سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 535141
  • بازدید امروز: 14
  • بازدید دیروز: 38
  • تعداد کل پست ها: 310
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ

متافیزیک و ماوراءطبیعه
فیس بوک - شبکه اجتماعی جامعه مجازی" onerror="this.style.display='none'"/>فیس بوک
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها
انسان - مسیحیت - آدم - حوا - بهشت[1] ، برنامه ریزی[1] ، جهرم، ناامنی، امنیت، دادگاه[1] ، حدادپور، اربعین، کربلا[1] ، حدادپور، اسرائیل، جهاد، مغنیه، تروریست، سوریه[1] ، حدادپور، اسرائیل، شهید الله دادی، حزب الله، خون[1] ، حدادپور، افغانی، پراید، زانتیا، مادر[1] ، حدادپور، امام حسن، مسئله، فلسفه[1] ، حدادپور، امام حسین[1] ، حدادپور، پاریس، فرانسه، ترور، تروریسم، خشونت[1] ، حدادپور، پاسخ به سوال، نامحرم، کمک[1] ، حدادپور، تشکر و قدردانی، پارسی نامه[1] ، حدادپور، جهرم[1] ، حدادپور، جهرم، جامعه شناسی[1] ، حدادپور، چهارشنبه، جلسه[1] ، حدادپور، حضرت معصومه[1] ، حدادپور، حکمت، خداوند، طوفان، گنجشک، مار[1] ، حدادپور، داعش، روحانیون[1] ، حدادپور، دانشگاه، صفر، پیامبر، سیاست، داخلی، خارجی، صفات پیامبر[1] ، حدادپور، دلسوزی، ممنوع[1] ، حدادپور، شهدا[1] ، حدادپور، شهید غلامعلی پیچک[1] ، حدادپور، صفر، دکتر شریعتی، اربعین[1] ، حدادپور، عموباربد، عبدالرحمن رحمانیان[1] ، حدادپور، گله، نظام اسلامی[1] ، حدادپور، لب تاپ[1] ، حدادپور، ماه صفر، تبلیغ، حضرت زهرا[1] ، حدادپور، میان بر، راه، نیاز[1] ، حدادپور، نامه، خواهر، آبجی، مرد، پسر، اغفال[1] ، حدادپور، نظام، انقلاب، مسائل شرعی[1] ، حدادپور، نیاز، درمان[1] ، حدادپور، وبلاگ[1] ، حدادپور، وبلاگ، وبلاگ نویسی[1] ، حدادپور،نامه[1] ، سوءاستفاده، اموات[1] ، هدف[1] ، هدف سازی[1] ،


درود بر شما عزیزان


امشب بعد از نماز عشا، چندتا مسئله شرعی در رابطه با «انقلاب و نظام اسلامی» بیان کردم. بعضیاش را خدمتتون عرض میکنم:


1- حفظ جمهوری اسلامی از اوجب واجبات است.


2- هر چیزی که سبب تخریب یا خدشه به نظام اسلامی و انقلاب شود جایز نیست.


3- تولید و ترویج شایعه درباره نظام اسلامی و بزرگان نظام و انقلاب، حرام مسلّم است.


4- بیان هرگونه مطلبی که سبب دلسرد شدن یا سَرخوردگی مردم از نظام و انقلاب شود جایز نیست.


5- کشاندن دعواهای درون نظام به آن سوی مرزها و تامین خوراک برای رسانه های استعمارگران جایز نیست.


6- تولید و ترویج لطیفه و جُک که سبب تفرقه و ایجاد سوء ظن به اقوام مختلف مثل تُرک و لُر و کرد و... شود جایز نیست.


7- برهم زدن فضای جامعه اسلامی و مخدوش کردن اذهان عمومی و به خطر انداختن  و هرگونه اقدام علیه امنیت ملی جایز نیست.


و....


کاش!



ای کاش! حضرات مراجع عظام تقلید(علی الخصوص شاگردان امام)

رساله های مستقلی درباره خصوص احکام مبتلابه شرعی

مربوط به نظام و انقلاب، تدوین و در دسترس عموم قرار میدادند.






برچسب ها : حدادپور، نظام، انقلاب، مسائل شرعی




سلام بچه ها


امروز یه اتفاق عجیب افتاد!


یکی از بچه های ... اومد پیشم و گفت: حاجی یه بنده خدا واسم ایمیل داده و دعوتم کردن اُتریش!


