سلام خدمت همه عزیزان

امیدوارم ماه محرّم خوشی را تا الان سپری کرده باشید و بهترین بهره ها را از دامن مجالس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را ببریم.

دیشب بعد از آخرین منبرم، ساعت حدود 11 شب بود، چند دقیقه ای نشستم کنار منبر و چندنفری از بچه های اون مجلس که حدود بین 17 تا 25 ساله بودند دورم جمع شدند. خداییش از سوالات پخته و جالبشون لذت بردم. اصلا خستگی از جونم در اومد.

یه نفرشون که خیلی هم تیپ امروزی و فشنی داشت و از چشماش خوندم که کارم داره اما توی جمع نمیخواد مطرح کنه، نظرمو جلب کرد.

مدام به گوشیش نگاه میکرد و فهمیدم که خیلی وقت نداره. پاشدم و خداحافظی کردم اما بازم بچه ها تا در ماشین باهام اومدن.

خلاصه با اون پسره 23 ساله خوش تیپ تنها نشستیم تو ماشین.

اون مال اون محله نبود و اصلا اعضای اون هیئت را نمیشناخت. دنبال یه جای دنج میگشته واسه تنهایی و روضه، پاشده بود اومده بود اونجا.


اهل اینکه بخوام زیر زبون مردم برم نیستم الحمدلله


اما دلیل جالب و قشنگی داشت واسه این که دوس داشته تنها باشه و بره یه جایی که کسی نشناسدش


گفت: دوس داشتم برم یه جایی که دوس دخترم نباشه و مدام نگاه سنگینش را روی خودم احساس نکنم...


پرسید: حاج آقا! این توبه محسوب میشه؟ ینی خدا واسه اینکه دوس نداشتم ماه محرم حتی توی مجلس حضرت ابالفضل گناه کنم منو میبخشه؟


صورتشو بوسیدم


لبام خیس شد...


اشکاش خیلی داغ بود...


خدا حفظش کنه.