اتنولوژی عصر امام حسن (ع)

مقدمه:

در هر حکومتی، بخشی از مبنای اجرایی حاکمان وسیاست های کلی آن ها بر پایه خواست مردم ( رعیت) وچگونگی انتخاب آن ها به صورت فردی واجتماعی، تشکیل شده است. همان گونه که در روایات آمده که مردم جز با حاکمانشان شناخته نمی شوند می توان گفت که حاکمان هم جز با مردم شناخته نمی شوند0 واین همان مقوله برخورد متقابل مردم ورهبری است که در جای جای نهج البلاغه خضرت امیر(علیه السلام) ازآن یاد شده است0

حتی اگر کمی دقیق تر به جوامع مختلف بنگریم می بینیم که در حکومتهای استبدادی هم این مسئله مطرح است0

بهترین مدرک مکتوب تاریخی درباره ی تحقیق در این مقوله، کتاب شریف نهج البلاغه است0 چون اتنولوژی مردم یک عصر را در دهه های مختلف مورد بررسی قرار می دهند وعصر حکومت حضرت امیر وامام مجتبی(علیها السلام ) هم دریک دهه است  می توان عین ویا مثل عبارات نهج البلاغه را که حاکی از بیان خصائص زمان حضرت امیر( علیه السلام ) است را برای عصر امام حسن (علیه السلام) هم به کار برد0 البته با تفاوتهایی جزئی که ان شاءالله در اثناء بحث بر ْآنها می پردازیم0

اتنولوژی:

اتنولوژی به معنای مردم شناسی یا قوم گرایی است که اغلباً این واژه رادر سلسله مباحث علوم اجتماعی

پایه وعلوم سیاسی ، شاخه ی اجتماعی به کار می برند، این مسئله رادر اینجا برای این مطرح می کنیم که بدانیم مردم در عصر حکومت اسلامی به رهبری امام مجتبی (علیه السلام ) چگونه بودند ورفتار شناسی مردم چگونه است که مهمترین اوراق تاریخی تاریخ اسلام بدین گونه ورقه خورد وبعد از رحلت پیامبر (ص) وپس از چند دهه ،  سکه بر گشت ومردمی که نمی گذاشتند آب وضوی پیامبر به زمین بیفتد به فرزند زاده اش که او هم رهبر جامعه الهی بود فُضِلُّ المؤمنین می گفتند در این چرخش عوامل زیادی مطرح بود مثل جنگ روانی _ تبلیغات بی سابقه وغیره که ما آنها را نباید نا دیده بگیریم0

روان شناسی اجتماعی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)حضرت امیر(علیه السلام)در خطبه 32 نهج البلاغه، روان شناسی اجتماعی مسلمین پس از پیامبر (ص) را این گونه تو صیف می کنند:

[در این روزگازان، مردم چهارگروهند: گروهی اگردست به فساد نمی زنند برای این است که روحشان نا توان وشمشیر شان کند وامکانات مالی در اختیار ندارند و گروهی دیگر، آنان که شمشیر کشنده وشروفسادشان را آشکار کرده اند، لشکر های پیاده وسواره ی خود را گرد آورده وخود آماده کشتار دیگرانند0 دین را برای به دست آوردن مال تباه کرده اند که یا رئیس وفرمانده گروهی شوند یا به منبری فرا رفته خطبه بخوانند0 چه بد تجارتی 000 گروه دیگر با اعمال آخرت، دنیا را می طلبند وبااعمال دنیا در پی کسب مقامهای معنوی آخرت نیستند خودرا کوچک ومتواضع جلوه می دهند گامها را ریاکارانه وکوتاه بر می دارند دامن خودرا جمع کرده خود را همانند مؤمنان واقعی می آرایند، وپوشش الهی را وسیله ی  نفاق ودورویی ودنیا طلبی خود قرار می دهند وگروه دیگر با پستی وذلت وفقدان امکانات از بدست آوردن قدرت محروم مانده اند که خود را به زیور قناعت آراسته ولباس زاهدان راستین نبوده اند.]

در ادامه خطبه، حضرت امیر وصف پاکان در جامعه مسخ شده را مطرح می کنند وتعداد آنان را انگشت شمار می دانند که جو غالب جامعه، آنان را به واداشته اشت 0 با توجه به متون تاریخی می توان گفت که این خصوصیات ، خصوصیات عمومی جامعه ، حد اقل در پنج یا شش دهه است که امام مجتبی (علیه السلام ) هم با چنین جامعه مسخ شده ای نه تنها در ارتباط بودند بلکه رهبری آنان را به عهده داشتند0 رهبری که در مقام ولایت است اما ولایت پذیر ندارد وتاریخ ثابت کرد که حتی جنگ روانی شاهیان بر شاگردان ونخبگان جامعه ی اسلامی هم تأثیرکرد0 همان هایی که درس تفسیر وحدیث وامثالهم داشتند هم نتوانستند خودرا حفظ کنند با وجود این که حق را می دیدند ومی شناختند0 آنها خواص جوامع بودند وسلسله ی اسلام از ناحیه ی آن ها آسیب پذیر بود اما چه غافل، که سرویس اطلاعاتی شاهیان، با مدرن ترین متد های آن روز، خواص را شناسایی ونقاط ضعف وقوت آنان را بررسی وبرنامه ریزی کرد0 در عصر امام مجتبی (علیه السلام)،‌ خواص، در لحظه های سر نوشت ساز فریب می خورند، به عنوان مثال: سه شب قبل از جنگ،‌ سرنوشت ساز فریب می خورند، دو شب قبل از جنگ، کسانی که دچار شبهه وتردید شده بودند دچار فریب شدند0 شب عمیلیات هم،‌ این دام مخصوص نزدیکانی همچون عبیدالله ابن عباس بود که با متدی کاملاً دینی وبه بهانه ی دعوت به مناظره وتحریک وی ( با لفظ ترسو وبی سواد) ودر ادامه تطمیع مالی،‌ اورا فریب دادند0 صبح شد0 عوام بی خبر از همه جا عوامی که دیدند اقوام وهمسایگان ودوستانشان در لشکرشاه،‌ نشان لیاقت گرفته اند ودرحالی مقروض بودند قرضشان بر طرف شده وخواص وبزرگان وشیوخ آنها هم آگاهانه تصمیم گرفته اند، در حقانیت وبلکه بالاتر، در مشروعیت امام خود شک کردند چون اساس سیاست شاهیان بر مبنای دما گوژی (عوام فریبی) بود وآنان برای رسیدن به اهداف خود،‌ خود را طرفدار مردم جلوه می دانند وبا ظاهری خیرخواهانه مردم را از عرصه ی سیاست که عین دیانت است خارج کردندوشد آنان چه نباید می شد0