قیافتا میشناسمش. فکر نکنم اهل دوز و دغل باشه.


گفتم: روی چه حسابی؟ چرا به تو این حرفو زدن؟


اولش یه کم طفره رفت اما بعدش گفت: من یه مقاله نوشته بودم که نظرشون را جلب کرده اما چیزی که عجیبه اینه که هیچکس از این مقاله خبر نداشته!

تازه تموم شده بود. حتی فرصت ویرایش دوباره هم نکردم که یهو دیدم واسه ایمیل اومده و بعد از کلی چاخ سلامتی، دعوت کردن که در سمینارشون شرکت کنم.


تا این حرفو زد، شصتم خبردار شد که یه جایی یا از یه طریقی گاف داده.


یه کم باهاش حرف زدم و پرس و جو کردم تا اینکه فهمیدم جدیدا نرم افزاری نصب کرده که حتی در حین تایپ هم میشه فهمید داره چی تایپ میکنه!


البته من از این چیزا خیلی سر در نمیارم و بعد از مشورت با یکی از بچه ها اینو فهمیدیم.

 

حتی فهمیدیم که الان تمام زار و زندگیش که توی لب تاپش هست، واسه اونا هم روشنه و دارن چِکِش میکنن!

 

بنده خدا ترسیده بود. احساس نا امنی میکرد.

 

بازم خوبه که دختر نیست وگرنه خطرات آبرویی و ... بیشتری تهدیدش میکرد.

 

بچه ها! خیلی دقت کنید. این تله ها خیلی فراوون شده. هر چیزی ممکنه... 

 





برچسب ها : حدادپور، لب تاپ




سلام ، شب بخیر


وقتی دقت میکنم، میبینم بیشتر روحانیون محترم، سخنران های خوبی در ایام دهه فجر و انقلاب نیستند.


کسانی از بین اعزه روحانی سراغ ندارم که مثل دهه محرم و صفر، در ایام دهه فجر، چند شب به تبین انقلاب و نظام بپردازه و بتونه یه منبر جون دار و خوشکل ارائه بده.


نه اینکه روحانی منبری باسواد انقلابی کم داشته باشیم. نه! منظورم اینه که خیلی وقت برای توضیح انقلاب و نظام اسلامی نمیذاریم. همه مون! حتی خودم!


معتقدم که دهه فجر، دهه محرم انقلاب ایران عزیزمون هست. با این تفاوت که در دهه فجر، امام حسین انقلاب ایران پیروز شدند.


با اینکه از کمبود وقت و فشرده بودن برنامه هام دارم دیوونه(جهرمیا بخوانند: گَنا) میشم، اما دوس دارم بخاطر عشق و علاقه ای که به انقلاب دارم، دهه فجر را در دانشگاهمون مثل دهه محرم، چندتا بحث تاپ مطرح کنم.


از امشب که برای منبر شام وفات حضرت معصومه دعوتم کرده بودند شروع کردم و موضوع: «الگوی انقلاب امام رضا در انقلاب ایران» را مطرح کردم.


جلسه امشب، در اتاق یکی از دانشجوها برگزار شد و جاتون بسیار خالی بود. با اینکه جا محدود بود و فقط بعد از نماز اعلام کرده بودند و هیچ تبلیغات دیگری صورت نگرفت، اما الحمدلله استقبال خوبی شد.


از اینا که بگذریم، یاد بچگیمون بخیر


انقلاب و دهه فجر در قاموس کودکی من ینی:


1- بوی گُل و سوسن و یاسمن....


2- جشن های پرشور دوران دبستان و راهنمایی، و گروه های تئاتر بچه های مدرسمون


3- الله اکبر ساعت 9 شب مردم توی کوچه ها و پشت بام ها


4- فیلم های سیاه و سفید درباره ساواک و تلوزیون برفکی خونمون که فقط شبکه یک میگرفت


5- پخش سخنرانی امام قبل از اخبار ساعت7 شب


6- به جای اینکه بنویسم: مرگ «بر» شاه، مینوشتم: مرگ «برگ» شاه!


7- یاد آقای حسین آقا که راهپیمایی 22 بهمن را با قدم های آهسته و بیمار برمیداشت اما حتما میومدند و شرکت میکردند


8- یاد شعر: مادر برام قصه بگو! قصه بابا را بگو...


