فرقه سازی های شبه عرفانی در جهان مدرن (2)

 

 

یکی دیگر از جریان های معنوی هند، رام ا... است. در قرن پنجم، شخصی به نام شیخ کبیر که پدر او مسلمان و مادرش هندو بود به ذهنش رسید که میان اسلام و آئین هندو  یک کیش ترکیبی و التقاطی ایجاد کند. رام ا... ترکیبی از نام خدای مسلمان ها و رام خدای هندوهاست. او از یک سو بخشی از مبانی خود را از مکاتب عرفانی هندی می گیرد و از سویی دیگر متأثر از مسیحیت است و از طرف سوم سعی دارد به آیه و حدیث هم تمسک کند! دیدگاه او درباره نسبت زن و مرد ریشه در اندیشه های تانتریک دارد. او با تأیید برابری ادیان، پلورالیسم دینی را تأیید کرد و انحصار حقانیت را از اسلام ستاند.

جریان بعد کریشنا مورتی است که بیست سال تحت آموزش و تعلیم یک فرقه به نام تئوسوفیست ها یا همان مسیحیت صهیون بوده است. یکی از کارهای این فرقه تقویت فرقه شیطان پرست ها است که آداب و مناسک بسیار وحشیانه و خطرناکی دارند. اعتقاد دیگر آن ها این است که موعود را یک یهودی می دانند که با تکیه بر دیوار ندبه در اورشلیم ظهور می کند. تعدادی از فیلم هایی که اخیراً درباره آخرالزمان ساخته شده ترویج اندیشه های آنهاست.

 

یوگاناندا خدایی را که ارائه می دهد همراه با ابهام و اجمال است، گویی وی به چند خدایی معتقد است. از یک طرف تثلیث مسیحیت را تأیید می کند و از سوی دیگر سعی دارد آن را با تعالیم هندو مطابقت دهد.

 

به نظر دالایی لاما مهم ترین هدف زندگی انسان رسیدن به شادی است. افکار و اندیشه های او ریشه در عرفان های هندو دارد و عناصر اصلی آن از قبیل تناسخ و قانون رنج است و از سوی دیگر از عرفان مسیحیت و اصول و قواعد روان شناسی بهره برده است. همچنین وی جایزه صلح نوبل دریافت کرده و در سال گذشته سفری به اسرائیل داشته است که با مقامات رسمی آنها دیدار کرده و جوایزی را از آنها دریافت کرده است!.

اصولی که دالایی لاما به آن تکیه کرده پراگماتیسم امریکایی است. براساس فلسفه پراگماتیسم، هر آنچه مفید است حقیقت است!

 

عرفان های امریکایی سه شاخه دارد: عرفان سرخپوستی، عرفان اکنکار و پائولوکوئیو.

عرفان سرخپوستی چند فرقه دارد که عقایدشان به شرح زیر است:

عرفان تولتک بیش از آنکه عرفان باشد، یک سلسله گزاره های اخلاقی است که بعضی از آنها ناقص یا نادرست است. عرفان ساحری که به سحر، رؤیا بینی و استفاده از گیاهان و داروهای توهم زا و... اعتقاد دارد. حداکثر چیزی که درباره ی آن می توان گفت این است که شامل یک سلسله توصیه های اخلاقی و به دنبال زندگی بهتر است، اما در واقع این ها نه عرفان است و نه حتی  یک مکتب اخلاقی درست.

آئین اکنکار معتقد به سفر روح و یافتن اقلیم بهشتی است که ارتباطی به خداوند ندشته و از سوی دیگر قیامت هم در این تفکر جایگاهی ندارد.

پائولوکوئیلو نویسنده ای امریکایی است که آثار او شهرتی جهانی به او داده است. او 17 اثر دارد. مهمترین ویژگی های آثار وی محتوای اشراقی و عرفانی آنهاست که به صورت رمان و داستان ارائه کرده است. دستمایه رمان های پائولو، عرفان ساحری، کاستاندا و عرفان مسیحیت است. او یک شخصیت کاملاً سیاسی است و در داستان ها و رمان هایش افکار و اندیشه های مارکسیسم را پیگیری کرده است، (مارکسیسم امروزه هیچ گونه وجاهتی ندارد و یک مکتب شکست خورده و فروپاشیده است.)

