سلام بچه ها! احوال شما؟
امیدوارم خوب باشید و در سلامتی کامل به سر ببرید.
امروز با یکی از همکارام حسابی بحثم شد. بذارید مختصر شرح بدم ماجرا چی بود.
پسری حدود 26 ساله به نام علی که از پروردگارهای دنیای ارتباطات و دیجیتال و از طراحان اصلی طرح های کامپیوتریه. در ضمن خوش تیپ و مهربون هم هست بین خودمون بمونه اما بنده خدا مجرده! حالا بماند.
این علی آقای ما، اصلا خلاقیتش بروز و ظهور درست و حسابی نکرده و فقط تبدیل شده به یه تایپیست معمولی!! این حرص منو در میاره که پسری با این همه استعداد، شده میرزا بنویس دفتر ما!! به جای اینکه خلاقیت فوق العاده اش را به کار بگیره، فقط کار میکنه و حتی یه لحظه هم بیکار نیست.
امروز بهش گفتم: علی تو چرا خودت خبرها را نمینویسی؟ چرا باید برات بیارن تا بنویسی؟ تو که هم جوونی و هم خوش فکر! پس چرا خرجش نمیکنی؟ چرا در طرح هایی که مطرح میشه، فقط منتظری بهت بگن چیکار کن؟ چرا خودت طراح و تئوریسین ماجرا نمیشی و یا لااقل تلاش هم نمیکنی که باشی؟ علی تو چرا کاری نمیکنی که معلوم بشه یه جوون پشت سیستم نشسته؟ کار تو با یه پیرمرد نباید تفاوتی داشته باشه؟ پس نشون بده که یه جوون پشت سیستمه.
علی ناراحت شد و بعدش هم رفتم از دلش درآوردم. چون میدونست از روی منظور بد و بد جنسی بهش نگفتم و نیّتم خیر بوده. ولی من به حرفهایی که بهش زدم اعتقاد دارم چون : شاید همه بتونن کارمند بشن اما کمتر کسی میتونه خلاقیت داشته باشه و خلاقیتش را خرج کارش بکنه.
از کارهای تصنعی و معمولی خوشم نمیاد و معتقدم اگه به کلیشه ها عادت کردیم، فسیلی میشیم که منتظر حقوق ماهانه و گذران زندگی و بازنشستگی و پیری و مرگ هست!
برای این همکار عزیز و همه خدمتگذاران نظام اسلامی آرزوی توفیق و شکوفاشدن دارم.
یاعلی