9- یاد پرچم های ایران که مثلثی و کوچیک بود


10- یاد راهپیمایی که با مدرسه میرفتیم و بچه ها وسطش جیم میشدند


و.....


خلاصه یاد بچگیمون بخیر


خدا نکنه یه روز بگیم: یاد دهه فجر بخیر... یاد انقلاب....

 

باید خیلی حواسمون جمع باشه. دوره بدی شده...







 

 

برای بار غمت سوگوار باید شد

تمام عمر از این غصه زار باید شد

 

نوشته اند برای زیارت زهرا

به سوی مرقد تو رهسپار باید شد

 

مثل مثل سلیمان شدن، فقط بی بی

به روی فرش حریمت سوار باید شد

 

 


«یَا فَاطِمَةُ إشفَعی لِی فِی الجَنَّةِ»




برچسب ها : حدادپور، حضرت معصومه



 

درود بر همه شما دوستان گلم


امروز تا از نمازجمعه اومدم، فوری نشستم پای لب تابم تا اینکه چشمم به یکی از مطالب دوران دبیرستانم افتاد!


مطلب بدی نبود اما جرات نکردم تا حالا جایی ارائه بدم. چون موضوعش خاصّ شهداست.


یه تیکه اش را میذارم ببینم نظرتون چیه؟


اگه طالب پیدا کرد و صلاح بود، بقیشم میذارم!


((( بسم رب الشهدا...

خدمت تمام شهدای عزیز سلام عرض میکنم

 

امیدوارم حال همتون خوب باشه و «عند ربهم یرزقون» بهتون خوش بگذره.

 

اگه از حال ما جویا باشید، الهی شکر. ملالی جز دوری شما نداریم که اون هم انشالله هرچه زودتر جبران بشه.

 

منو که میشناسید... فکر نکنم نیازی به معرفی داشته باشم...

 

اما... من هنوز شما را نشناختم و دوس دارم شما را «درست» بخوانم نه «درشت»!

 

شما را روی زمین بشناسم نه فقط از قاب عکس گلداری که بالای تاقچه ها گذاشتن و سالی یک بار تمیزش میکنن!


شهدا!


نمیدونم چطور میشه شما را درست شناخت؟

 

چون همرزمان و همسنگرانتون که شدیدا شما را سانسور و اهورایی تعریف(بخوانید: تحریف) میکنن تا یه وقت خدایی نکرده بهتون برنخوره...

 

حتی گاهی شده جریانات جنگ را متناقض تعریف(بخوانید: تحریف) میکنن تا دور از جونتون، جلوی اسم هیچکدومتون علامت سوال نیاد...

 

میگن همتون نمازشب میخوندید و دائم الذکر بودید و خانواده دوست و خوش مشرب و.... خلاصه همه چیز تموم بودید...

 

اما نمیدونم چرا خیلی باورم نمیشه.

 

مگه نمیگن: دروغ گناهه؟ پس دست بردن توی شناسنامتون و زیاد نشون دادن سنّ و سالتون چه توجیه شرعی داره؟ این کار خلاف قانون نیست؟

 

لطفا نگین این فرق میکنه و بالاخره پای مملکت و اسلام و ... در میون هست که قبول نمیکنم. چون بالاخره حساب حلال و حروم جداست!

 

مگه نمیگن: ....  )))


بقیشو بگم؟


بگم؟


میگما؟


منتظر نظراتتون هستم.

 





برچسب ها : حدادپور، شهدا



 

سلام عزیزان

شب خوش

چند هفته بود که درگیر چندتا پروژه بوده تا اینکه خدا را شکر پروپزال یکیش آماده شد و یکی دیگه اش هم تالیفش تموم شد.


امروز صبح زمان ارائه یکی از مقالاتم بود. عنوانش بود:


تاثیر متفاوت فضای مجازی بر کنترل «اراده» هر یک از انسان ها با توجه به «جنسیت» آنها!


خب معموله که اگه بخوایم در حد 15 دقیقه ارائه بدیم بسیار مشکله. اما بالاخره چاره ای نبود.


