از وقتی خودمو شناختم، بسیجی بودم و یا لااقل بهتره بگم: عضوی از خانواده بزرگ بسیج بودم.
اصلا به خاطر همینه که وقتی بین دعوت بسیجیا و جاهای دیگه در برنامه سخنرانیام تداخل پیش میاد، اولویت را به بسیج و هیئت میدم.
همیشه هم مخالف بودم با کسانی که بسیج را مکان علافی و شستشوی مغزی و امثال این چیزا میدونستند.
اما امروز بسیج و بسیجی بودن حالت حیثیتی پیدا کرده.
چطور؟
وقتی سوریه را جیش الوطنی(همون بسیج خودمون) حفظ کرده نه ارتش اسد
وقتی حلب را انتظام الوطنی(همون بسیج خودمون) آزادش کرد نه نظامیان دمشق
وقتی در الانبار جیش الانبیاء(همون بسیج خودمون) راه میفته و همه را انگشت به دهن میذاره
وقتی در کردستان عراق فقط میشه روی هیکل پیشمرگه های العراقیه(نیروهای مردمی) حساب کرد نه دیگران
وقتی در لبنان میشه فقط به اسم بچه های حزب الله قسم خورد نه دولت و نظامیان اونجا
.
.
.
بالاخره بهترین چیزی که میتونیم صادر کنیم تا انقلابمون صادر بشه، فرهنگ بسیج و شکل و قواعد وطنی اون هست.
حالا بهتر از همیشه میفهمیم که چرا صدای آمریکا و بی بی سی و تیر و طایفشون همیشه از بسیج به بدی و کدورت یاد میکنن.
الحمدلله امروز داریم فرهنگ و شکل بسیج را صادر میکنیم و این ینی بهترین اتفاق در دنیایی که همه جهان کفر دست به دست هم دادن تا اسلام هراسی کنن.
شاید اگه داعش(دولت اسرائیلی...) حمله ور نمیشد و به جون جهان اسلام نمیفتاد، اینجوری بسیج در دیگر بلاد اسلامی شکل رسمی پیدا نمیکرد.
در یک کلمه بگم و رد بشم:
بسیج ینی این که جوونای غیر نظامی شیعه و سنی کنار هم نماز میخونن
شونه به شونه همدیگه میجنگن و جون و خون میدن و همشون میگن: لبیک یا حسین!