سلام خدمت همه دوستان عزیزم
امیدوارم خوب و سرحال باشید و خدا عزاداری های همه را به نحو احسن قبول کند.
دهه محرم امسال الحمدلله خوب و خوش گذشت. جوّ حاکم بر ایران و منطقه هم بی اثر نبود و مردم هم واسه امام حسین علیه السلام کم نذاشتند. خدا به همشون خیر کثیر عنایت کنه.
امسال، 5شب به مسجد الزهرا (سلام الله علیها) شاهین شهر و 5شب هم مسجد دانشگاه و 5شب به هیئت جوانان سیدالشهدای خمینی شهر و 3شب به هیئت ثارالله اصفهان و 7شب به هیئت قرآن و عترت دانشگاه و 5شب هم به دعوت امام جمعه محترم شاهین شهر در مسجد المهدی منبر داشتم که هنوز هم تا سه شب دیگه ادامه داره. به علاوه اینکه پنج روز ظهرها بعد از نماز عصر هم در پژوهشکده و مسجد الرسول(صلی الله علیه و آله) شرف حضور در منبر داشتم.
مباحثی که مطرح کردم پیرامون پاسخ به هفت شبهه رایج درباره قیام امام حسین علیه السلام و تحلیل تاریخ قبل از عاشورا و تشریح خدمات امام سجاد علیه السلام بعد از واقعه کربلا و تحلیل شخصیت های منفی عاشورا و... بود. شاید از همه اش مهمتر برای من، بحثی بود که در هیئت قرآن و عترت مطرح کردم و تحلیل پنجاه سال پس از شهادت پیامبراکرم بود که به نظرم لزوم طرحش واسه بچه ها روشن بود.
مردم خیلی از طرح و پاسخ به شبهات راضی بودند و ابراز لطف میکردند. میگفتند: چرا روحانی ها فکر میکنند اگر این مباحث را مطرح کنند و کمی عقلانی تر بحث کنند ما نمیفهمیم؟! چرا بعضیا حاضر نیستند عقلانی و کلامی تر منبر بروند؟!
حرفشون را کاملا قبول دارم. راست میگن. این انتقاد به رفقای وعاظ و منبری وارده و باید بیشتر به طرح شبهات و پاسخ به نیازمندی های عقلانی مردم بپردازند. مخصوصا هیئت هایی که از جوون خوش فکر و منتقد اشباع هستند.
امسال هم مثل هرسال، به سبک خودم روضه خوندم. ینی به جای روضه های معمول، به ذکر نکات تاریخی و تشریح مختصری از سیره اصحاب پرداختم. فقط چهار شب مقتل خوانی کردم. که از بابت مقاتلی که خوندم از روی ماه امام عصر ارواحنا فداه و حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها شرمنده هستم که اون حرفها را زدم و هنوز زنده هستم.
اتفاق جالبی سر مجلس شیرخوارگان حسینی افتاد. روز جمعه ای که شیرخوارگان بود، در مجلس شیرخوارگان منطقه 11 اصفهان شرکت کردم که ماشاءالله بسیار شلوغ و پر تب و تاب بود. اولش فکر کردم که بیشتر از یه ربع کشش منبر ندارند اما وقتی بحث مراقبتهای جسم و جان کودک و مادر شدن مطرح کردم، حدود پنجاه دقیقه منبر ادامه داشت و اکثر قریب به اتفاق هم توجه میکردند و بدون اینکه من بگم، عده ای هم مینوشتند و فیلم برداری میکردند.
بعد از اینکه اومدم خونه، فردای اون روز، چند نفر از عزیزان منطقه 13 اصفهان اومدند و واسه چهارشنبه ینی پنج روز بعد از جمعه شیرخوارگان به مراسمشون دعوتم کردند! گفتم مگه روز شیرخوارگان جمعه نبوده؟ گفتند: چرا، بوده اما ما میخوایم دوباره مراسم شیرخوارگان بگیریم و شما هم همون بحثی که در منطقه 11 مطرح کردید در منطقه ما هم مطرح کنید!!! خلاصه بعد از یکی دو ساعت که درباره اش فکر کردم پذیرفتم و توفیق زیارت امام زاده ها بی بی حکیمه و بی بی رشیده منطقه 13 هم پیدا کردم. ماشاءالله جلسه خوب و بسیار شلوغی بود. اونجا هم 50 دقیقه شد. خلاصه امسال توفیق شد و دو جا در دو روز متفاوت در جلسه شیرخوارگان شرکت کردم.
یه هفت جلسه مونده که برای دانشجوهای صنایع قولش را هفته دیگه دادم و یه هفت جلسه هم واسه خوابگاه خواهران که این هم هفته دیگه است. خدا توفیق بده تا بتونم مثل پارسال بحث جدید مطرح کنم.
الحمدلله. با اینکه امسال هنوز توفیق نشده به زادگاهم جهرم برم، اما کمتر احساس دلتنگی کردم چون دلتنگی و احساسات هم وقت و فرصت خودش را میخواد که...
یاحسین