سلام بچه ها
امروز یه اتفاق عجیب افتاد!
یکی از بچه های ... اومد پیشم و گفت: حاجی یه بنده خدا واسم ایمیل داده و دعوتم کردن اُتریش!
قیافتا میشناسمش. فکر نکنم اهل دوز و دغل باشه.
گفتم: روی چه حسابی؟ چرا به تو این حرفو زدن؟
اولش یه کم طفره رفت اما بعدش گفت: من یه مقاله نوشته بودم که نظرشون را جلب کرده اما چیزی که عجیبه اینه که هیچکس از این مقاله خبر نداشته!
تازه تموم شده بود. حتی فرصت ویرایش دوباره هم نکردم که یهو دیدم واسه ایمیل اومده و بعد از کلی چاخ سلامتی، دعوت کردن که در سمینارشون شرکت کنم.
تا این حرفو زد، شصتم خبردار شد که یه جایی یا از یه طریقی گاف داده.
یه کم باهاش حرف زدم و پرس و جو کردم تا اینکه فهمیدم جدیدا نرم افزاری نصب کرده که حتی در حین تایپ هم میشه فهمید داره چی تایپ میکنه!
البته من از این چیزا خیلی سر در نمیارم و بعد از مشورت با یکی از بچه ها اینو فهمیدیم.
حتی فهمیدیم که الان تمام زار و زندگیش که توی لب تاپش هست، واسه اونا هم روشنه و دارن چِکِش میکنن!
بنده خدا ترسیده بود. احساس نا امنی میکرد.
بازم خوبه که دختر نیست وگرنه خطرات آبرویی و ... بیشتری تهدیدش میکرد.
بچه ها! خیلی دقت کنید. این تله ها خیلی فراوون شده. هر چیزی ممکنه...
برچسب ها : حدادپور، لب تاپ