سلام حاج آقا
از اینکه وبلاگتون فعاله خوشحالم. من از بچه های مسجد....... هستم که چند بار واسه سخنرانی اومدین مسجدمون و توفیق شرکت در منبرتون داشتم.
تیپ و قیافم معمولیه و اهل نماز و ... هستم اما خب گاهی هم از دستم در میره و...
مسئله ای پیش اومده که بنظرم رسید از شما بپرسم و تعیین تکلیف کنم.
چند هفته ای هست که یکی از زن های همسایمون که جوون هم هست، بهم پیام میده و خیلی ابراز محبت میکنه. جذاب هم هست و حتی چند بار مامانم از پشت تلفن، تعریف خوشکلیش به خالم میکرد.
حاجی! من خیلی ایمانم قرص و محکم نیست اما خوشم هم نمیاد که با زن شوهردار رابطه داشته باشم. هرچند سن و سالش از من خیلی هم بیشتر نیست. بذار صادقانه بگم که حالا اگه دختر بود شاید بهش فکر میکردم اما توی نخ زن شوهردار نیستم.
حاجی توی بد مخمصه ای دارم میفتم. اگه روی روبرو شدن باهات داشتم پامیشدم میومدم هرجای ایران که هستی و باهات حرف میزدم اما روم نمیشه به کسی مراجعه حضوری کنم.
گوشم از حرفای آخوندی و آخوندا پُره. به خاطر همین اومدم سراغت. هرکاری بگی میکنم تا غرق نشم. وجدانا عمل میکنم.
اگه صلاح میدونی با همین وبلاگ جوابمو بده اما خیلی طولانی و سخت نباشه.
شب بخیر
امیر
.................................................................................
سلام دوستان
این متن، پیام یکی از خوانندگان وبلاگ بود.
اولا از اعتماد و حسن ظنش به حقیر سپاسگذارم. ثانیا من چندان فرصت مشاوره تلفنی و اینترنتی و... ندارم اما به احترام پیام این برادر بزرگوار، چند نکته کوتاه عرض میکنم:
1 – ارتباط با زن شوهردار از خطرناکترین ارتباطاتی که انسان، علی الخصوص پسر مجرد را شدیدا گمراه و وابسته میکنه. حتی طبق تحقیقات مرکز مشاوره قم، گزارش شده که بیشتر اون پسرا و زن ها به خیانت و زنا و... کشیده شده بودند. پس هیچوقت یادت نره که چقدر خطرناکه. همیشه به خودت یادآوری کن که ارتباط با زن شوهردار، آب شوره که تشنه ترت میکنه اما تهش هم سیراب که نمیشی هیچ! خطر آبروییش هم خیلی زیاده. مخصوصا برای بچه گلی مثل تو که آبروت برات مهمه.
2 – من به تغییر محیطی خیلی معتقدم. چندتا از بچه ها که انصافا بچه های مقید و باغیرتی بودند، مشکلات مشابه همین براشون رخ داده بود اما محیطشون را تغییر دادند تا فشارهای روانی کمتری را تحمل کنند. بنظرم به تغییر محیط زندگیت فکر کن. مخصوصا چون پسر هستی، راحتتر میتونی محیطت را عوض کنی. اینجوری نمی بینیش و با عوض کردن خط گوشیت، مزاحمتاش را کم و کمتر میکنی.
3 – اگه دیدی نمیتونی شرایط محیطی را عوض کنی، یه کاری کن اصلا جلوی چشماش نباشی. یه کاری کن تو را نبینه حتی اگه زیاد میاد پیش مامانت. دلت به حالش نسوزه ها. اگه سوخت، رابطه ای با ترحم شروع میشه که قطعا آخرش به تنفر کشیده خواهد شد.
4 – به پیامکاش جواب نده. بذار تو دلش بمونه که محلش نذاشتی. تهدیدش کن تا بفهمه اهل رابطه غلط نیستی. اگه دیدی تهدید جواب نداد و اهمیتی به تهدیداتت نداد، به بزرگترت بگو. حتما این کارو بکن تا خراب نشی و یهو تمام دنیا روی سرت خراب نشه.
بهش فکر نکن و این چندتا کار را تا یک ماه انجام بده. اگه جواب داد که داد. اما اگه دیدی بازم شیطنتش قطع نشد، چندتا کار دیگه عرض میکنم.
شک ندارم که خدا خیلی دوستت داره که دوس نداری گناه بکنی و گرنه شاید هیچوقت نمی ترسیدی و دنبال راه حل نبودی. پس همچنان خودت را لایق محبت های الهی نگه دار.
یاعلی
برچسب ها : حدادپور،نامه