیش میتونه با یک مرد یا پسر تجربه کنه.
برای بیان علت این ادعا به این مسئله توجه کنید:
خانم های بیوه پاک دامن! دقت کردین معمولا مردهایی که در مسیر زندگیتون قرار میگیرن و میخوان با شما باشن اما زن و بچه دارن چه جوری حرف میزنن؟!
همه شون میگن که زود ازدواج کردن و تا چشمشون باز کردن دیدن زن و بچه دارن و طعم واقعی عشق و جوونی را درک نکردن. معمولا همه مردهایی که به زن های بیوه میرسن از تنها بودن و عدم درک همسرشون دم میزنن و همشون هم دنبال یه پناهگاه میگردن که ...
تا دنبالش را بگم: همشون دنبال یه پناهگاه میگردن که آبرودار باشه تا یه وقت واسشون شاخ نشه ، دنبال پناهگاهی میگردن که با اون عشق و حال کنن و با زن رسمی و قانونیشون هم زندگی کنن. هیچوقت زیر بار طلاق نمیرن چون جرات و جسارت طلاق دادن زن قبلیشون ندارن. حالا به هر دلیلی حاضر به تشکیل زندگی دائمی با زن دوم که شما باشی نمیشن.
موردی برای مشاوره به یکی از رفقای روحانی مراجعه کرده بود که میگفت: ما زن های بیوه تبدیل شدیم به حیاط خلوت بعضی آقایونی که چیزی از احساس و تنهایی نمیدونن و فقط یکی را میخوان که باهاش باشن وگرنه در اینجور رابطه ها تنها چیزی که خبری ازش نیست زندگی و احساس پاکه.
خب معلومه این خانم فهمیده دنیا چه خبره و فکر نمیکنم لازم باشه زیاد توضیح بدم. اما لطفا خانم های بیوه پاک دامنی که دغدغه دامن پاک و ایمان و معنویتشون دارن به توصیه های زیر توجه کنن تا خدایی نکرده به دام نیفتند:
1-حدالمقدور از زندگی در منزل تنها و جداگانه پرهیز کنید و به زندگی با والدینتون بپردازید. برگشتن به خانه دوران کودکی هرچند کار ساده ای نیست اما بنا به هزاران دلیل بهتر است و تهدیدات را نسبت به یک خانم تنها کمتر میکند.
2-اگر بنا به هر دلیلی مجبور به زندگی در خانه ای مستقل و تنها شدید، اجازه ندهید منزلتان تبدیل به پاتوق دوستان مجرد یا متاهلی بشود که با شوهرانشون مشکل دارند و جایی بهتر از خونه شما پیدا نمیکنن و حتی جوری جلوه میدن که انگار دارن به شما لطف میکنن و شما را از تنهایی در میارن!
3- به هیچ وجه فریب احساس دلسوزیتان را نخورید. یعنی اگر مرد و زن جوانی از آشنایان و اقوام به شما مراجعه کردن تا مثلا از شما مشاوره بگیرند و یا مثلا از تجارب شما استفاده کنند فورا به این درخواست جواب مثبت ندهید. لااقل به مرد نامحرم چه از اقوام و چه شوهر دوستتان چراغ سبز برای تماس های مکرر و رد و بدل کردن پیامک و ... ندهید. این مسئله مهمی است که بسیاری را به دام وابستگی به شما انداخته و بهانه برای ارتباط غیر متعارف با شما را به وجود می آورد.
4 – لطفا به هیچ وجه ژست مشاور و سنگ صبور به خود نگیرد در حالی که ممکن است درباره مسائلی به شما مراجعه کنند که فقط فکر شما را مشغولتر کرده و شما را به یاد کمبودهایی می اندازد که با فقدان شوهر محترمتان در آن حالت به سر می برید. مثلا اگر خانمی از دوستان و اقوامتان درباره روابط زناشویی و مسائل مربوط به خلوت زن و شوهرها نیاز به مشاوره داره و ادعا میکنه که فقط شما را قبول داره و فقط میتونه به شما اعتماد کنه، لطفا زود خام نشید. ممکن است اون خانم راست و حسینی فقط شما را قبول داشته باشه اما شرایط شما جوری نیست که بتونید مخاطب حرفهای اون باشید. جسارتا اگر یاد مسائل زناشویی که با شوهر مرحومتان داشتید افتادید و یا احساس نیازهایی در شما زنده شد و زخم دلتان تازه شد تکلیف چیست؟
5- اگر نیازهای طبیعی انسانی در وجودتون غلیان داره و به راحتی و توسط روش های معمولی دینی و ورزش های متوسط قادر به کنترلش نیستید، و از سوی دیگر شرایط ازدواج مجدد دارید، اصلا تردید نکنید و حتی اگر هنوز سالگرد فوت همسرتان نشده، ایمانتان را دریابید و ازدواج کنید. مطمئنا ازدواج با شرایط خاصی که شما دارید بهترین راهه و بهتون آرامش میده. حرف و حدیث مردم همیشه هست. به ایمانتون فکر کنید و پیشنهادات خوبی را که در چارچوب شرع و عرف و خانواده مطرح میشه را از دست ندهید.
6 – اگر دختر و یا پسر دارید، مواظب باشید زمانی که ازدواج میکنید مسئله محرمیت فرزندان شما با فرزندان شوهر دومتان از نظر شرعی حل شده باشه. پیشنهاد میکنم حتما به یک مشاور مذهبی جهت حلّ و فصل این موضوع مراجعه کنید تا خدایی نکرده مثل یکی از پرونده ها نشید که فرزند زن با فرزند مرد، چندین سال باهم زندگی کردند با اینکه اون دو تا بچه با هم نامحرم بودن و الان به شدت احساس گناه میکنن!
7- اگر خواستگار شما یک پسر مجرد بود که تا حالا ازدواج نکرده، لطفا حتما دقت کنید و تمام جوانب موضوع و شخصیت اون بنده خدا را بسنجید و سپس به یک مشاور «زن» مراجعه کنید. تاکید میکنم: به یک مشاور «زن».
چون پسر مجرد، به راحتی و در شرایط معمول، زیر بار ازدواج با خانم بیوه که طعم زندگی مشترک را چشیده است، نمیرود. پس باید علت این خواسته اش را بررسی کنید تا به خاطر مسائلی همچون صِرف زیبایی و تیپ و هیکلتان و ثروت و ارثی که از شوهرتان به شما رسیده و امثال ذلک نباشه. چون این مواردی که عرض کردم، موارد شایعی است که در پرونده های مشاورین و وکلای دادگاه ها و ... وجود داره که سبب بسیاری از مشکلات اخلاقی و زناشویی شده است.
حرف های زیادی در این زمینه دارم که به خاطر محدودیت وقت توفیق بیانش نیست. اما برادرانه توصیه میکنم به موارد فوق توجه کنید و یا این متن را به کسانی که میشناسید و میدانید که در این بحران به سر میبرند، برسانید.
فقط یه جمله که باید حتما عرض کنم اینه که: در هر شرایطی موظب ایمان و خوش نام بودنتون باشید اما این حساسیت سبب نشه که به هر قیمتی از «حلال الهی» بگذرید. لطفا دقت کنید.
یاعلی