خود گنه کاریم و از دنیا شکایت میکنیم!
غافل از خود، دیگری را هم قضاوت میکنیم!
کودکی جان می دهد از فقر و ما هنوز ...
چشم میبندیم و هر شب خواب راحت میکنیم
عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود
ما به این دنیای فانی زود عادت میکنیم
ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا
عشق را با واژه هامان بی شرافت میکنیم؟
کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی
با همیم اما چرا احساس غربت میکینم؟
من به این مصرع یقین دارم که روزی میرسد!
سوره ای از عشق را با هم قرائت میکنیم...
(شیخ بهایی)