رفتار شناسی خواص وعوام از منظر معصومین( ع ):

اوراق تاریخ توسط عوام وبه اراده ی خواص برگ می خورد ودر حقیقت، خواص، نبض تپنده جامعه را تنظیم می کنند0

از دیدگاه حضرت امیر(علیه السلام ) خواص این گونه اند :‌

[ خشم عمومی مردم خشنودی خواص را از بین می برد اما خشم خواص خشنودی همگان بی اثر می کند0 خواص جامعه، همواره بار سنگینی را بر حکومت تحمیل می کنند، زیرا در روزگار سختی یار ایشان کمتر،‌‌ ودر اجرای عدالت از همه نا راضی تر،‌ ودر خواسته ها یشان پا فشارتر، ودر عطا وبخشش کم سپاس تر، وبه هنگام منع خواسته ها دیر عذر پذیر، ودر برابرمشکلات کم استقامت تر می باشند ]

حضرت علی (علیه السلام ) در ادامه ی همین خطبه به جایگاه عوام پرداخته ومی فرمایند:

[ ستونهای  استوار دین واجتماعات پرشور مسلمین ونیروهای ذخیره دفاعی، عموم مردم می باشند سپس به آنها گرایش داشته واشتیاق تو به آنها باشد ]

در عین حال وطبق این فرمایش گهر بار امام حسن (علیه السلام ) در اداره ی چند ماه سیستم حکومت اسلامی، عملاً وعلناً به نفی تفکر را سیزم وآپارناید (نژادپرستی) والینیسم (خود برتر بینی و نخبه گرایی) پرداخته ومسئله ی عوام وخواص را به این شکل در میان ملل مسلمان جا انداختند وبه شدت به تائید انترناسیو نالیسم وکاسموپو لیتا نیسم پرداخته ومعتقد بودند که بزرگ بینی، دل را فاسد و دین را پژمرده ونعمت ها را زایل می کند0

در عصر امامت امام مجتبی (علیه السلام ) همانند دیگر اعصار، مردم از گروههای گوناگونی بودند وامام حسن (علیه السلام) هم طبق سفارش امیر مؤ منان (علیه السلام )، اصلاح هر جزء را با دیگری صورت می دانند چون بالطبع، هیچ گروهی از گروه دیگر بی نیاز نبوده ونیست0 با این وجود، شاهیان هم برای هر گروهی برنامه ی ویژه ای داشته اند واکثر عمّال خودرا از میان افراد همان گروه انتخاب می کردند وبیشتر توجه خودرا صرف خواص وشیوخ بی بصیرتی می کردند که فقط نقطه ی فشار بودند واز دین، چیزی جز پوسته اش نمی دانستند0

نتیجه این که:

عصر امامت امام مجتبی علیه السلام،بزرگترین جلوه گاه سقوط استوانه ی حکومتی اسلام بود ودر حقیقت، نمود فروپاشی خواص ودر ادامه ی آن، کل جامعه ی در آن عصر، ویروس دین ستیزی برای دنیا خواهی به جامعه ی اسلامی تزریق نشد بلکه این ویروس بصورت خفته وجود داشت وفقط نیاز به تحریک محیطی داشت وهمان طور که می دانیم اکثر بیماریهای ویروسی واگیر دارند وبه همین علت، سرویس تهاجمی شاهیان نیازی به تحریر همه  مردم نمی دید آنها با وجود معصوم علی الظاهر مشکلی نداشتند بلکه بزرگترین مشکل آنها امامت معصوم بود با تحمیل هزینه های هنگفتی آن چنان جنگ روانی خود را معطوف خواص جامعه کردند که نسل حکومت اسلامی در همان دهه فرو ریخت وآن ها به بزرگترین هدفی که داشتند یعنی قدرت وحکومت رسیدند وپله ای را برای دست یابی به این هدف، مگر شانه های خواص، ندیدندودر اصل این خواص بودند که دو دستی ظرف چند ماه، هسته حکومت و قدرت دینی را از مزرعه فلمرو اسلامی در آورند و تخم متعفن آفت را جا یگذین آن کردند0                       

« محمد رضا حدادپور»