 

مهمترین محور عرفان مسیحیت «تجربه عرفانی» است و دقیقاً از همین روست که امروزه مسئله تجارب دینی و عرفانی به عنوان یک مقوله ی مستقل درغرب به صورت جدی مطرح است. برخی پنداشته اند تجارب عرفانی یا دینی همان مکاشفاتی است که درعرفان اسلامی مطرح است. اما میان این دو تفاوت های ظریفی است از جمله این که تجربه عرفانی از عقلانیت دینی به دور است اما مکاشفات که غایت سیر و سلوک عملی است پشتوانه نظری و عقلانی به صورت عرفان نظری دارد. دیگر اینکه تجربه عرفانی یک حالت درونی است، اما مکاشفه نوعی رؤیت و شهود است. و این یکی از عللی است که دین مسیحیت امروزه به گوشه ای خزیده و کاملاً دینی درونی و تنها مخصوص یکشنبه ها در کلیسا شده است.

 

مطلبی که درباره عرفان یهود یا آئین کابالا یا قبالا می توان گفت این است که یهود اساساً عرفان ندارد و اگر هم چیزی به این نام مطرح است در واقع ترکیب و اختلاطی از کیش های عرفانی دیگر مثل عرفان مسیحیت، یوگا، آئین های عرفانی هندی، تفکر نو افلاطونی، آئین زرتشتی و تصوف اسلامی است.

 

آئین ذن، آئینی چینی است که در آن متون مقدس جایگاهی ندارد، مناسک و علم و ساختن معبد نفی شده است، انزواطلبی مطلق حاکم است و هر گونه عقلانیت و فلسفه مطرود است. علم هم در نظر این مکتب جایگاهی ندارد، در آئین ذن، خدا، معاد، وحی و نبوت و اساساً دینی وجود ندارد و آنچه به چشم می خورد تائو و عوامل طبیعی است که هیچ ارتباطی به عرفان ندارد. اساس این مکتب بوداست و این آئین سرشار از ایده های فرهنگ هندوست.

 

فراعلم و فراروانشناسی: در این محدوده پنجاه مقوله قرار می گیرد مانند: پیشگویی، طالع بینی، سفر معنوی، مدیتیشن، NLP ، تجسم خلاق، رنگ درمانی، موسیقی درمانی و...

در مورد این پدیده ها باید گفت که اینها عمدتاً تکنیک هایی برای دستیابی به آرامش هستند و هیچ ارتباطی با عرفان ندارند. نکته دیگر این که بعضی از این دستاوردها واقعیت علمی ندارد و بیشتر برای ایجاد هیجانات آنی و کاذب مطرح شده است. نسبت به بعضی دیگر هم باید گفت پژوهش های علمی درباره آنها هنوز ناقص است و تا تکمیل شدن فاصله دارد.

 

سینما ماوراء: هالیوود از سال 1971 جریان جدیدی در حوزه فیلم و سینما ایجاد کرد که بعدها به سینمای دینی یا سینما ماوراء معروف شد، مهمترین فیلم این سینما در سال 1979 ساخت شد به نام ماتریکس، هم اکنون هم حدود 100 فیلم با هزینه های بسیار بالا در هالیوود ساخته شده است. از این مهمتر پدیده ای تحت عنوان کارتون های دینی است. ده ها کارتون با عنوان کارتون های دینی، مافوق طبیعی و ماوراء ساخته شده  که تقریباً تمامی آنها در کشور ما پخش شده است و هر کدام از آن ها تحلیل های مفصلی دارد. کارتون هایی مثل دو قلوهای افسانه ای، آلیس در سرزمین عجایب، بابا لنگ دراز و...

 

اکنون در کشور ما بیش از پنج هزار عنوان کتاب فرقه های مختلف به زبان فارسی چاپ شده است، حدود پنج هزار سایت در این حوزه فعالیت دارند و محافلی را برپا می کنند که با توجه به انحرافات و کاستی ها و آسیب هایی که برای این جریانات ذکر شده، بر ماست که با  بررسی ضعف ها و کاستی های این فرق و روشنگری در مورد آن ها و شناخت دقیق عرفان اسلامی با یکی دیگر از ابعاد تهاجم فرهنگی مبارزه کنیم.

 

منبع: برگرفته از کتاب «آفتاب و سایه ها» و سخنرانی دکتر محمد تقی فعالی