سلام بچه ها، سرحالین؟ رو به رُشدین؟ چه خبر؟


شده تا حالا بین دو تا گروه گیر کنین که با هم کُنتاکت دارن و هر دو گروه چشمشون به شما باشه؟ شده احساس بکنین بین اون دو گروه داره به اعصابتون فشار میاد و نمیتونین نظر هردو طرف را تامین کنین؟ شده تا حالا؟


مثلا شما بین خانمتون و مادرتون گیر کرده باشید و اونا انتظار داشته باشن که بدون اینکه با هم مواجه بشن، شما همه چی را درست بکنین؟ مثلا خانمتون توقع داشته باشه که شما انتقادی که خانمتون به مادرتون داره به گوش مامانتون برسونین و مادرتون هم انتظار داشته باشه که خودش با عروسش مواجه نشه و شما نکات مدّنظرش را به عروسش برسونین؟ شده تا حالا به خاطر این مسئله دوس داشته باشی داد بزنی ولی نشه و نتونی؟


و یا مثلا شما معاونت مجموعه ای را به عهده گرفته باشید و رییس محترمتون حرفها و فرامینی داره که نمیتونه خودش مستقیما به گوش کارمنداش برسونه و انتظار داره تو مایه بذاری. و یا کارمندات حرف و حدیث هایی درباره تصمیمات رییس دارن و فقط زورشون به تو میرسه و توقع دارن تو بپری وسط و نقش BAT MAN     بازی کنی و همه چیزو درست کنی.


و یا مثلا شما دوست مشترک دو نفر هستی و اونا با هم به مشکل برخوردند. هم نمیخوان باهم مواجه بشن و هم نمیخوان باهم مواجه نشن. هرکدومشون نشسته و فکر کرده و به این نتیجه رسیده که: کی از تو بهتر؟ و تو این وسط نقش گوشی همراه داری که فقط باید صداها را منتقل کنه.

تکلیفت چیه؟ این وسط باید چیکار کنی؟ بین مادرت و خانمت باید چیکار کنی؟ بین رییست و کارمندا باید چجوری عمل کنی؟ بین دوستات باید چطوری عمل کنی؟


حقیقت اینه که این جور آدما که دوس دارن از ما خرج کنند، از رندترین و شاید از قبیح ترین آدما باشند که دوس دارن از بقیه خرج بشه اما از خودشون نه! رفتار زشتیه. مخصوصا اگه جوری جلوه بدهند که انگار دارن به خاطر تو این تصمیم را میگیرن و یا جوری جلوه میهند که انگار عرفا و شرعا وظیفه تو هست که همه چی را درست کنی.


من دوتا پیشنهاد دارم: یکی اینکه اونا دارن تو را بی دلیل واسطه میکنند. چرا؟ اصلا ضرورتی نداره تو واسطه بین کسانی بشی که به تو و اعصابت رحم نمیکنن به خاطر راحتی اعصاب خودشون! این وسط اجازه نده نگاه ها به طرف تو باشه. نگاه ها را از خودت بردار وگرنه باید حالا حالا حرص این و اون را بخوری. با جک و خنده حالیشون کن که تو کاره ای نیستی.


بگو: مامان! همینجوری که با من حرف میزنی با عروست هم حرف بزن. من وقتی به خانمم میرسم موضوعات جذابتر از انتظارات شما هم وجود داره که غرق در اون موضوعات بشم. مامان! دوستت دارما اما اینقدر دوستت دارم که دلم نمیخواد وقتی دارم میام پیشت، با خودم بگم الان تا برم هزارتا حرف و حدیث و قصه و روضه داره که بریزه روی دلم! پس دوستت دارم و به خانمم حرفای شما را منتقل نمیکنم. خودت بهش نزدیکتر بشو تا بتونی راحتتر باهاش حرف بزنی.


بگو: همکار محترم! رییس محترم! من مجری و معاون جایگاه قانونی شما هستم نه خواسته ها و سلیقه های شخصی و گاها اشتباه شما! نوکر قانونم نه حرف و حدیث شما عزیزان. من واسطه نقل و انتقال حرف نمیشم.خودتون صلاح هم برید.

 


خلاصه خودت را این وسط حذف کن و یا مثل بازی دوران کودکیمون، وقتی وسط هستی و طرفین دارن توپ ها را به طرف تو میزنند جا خالی بده! وگرنه اگه توپ های اونا بهت خورد باید زمین بازی را ترک کنی. پس یا وسط ناییست و یا مهارت گرفتن و نگه داشتن توپ را داشته باش. توپ حرفهای مردم را بگیر ولی منتقل نکن. وگرنه میسوزی و باید زمین بازی را ترک کنی.


مخلصیم. یا زهرا