اگر امروز سامرا در تب و تاب جنگ و درگیری است، اگر قبر مطهر ائمه سامرا را دوبار در روزگار ما ویران کردند، اگر دیروز سر کلاس از دانشجوهام پرسیدم شما از امام هادی چی میدونید؟ و اونا فقط گفتن: نقی!
اگر هنوز حوزه های علمیه و انبوه علمای ما از جامع الاحادیث اندیشه های امام هادی بهره برداری چندانی ندارند،
اگر هنوز بسیاری از خواننده های ما در اندیشه اشعارِ هات و جوون کُش بسر میبرند اما یه حرومزاده از اون طرف آب پیدا میشه و اسم آلبوم کیفش «نقی» میذاره و عکس کاریکاتور گنبد حرم امام هادی را پوستر آلبومش میکنه،
اگه هنوز ....
اما هنوز دلم چندتا نکته را فراموش نمیکنه:
1- امامت در زمان کودکی: امام هادی یکی از سه امامی هستند که در دوران کودکی و نابالغی به مقام منیع و رفیع امامت رسیدند.
2-کاشف سرزمین هود: در تفسیر نورالثقلین مىخوانیم: در زمان معتصم عباسى، براى دسترسى به آب، چاهى را در منطقه بطائنیه عراق حفر کردند. با آنکه چاه عمیقى کندند امّا به آب نرسید و آن را رها کردند. در زمان متوکل باز به حفر چاه پرداختند تا به تخته سنگى سخت رسیدند. هنگامى که آن را شکستند، ناگهان باد سردى وزید و عدهاى را هلاک کرد. این حادثه عجیب را از امام هادى سؤالکردند، آن حضرت فرمود: آنجا سرزمین احقاف و قوم مشرک هود بوده که با وزیدن باد سردى به هلاکت رسیدند.
3- احترام ویژه به اهل علم : مرحوم طبرسى در کتاب احتجاج نقل مىکند که در زمان امام هادى علیه السلام یکى از فقهاى شیعه که در بحث با یک ناصبى منحرف، او را روشن کرده و حقّانیت خود را ثابت کرده بود، وارد مجلسى شد که در آن مجلس، علویّون و بنىهاشم نیز حضور داشتند. امام هادى آن فقیه را در بهترین جاى مجلس نشاند. این همه احترام، براى علویّون و بنىهاشم گران آمد، بزرگ آنان زبان به اعتراض گشود که چرا چنین فردى را بر ما برترى دادى؟ امام فرمود: آیا به داورى قرآن راضى هستید؟ گفتند: بله، حضرت این آیه را تلاوت فرمود: تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ ... وَ إِذا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ ارزش این شخص به خاطر بحث علمى و شکستى که به آن ناصبى داد از هر شرف و نسبى بیشتر است.
4- بیان اسرار ولایت: از امام هادى پرسیدند: چرا حضرت على در جنگ جمل هر که را زخمى مىشد رها مىکرد، ولى در جنگ صفین فرمان داد زخمىها را هم بکشند؟ امام هادى در پاسخ فرمود: در جنگ صفین رهبر مخالفان زنده بود و زخمىهاى فرارى را دوباره جمع و کمبودها را جبران و ضعفها را تقویت و بیماران را عیادت و دلجوئى مىنمود و ریشه فساد در آب بود، (تا ریشه در آب است امید ثمرى هست) و لذا براى خشکاندن ریشه فساد و پایان دادن به توطئه باید اثرى باقى نگذارد، امّا در ماجراى جنگ جمل، پس از کشته شدن بزرگان دشمن مثل طلحه و زبیر و از هم پاشیده شدن فرماندهى سپاه دشمن، امید و پناهگاهى براى فریب خوردگان فرارى و زخمىها نبود، لذا هر کدام زخمى مىشدند یا پا به فرار مىگذاشتند، مورد تعقیب قرار نمىگرفتند. از این ماجرا به خوبى مىتوان نقش رهبر را در جبهه باطل و تفاوت عکسالعملها را در جبهه حق دریافت.
5- تبیین حقیقت مرگ: امام هادى به عیادت یکى از یاران که مریض بود رفت، دید آن مریض گریه مىکند و از مردن مىترسد. امام هادى فرمود: «تَخافُ مِنَ المَوتِ لانّک لاتَعرِفُه» تو از مرگ مىترسى، چون نسبت به آن شناخت ندارى.
6- بیان افضلیت ولی فقیه: امام هادى مىفرماید: «لولا من یبقى بعد غیبة قائمنا علیه السلام من العلماء الداعین الیه و الدّالین علیه والذابّین عن دینه بحجج اللّه و المنقذین لضعفاء عباد اللّه من شباک ابلیس و مردته و من فخاخ النواصب لما بقى احد الا ارتد عن دین اللّه و لکنّهم الّذین یمسّکون ازمّة قلوب ضعفاء الشیعة کما یمسک صاحب السفینة سکّانها اولئک هم الافضلون عنداللّه عزّوجلّ» اگر فقهاى با تقوى، مرزبان افکار و عقاید دینى مردم نبودند، شبکههاى ابلیسى مردم را از دین خدا دور مىکردند. این علما در عصر غیبت قائم ما علیه السلام همچون ناخداى کشتى محافظ مسلمانان آسیب پذیرند. در پایان امام هادى فرمود: این افراد نزد خدا با فضیلت ترینند.
7- دستور قتل شیعه افراطی و بدعت گذار در زندان: فارس بن حاتم از دروغگویان و غُلات مشهور و بدعتگذاران بود و مردم را به مذهب فاسد خود دعوت مىکرد، امام هادى علیه السلام به اباجنید دستور داد تا فارس را اعدام کند و امام حسن عسکرى علیه السلام خون او را هدر دانست و بهشت را براى قاتل او ضامن گردید. سرانجام اباجنید آن بدعتگذار را کشت.
8- جوشش چشمه جامعه کبیره از سینه امام هادی: مفصل ترین منشور و شناسنامه امامت از زبان امام هادی و تحت عنوان زیارت جامعه کبیره بیان شد.امام خمینی مقیّد بودند که زیارت جامعه کبیره را در حرم امامان و با حالت ایستاده بخوانند .
9- اوج مظلومیت: زمانى وضعیّت مردم سامرا خیلى بد و گرفتار ضعف و فقر بودند به صورتى که ضرب المثل شده بود که فلانى مثل فقراى سامرا است. آنها حمام نداشته و در رودخانه استحمام مىکردند. آیت اللّه بروجردى تصمیم گرفتند در آن شهر حمامى بزرگ و در کنار آن حسینیه اى را براى شیعیان بسازند تا زیارت امام هادى نیز از مظلومیّت بیرون بیاید.
10- ترویج عرضه دین به دین شناس: امام هادی چنان تبلیغی کرده بودند که شیعیان به علما مراجعه میکردند و دینشان را به آنان عرضه میکردند و علما هم اشکالات افکار و رفتار آنان را میگفتند. حتی نقل شده حضرت عبدالعظیم حسنیبار ها و بارها دینشان را به امام هادی عرضه کردند. متاسفانه این امر امروز بسیار کم رنگ شده است.