در جلسه امروز صبح که به صورت ویدئوکنفرانس برگزار میشد، سه تا مطلب توجهم را جلب کرد:


1- چقدر انسان ها که نون موقعیتشون را میخورند وقیح اند! با وقاحت تمام در حقشون پارتی بازی میشه و بعد از جلسه میان بهت میگن: ببخشید مجبور شدیم فلانی را بر شما مقدم کنیم با اینکه امتیاز شما بیشتر بود!! بالاخره ایشون سن و سال و ...


2- چقدر فیش نویسی در حین پژوهش لذت داره. چون الان که دارم به فیش هایی که برای این موضوع نوشتم دقت میکنم میبینم حداقل 15 موضوع جذاب در طول این تحقیق پیدا کردم که ارزش تحقیق و ارائه داره.


3- خدای بزرگ، چقدر در وجود زن و مرد، تفاوت های جالبی قرار داده که دنیا را بسیار جذاب تر کرده است. تفاوت هایی از جنس اعتقاد و انتخاب و...


بر اساس همین تفاوت ها نمیتونیم نسخه واحد برای همه بپیچیم و یه جور حرف بزنیم و موعظه کنیم.


مهم ترین نتیجه این پژوهش: لحاظ جنسیت صِرف بر تفاوت اراده انسان ها، علاوه بر اینکه کافی نیست بلکه به تعداد انسان ها، اراده وجود دارد. لذا هر انسان را باید مورد مطالعه مجزا قرار داد. علی الخصوص به واکنش متفاوت اراده آنها در فضای مجازی...

 








 

سلام دوستان

شب سرد زمستانیتون بخیر


تجربه ثابت کرده که وقتی مطلبی از زبان و قلم خودم نباشه، آمار وبلاگم به طرز چشم گیری پایین میاد.


خب این جالبه. اما من گاهی(که البته خیلی کم پیش می آید) مطالب جالبی از دوستانم میذارم که بقیه هم استفاده کنند.


اما در طول چهارماه اخیر، به این نتیجه رسیدم که وقتی مطلب سیاسی تحلیل میکنم و مینویسم، مخاطبانم چشمگیر میشه!


جالبتر اینکه وقتی مطلبی درباره زندگی روزمره و دلنوشته های خودم باشه، مخاطبانم از مطالب تحلیل سیاسیم هم بیشتر میشه!!


هرچند (اگر بخوام صادقانه بگم) برای جذب مخاطب نمینوسم و حتی پیشنهاد بچه هایی که گفته بودند که درباره وبلاگت تبلیغات کن را اصلا نپذیرفتم، اما

میشه بگین دقیقا چی میخواین؟ من هنوز نفهمیدم مخاطبانم دقیقا چه انتظاری ازم دارن؟


هرچند این وبلاگ را واسه دل خودم و دل دوست بسیار عزیز و روشنفکرم مینویسم اما انتظارات دیگر مخاطبانم هم برام محترم هست لذا در مسیر نیازها و مطالبی مینویسم که کمتر میشنوند.


اما دوستان عزیز!


لطفا خیلی انتظار مفصل نویسی ازم نداشته باشید چون واقعا فرصتم محدوده.... لطفا شماره همراه بنده را نخواهید تا شرمندتون نشم.... لطفا مطالبم را به دقت بخونید تا سوءتفاهم پیش نیاد... لطفا برام دعا کنید که خیلی محتاجم....


اما یه جمله هم به اون دوست گُل و روشنفکرم بگم و برم:


...نشد بارون بیاد اما خدا گفت که اگه نگفتی من میگم! میدونی که اگه بگم میگم، میگم!


شبتون گرم و بارانی




برچسب ها : حدادپور، وبلاگ



 

مقاله ای از یکی از دوستان بسیار عزیزم دریافت کردم که درباره «آموزش های روحانیون داعشی به شورشیان» و «مدیریت توحّش» است که بسیار جالب توجه و خواندنی است.


حسن حسن، تحلیلگر موسسه دلما (مرکزی تحقیقاتی در ابوظبی) است که به طور مشترک با مایکل ویس کتاب "داعش: نگاهی به درون ارتش وحشت" را نوشته‌اند. در بخشی از این تحقیق آمده است:


من و مایکل ویس، تحلیلگر آمریکایی، برای نگارش کتابی در مورد داعش، دست به تحقیقی زدیم که بخشی از آن شامل مصاحبه‌های عمقی با اعضای داعش می‌شود. ما بر این اساس مولفه‌هایی که در جذب اعضای داعش موثر بوده است، آنها را به شش دسته تقسیم کردیم که از این میان نیروی محرک? حداقل دو دسته از اعضا، بیش از همه چیز مذهبی بوده است. این دو دسته، که شامل تکفیری‌های سابقه‌دار (افراطی‌هایی که معتقدند سایر مسلمانان کافر هستند) و متعصبان جوان، نقشی محوری در میان سایر اعضا دارند، چرا که هویت گروه را تشکیل داده و ضامن ارتجاع آن هستند. ضمن اینکه، جذابیت داعش در خارج از محدوده‌های تحت اختیار و نفوذش، به نظر می‌رسد که عمدتاً مبنایی ایدئولوژیک داشته باشد.


 
آموزش شریعتی هر عضو با عضو دیگر متفاوت است، و براساس ارزیابی گروه (داعش) از میزان ارزش و وفاداری فرد صورت می‌گیرد. آموزش به اعضای جدید می‌تواند، دو هفته، یک ماه، چهل‌وپنج روز، شش ماه، و یا حتی یک سال به طول بیانجامد. در داخل اردوگاه‌ها، دانش‌آموزان ترکیبی از آموزش‌های نظامی، سیاسی و شریعتی را دریافت می‌کنند که معمولاً حدود پنج مربی در آن نقش دارند. در طول مدت آموزش، اعضای جدید ممکن است در ایست‌های بازرسی به کار گرفته شوند، اما به خط مقدم فرستاده نمی‌شوند. پس از پایان دوره، آنها همچنان تحت نظر باقی می‌مانند و در صورت عدم فرمانبرداری ممکن است اخراج شده یا تنبیه شوند. در برخی موارد، اعضای جدیدی که قادر به هضم میزان توحش اعمالی که داعش انجام می‌دهد نیستند، دوباره به اردوگاه فرستاده می‌شوند تا بیشتر آموزش ببینند و ایمانشان "تقویت" شود. 
 

ابوموسی، یک روحانی وابسته به داعش در شرق سوریه که اصالتاً اهل حلب است، می‌گوید: "شما ابتدا اصول دین را یاد می‌گیرید. آنها شما را از بدعت‌ها مذهبی و ایده‌های بعثی‌ها پاکسازی می‌کنند. صدور فتوا در انحصار روحانیون است و هیچکس بدون فتوا اجازه کشتن را ندارد، مگر در میدان نبرد. همچنین باید عربی یاد بگیرید، و اگر عربی استاندارد را بلد نیستید، یاد می‌گیرید." 
 

به روحانی‌هایی که مسئولیت آموزش دینی را بر عهده دارند، «شارع» گفته می‌شود، آنها عمدتاً صلاحیت آکادمیک داشته و از سبقه طولانی‌ای در رده‌های این سازمان برخور دارند. داعش همچنین برای تامین امام جماعت برای حدود بیست مسجدی که در شهرهایی که به اشغالش درمی‌آیند، از روحانیان جوانی که به تازگی عضو داعش شده‌اند، بهره می‌جوید. این گروه اغلب از امامان جماعتی که آموزش‌های محدودی داشته‌اند برای سخنرانی در منبرهای شرق سوریه و غرب عراق استفاده می‌کند. مساجد این نواحی قبل از اینکه به دست داعش بیافتند، در اختیار صوفیان نقشبندی و خزنوی بودند. (داعش همچنین در راستای سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن، از برخی امامان جماعت محلی برای شوراندن ساکنین محلی علیه یکدیگر استفاده می‌کنند.) این امامان عمدتاً درباره سه مفهوم کلیدی که میان همه سلفی‌ها و گروه‌های جهادی مشترک است، اما داعش برداشت خاص خود را از آنها دارد، به خطابه می‌پردازند: توحید (یکتاپرستی مطلق)، بدعت (انحراف در مسائل دینی) و الولاء و البراء (وفاداری به اسلام و عدم وفاداری به هر چیزی غیر از اسلام). 


ابوموسی می‌گوید: "مردم می‌گویند که الدولت (منظورش داعش است) مسلمانان را دفع می‌کند. ما اینکار را نمی‌کنیم. بله، ما تحمل کسی که ضد پیامِ ما باشد را نداریم. ما چرا با ارتش سوریه می‌جنگیم؟ ما پیاممان را با شمشیر بسط می‌دهیم. ابن تیمیه گفته است: "اساس این دین یک کتاب است که هدایت می‌کند و یک شمشیر که پیروزی می‌آورد." ما هدایت می‌کنیم و شمشیر پیروزی می‌آورد. اگر کسی با پیام رسول مخالفت کند، سزایش چیزی جز شمشیر نیست. همانطور که پیامبر پیامش را بر زمین گسترد، ما هم همین کار را می‌کنیم. وقتی که الدولت اولین بار با ارتش آزاد سوریه جنگید، خیلی‌ها با این موضوع مشکل داشتند. آنها اتهامات را باور نمی‌کردند. اما بعدتر، حقایق یکی بعد از دیگری آشکار شد و مردم آن را قبول کردند." 
 

یک عضو دیگر هم بر صحبت‌های ابوموسی صحه می‌گذارد: "کشتن‌ها، سر بریدن‌ها و به صلیب‌کشیدن‌ها در قرآن و سنت (گفته‌های شفاهی که به پیامبر اسلام نسبت داده می‌شوند) آمده است. در ویدیوهایی که ما درست می‌کنیم، شما جمله "پس چون بر آنان دست یابی چندان به تهدید و مجازات آنان پرداز که پیروانشان را پراکنده سازی، باشد که متذکر شوند." این آیه خودش گویای همه چیز است." 

 
از لحاظ دکترین، داعش معمولاً اجازه مواجه اعضای جدید را با آموزه‌هایی که از متون شریعت گرفته نشده‌اند را نمی‌دهد. اعضای جدید تنها اجازه دسترسی به کتابهای دینی را دارند. در حالیکه، اعضای رسمی و فرماندهان، می‌توانند به مطالعه کتابهای آموزشی‌ای همچون "مدیریت توحش"، نوشته ابوبکر ناجی هم بپردازند. او در این کتاب میان جهاد با سایر اصول دینی تمایز قائل می‌شود؛ بدین مفهوم جهاد قرابتی با ترحم نداشته و خشونت انتقامجویانه ایست که برای راندن دشمنان به کار گرفته می‌شود. محدود کردن آموزش‌ها به متون دینی، در تناسب با ادعای گروه مبنی بر اینکه هدفش بسط اسلام حقیقی است (و نه صرفاً گروهی جدید با آموزه‌های من‌درآوردی خودش) قرار دارد. 

 
یکی از موضوعات جالبی که در تحقیق خود به آن رسیدیم این است که داعش اسلام "جریان اصلی" را که امروزه مبنای دیانت مسلمانان است را "ابداعی" می‌داند که در چند دهه اخیر پدید آمده است. داعش برای افشای این اسلامِ به قول خودش "ابداعی"، آگاهانه در شریعت و تاریخ اسلام کندوکاو می‌کند تا برای خوانش عجیب خود از اسلام ادله بیابد و سپس آن را در بوق و کرنا کند. داعش این کار را می‌کند تا اعضای بالقوه‌اش را متحیر کند و نشان دهد که اسلامی که تبلیغ می‌کند، اسلامی خالص و حقیقی است که بوسیله اسلام "جریان اصلی" پنهان شده است. در هفته اخیر، داعش افراد متهم به همجنسگرایی را از ساختمان‌های بلندمرتبه پایین انداخته‌اند. این روش مجازات شرعی، حتی در کشورهایی همچون عربستان سعودی که علناً قوانین شریعت را اجرا می‌کنند، نیز اجرا نمی‌شود. 
 

خیلی‌ها از اینکه این حکم در شریعت وجود دارد آگاه نبودند. اما همین شاذ و ناشناخته بودن مجازات است که برای این گروه ارزش دارد. هدف افزایش میزان خشونت نیست، بلکه مقصود این است تا چشم‌ها گرد شود و برای مردم در مورد این اقدامات سوال پدید آید. آن هنگام داعش قدرت بیشتری برای پاسخگویی دارد. بسیاری از اعضای داعش تاکید می‌کنند که احیای این آموزه‌های فراموش‌شده باعث جذبشان شده، و به این خاطر به داعش پیوسته‌اند که این گروه اسلام را در کمال شفافیت عرضه می‌کند. مثلا، موتانا عبدالستار با اشتیاق از "روشنگری و روشی که داعش دین را نشر داده و با بی‌عدالتی مبارزه می‌کند" می‌گوید. 
 

فرآیند پذیرفتن دکترین داعش، همیشه با عضو شدن فرد آغاز نمی‌شود. در بسیاری از موارد، افراد هفته‌ها یا ماهها پیش از تصمیم گیری برای پیوستن به داعش، در حین مباحثات با اعضای آن یا پای سخنرانی روحانیون، به دکترین این گروه علاقمند می‌شوند. زمانی که فرد به طور رسمی به عضویت داعش درمی‌آید، تا حدی به ایدئولوژی آن آشناست و آن را پذیرفته است.
 

داعش شدیداً به اتفاقات منفردی که در متون دینی به آنها اشاره شده و از نظر روحانیون نباید آنها را قانون و قاعده دانست، متکی است. داعش لزوماً از این اتفاقات برای استدلال به نفع دکترین خود استفاده نمی‌کند. در مواردی، مثلاً وقتی که یکی از اعضا با سربریدن مشکل داشته باشد، از اینگونه اتفاقات روایت شده استفاده می‌شود تا کاری که شده، توجیه شود. وقتی که این نوع داستانها با ایدئولوژی کلی داعش پیوند می‌خورد، اعضای جدید راحت‌تر آن را می‌پذیرند.
 

استدلالهای مبنی بر اینکه اینگونه اقدامات اسلامی نیستند، در مقابل شیوه‌ای که داعش این داستانها را برای اعضای خود نقل می‌کند، شکست می‌خورند. برای مثال داعش ماجرای یکی از فرماندهان حضرت محمد(ص) به نام خالدبن الولید را نقل می‌کند که در جنگی در قرن هفتم میلادی در اولایسِ عراق، ظاهراً برخلاف آموزه‌های اسلام، صدها اسیر خود را کشت، چرا که در مقابل خدا قسم خورده بود که چنانچه سپاه ایران را شکست دهد، رودی از خون به راه خواهد انداخت. وقتی که پس از شکست سپاه مقابل، به تعداد کافی انسان برای به راه افتادن رودی از خون کشته نشده بودند، او اسیران را کشت و دریچه سدی را بر اجساد در حال خونریزی ایشان گشود. داعش این داستان را نقل می‌کند و می‌گوید که پیامبر اسلام به این فرمانده لقب "شمشیر آخته خداوند" را داده بود و اولین خلیفه مسلمانان، ابوبکر، نیز او را ستوده بود. وقتی داعش اسرایش را می‌کشد، یک روحانی اسلامی این عمل را غیراسلامی می‌خواند، اما در مقابل داعش به راحتی مثال الولید را نقل می‌کنند. 
 

به این خاطر داعش مبنای آموزه‌های خود را متون دینی‌ای قرار داده‌اند که روحانیون مسلمان حاضر نیستند خود را با آنها در بیاندازند، اعضای جدید داعش، در حالی اردوگاه‌های آموزشی را ترک می‌کنند که احساس می‌کنند به پیام حقیقی اسلام دست یافته‌اند. اعضای جدید، همچون غنام و پسرعموهایش در حالی اردوگاه را ترک می‌کنند که به استدلال‌های دینی، آموزش‌های نظامی و این عقیده که سایر مسلمانان، حداقل تا حدی، در سرکوب و پنهان کردن اسلام حقیقی نقش دارند، مسلح هستند.




برچسب ها : حدادپور، داعش، روحانیون




سلام دوستان


مجله اینترنتی پارسی نامه در پیامی نوشت:


(( کاربر گرامی، سلام 


در تاریخ شنبه 93 بهمن 4 نوشته شما با عنوان گران تر از سنگ لَحَد قبر ملک عبدالله برگزیده شده و در جایگاه پیوندها در مجله پارسی نامه قرار گرفته است...))


قبلا هم مجله اینترنتی پارسی نامه، دو نوشته از این وبلاگ را برگزیده بودند:


1- جفای حوزه و حوزویان به دو علامه بزرگ!


2- ما عاشق جنگ با اسرائیل هستیم!


نویسنده بر خود لازم میبیند که این بذل لطف را قدردانی کرده و برای همه عزیزانی که در جهت نشر فرهنگ ناب اسلامی و ایرانی تلاش میکنند آرزوی توفیق روزافزون نماید.


از شما مخاطبان عزیز نیز که حقیر را مورد عنایت کریمانه خویش قرار میدهید سپاسگذارم.


الحمدلله رب العالمین




برچسب ها : حدادپور، تشکر و قدردانی، پارسی نامه




برای همه کارشناسان مسائل استراتژیست، روشن بود که  حداقل تا پایان تعیین ثبات قیمت نفت و روشن شدن تکلیف کمکهای اطلاعاتی به اعتلاف ضد داعش و تلاش برای تبرئه نسبی عربستان به اتهام کمک کردن به داعش و فیصله پیدا کردن و اجماع برای بیعت شش نفر تاثیر گذار بر دولت سعودی با سلمان و... خبر مرگ عبدالله بن عبدالعزیز اعلام نخواهد شد.


عبدالله بن عبدالعزیز از ضعیف ترین افراد منطقه بود اما حداقل پنج صفت مهم داشت که تلاش میکرد ضعف عمومی اش را در سایه آن پنج صفت بپوشاند:


1- تطمیع مخالفان علی الخصوص مخالفان منطقه ای: او مخالفانش را میخرید و به این امر افتخار میکرد. به گونه ای که مشهور است که: او به اندازه ای که برای مخالفانش خرج کرد، برای ملتش خرج نکرد!


2- توجه ویژه به تعلیمات دانشگاهی: تاسیس دانشگاه «علم و صنعت آل سعود» که بسیار بر ارزش شخصیتش در بین اهالی نجد افزود. او دستور داده بود که هزینه های هنگفت اساتید خارجی این دانشگاه که عموما از آلمان و فرانسه و آمریکا بوده و هست تامین و پرداخت شود.


3- واگذاری تام الاختیار رتف و فتق امور دینی به رجال وهابی: او به شدت به تفکیک دین از سیاست معتقد بود لذا برای در امان بودن از گزند وهابیت افراطی، امور دینی و مذهبی را به شرط عدم دخالت در حکومت به دستگاه وهابیت سپرد.


4- کنترل شاهزادگان دربار: از این اقدام وی به عنوان بهترین اقدام یاد شده است اما ظاهرا چندان هم موفق عمل نکرد. چرا که وزارت استخبارات(اطلاعات) سعودی به شدت تحت کنترل شاهزادگان دربار قرار داشت و آنها را از این بابت آسیب پذیرتر کرده بود.


5- تلاش برای خفه شدن بهار عربی در احساء: او با کمک طراحانان استراتژیک خارجی اش علی الخصوص آمریکا موفق شد که سرزمین سعودی را از انقلاب و بیداری اسلامی که به بهار عربی موسوم است نجات دهد و هرگونه تحرکات، علی الخصوص تحرکات شیعیان را در نطفه خفه کند.


آنچه مسلّم است این است که:


1- سلمان بسیار ضعیف تر از عبدالله است و نخواهد توانست اقتدار پوشالی دو دهه اخیر عبدالله را کسب کند.


2- میزان نفوذ عربستان در تحولات منطقه کمتر خواهد شد چرا که سلمان از اقبال چندانی در منطقه برخوردار نیست.


3- به علت ضعف دیپلماتیک سعودی ها، پیش بینی می شود که بیشتر از دوسال طول نخواهد کشید که میدان و اثرگذاری جمهوری مقدس اسلامی ایران در منطقه به صورت چشم گیری بیشتر از این ها خواهد شد.


اما....


اما نگرانی عبدالله چه بود؟


چه دنیای عجیبی است. حاکم علی الاطلاق عربستان نگران فرزند ناخلفش است که این روزها حکم زنگوله پای تابوتش دارد. نگران داعش است. چرا که نقل شده که عبدالله بن عبدالعزیز در آخرین روزهای زندگی اش، دستور داد که دیواری بین عراق و عربستان کشیده شود تا از حملات داعش در امان بمانند.



به قول معروف: انسان سرش به سنگی خواهد خورد که روزی به سینه اش میزد!!


مخصوصا اگر (سعودی ها) آن سنگ(داعش) را در تاریکی آسیای غربی پرت کرده باشند.


آن سنگ برمیگردد و به سر سعودی ها خواهد خورد!


آن سنگ، گران تر از سنگ لَحَدی است که امروز بر بدن شاه عربستان قرار گرفت!


بالاخره روز سنگسار شدن آل سعود نزدیک است...


ان شاءالله...





صفحات :
|  <  1  2  3  >  |