سلام همراهان


دیشب تا دیر وقت با دو تا از رفقای حوزه بیرون بودیم. جاتون خالی رفتیم پارک گود ! (حالا اسمش هر چی هست کاری نداریم)


وقتی داشتم بر میگشتم و توی ماشینم تنها بودم ، با خودم درباره تفریحات حلال فکر میکردم و اینکه چرا خیلی از مردم وقتی میبینن که چندتا بچه مذهبی توی پارک دور هم نشستن و دارن شام میخورن، با اینکه جلب توجه هم نمیکنن ، بعضی وقتا یه جوری نگاشون میکنن که نگو و نپرس.


جوری میشه که آدم از بس نگاش میکن احساس خوبی بهش دست نمیده.


با اینکه ... 


هیچ چیز مثل گناه نمیتونه دل آدم را به معنای حقیقی بگیرونه و احساس بدبختی را سراغ آدم بیاره.


هیچ چیز مثل گناه نمیتونه احساس های خوب را از آدم بگیره و کام انسان را تلخ کنه. مخصوصا اگه ذره ای وجدانت هنوز زنده باشه و با دست خودت چالش نکرده باشی.


هیچ چیز مثل گناه نمیتونه فرصت های کوچک طلایی را از آدم بگیره و به جاش خاکستر یه دنیا اندوه روی دل آدم بذاره.


هیچ چیز مثل گناه نمیتونه انسان را یه توجیه گر حرفه ای بار بیاره جوری که اولین کسی که توجیه دروغ را باور کنی خودت باشی.


هیچ چیز مثل گناه نمیتونه ارزشت را جلوی بقیه نیست و نابود کنه و از کوه شخصیتی که از خودت جلوه دادی یه کاه بسازه.


هیچ چیز مثل گناه نمیتونه اعصاب آدمو خراب کنه و ما را از چشم خودمون بندازه.


تفریح که گناه نیست.