با هر عینکی که به این آیه نگاه کنیم و تمام کتب تفسیر و کلام فریقین را در کنار هم قطار کنیم تا بلکه بهتر بدانیم دیگران چه فهمیده اند، همه معتقدند که پیام این آیه کاملا روشن است: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لَا انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ [بقره/256] در (پذیرش) دین، اکراهى نیست. همانا راه رشد از گمراهى روشن شده است، پس هر که به طاغوت کافر شود و به خداوند ایمان آورد، قطعاً به دستگیره محکمى دست یافته، که گسستنى براى آن نیست. وخداوند شنواى دانا است.»
پیامش این است که: راه روشن است، هر چند برای انتخاب دین و راه صحیح، اکراه و اجباری وجود ندارد. اما راه روشن است و این راه فقط یک کلمه است: استکبار ستیزی!
این یک کلمه، دقیقا در آیه ای باید خود را نشان بدهد و خطوطش روشن شود که تنها آیه قرآن درباره نفی اکراه و اجبار در پذیرش «اصل» دین است. و این بدان معناست که چه بپذیرید و چه نپذیرید، تغییری در اصل و ماهیت راه و مسیر ایجاد نمیشود. مسیر یکی است و خیلی هم روشن است «قَدْ تَبَیَّنَ». و آن مسیر، نفی طاغوت و استکبار نیست چرا که نفرموده«فمن ینفی» بلکه تکفیر و مبارزه قهری با آن است لذا فرموده: «فمن یکفر بالطاغوت»
یا دین را نپذیرید یا اگر پذیرفتید فقط یک چاره دارید و تمام تکالیف دیگر بر حول محور همان یک چیز اداره و محقق میشود و آن استکبار ستیزی و مبارزه قهرآمیز با استکبار است.
حتی نماز و روزه ای که بوی استکبار ستیزی و مبارزه ندهد، رفع تکلیف و حداکثر جلب ثواب اخروی است. اما غافل از اینکه اینقدر حقیقت مناسک عبادی مثل نماز اهمیت داشته و برای منافع مستکبران خطرناک است که به حضرت شعیب مىگفتند: «أصلوتک تأمرک أن نترک ما یعبد آبائنا او أن نفعل فى اموالنا مانشاء[هود/87] آیا نمازت، فرمان مىدهد که ما آنچه را نیاکان ما مىپرستیدند رها کنیم و از آزادىهایى که در مصرف اموال داریم دست برداریم؟» این چه بود و چه اثراتی داشت که خود مستکبران میدانند اما بعضی مومنان...
از همین روست که مفسران بزرگ فریقین با اشاره به واژه «قد» بر سر فعل ماضی «تَبَیَّنَ» ، قطعیت و ردخور نداشتن موضوع (روشن بودن راه و بالتبع، روشن بودن تکلیف) استفاده کرده اند. تکلیف، ستیز با استکبار است و روی دیگر سکّه ایمان، و بلکه مقدم بر ایمان، تکفیر و مبارزه با استکبار است. از این روست که ابتدا سخن از استکبار ستیزی به میان آورده و سپس ایمان به مبدا را مطرح نموده و فرموده: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ»