سلام، شبتون بخیر!


وقتی کسی به مردم شهر شاه پریون نیاز نداره چون میدونه مردم شهر شاه پریون حمایتش نمیکنن


وقتی کسی میگه باید اجماع نظرها در شهر شاه پریون خورد بشه و باید به روستاهای پشت قلّه قاف پرداخت


وقتی کسی میگه باید کوتوله ها زیاد بشن حتی به قیمت پرداخت همه هزینه هاشون


وقتی کسی تا امروز معلوم نشده مسیر قایقش کدوم طرفه و باد از کدوم طرف داره میاد


وقتی کسی مهم ترین هنرش حضور در صف نانوایی هایی هست که چند ساله پُخت نمیکنن


وقتی مهم ترین حربه اش لبخند به قیمت دندان به هم فشرده است


وقتی هندونه را هنوز نمیتونه با چاقو بخوره و باید حتما با داس بشکافتش


وقتی نمیدونه که نون باید بوی گندم بده نه بوی کاغذهای کاهی


وقتی ماشینش کول و شونه مرد آهنگره


وقتی چشمش دنبال آسانسوره


وقتی جیبش از خالی ها پر شده و همه خالی ها را خریده است


وقتی غروب شده و سایه کوتوله ها داره بلند و بلند تر میشه


این همه ماجرا نیست


تازه قراره شب بشه


مگر اینکه ...