سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 540001
  • بازدید امروز: 13
  • بازدید دیروز: 4
  • تعداد کل پست ها: 310
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ

متافیزیک و ماوراءطبیعه
فیس بوک - شبکه اجتماعی جامعه مجازی" onerror="this.style.display='none'"/>فیس بوک
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها
انسان - مسیحیت - آدم - حوا - بهشت[1] ، برنامه ریزی[1] ، جهرم، ناامنی، امنیت، دادگاه[1] ، حدادپور، اربعین، کربلا[1] ، حدادپور، اسرائیل، جهاد، مغنیه، تروریست، سوریه[1] ، حدادپور، اسرائیل، شهید الله دادی، حزب الله، خون[1] ، حدادپور، افغانی، پراید، زانتیا، مادر[1] ، حدادپور، امام حسن، مسئله، فلسفه[1] ، حدادپور، امام حسین[1] ، حدادپور، پاریس، فرانسه، ترور، تروریسم، خشونت[1] ، حدادپور، پاسخ به سوال، نامحرم، کمک[1] ، حدادپور، تشکر و قدردانی، پارسی نامه[1] ، حدادپور، جهرم[1] ، حدادپور، جهرم، جامعه شناسی[1] ، حدادپور، چهارشنبه، جلسه[1] ، حدادپور، حضرت معصومه[1] ، حدادپور، حکمت، خداوند، طوفان، گنجشک، مار[1] ، حدادپور، داعش، روحانیون[1] ، حدادپور، دانشگاه، صفر، پیامبر، سیاست، داخلی، خارجی، صفات پیامبر[1] ، حدادپور، دلسوزی، ممنوع[1] ، حدادپور، شهدا[1] ، حدادپور، شهید غلامعلی پیچک[1] ، حدادپور، صفر، دکتر شریعتی، اربعین[1] ، حدادپور، عموباربد، عبدالرحمن رحمانیان[1] ، حدادپور، گله، نظام اسلامی[1] ، حدادپور، لب تاپ[1] ، حدادپور، ماه صفر، تبلیغ، حضرت زهرا[1] ، حدادپور، میان بر، راه، نیاز[1] ، حدادپور، نامه، خواهر، آبجی، مرد، پسر، اغفال[1] ، حدادپور، نظام، انقلاب، مسائل شرعی[1] ، حدادپور، نیاز، درمان[1] ، حدادپور، وبلاگ[1] ، حدادپور، وبلاگ، وبلاگ نویسی[1] ، حدادپور،نامه[1] ، سوءاستفاده، اموات[1] ، هدف[1] ، هدف سازی[1] ،

حدادپور

سلام و درود  بر همه همراهان گلم

امیدوارم حال و روز و روزگار همه شما خوب و همراه با عافیت کامل باشه ان شاءالله.

از لطف همه شما در این مدت و پیام ها و ابراز محبتتان متشکرم. به یادتون بودم. چه شمایی که میشناختم و چه عزیزانی که نمیشناختم. این سفر، الحمدلله خوش ترین سفر طول عمرم بود. با کسانی همسفر کربلا بودم که اکثر آنها را قبلا نمیشناختم و انسان هایی بودند دارای نفوس تشنه و مستعد که حقیقتا اهل به جا آوردن اَعمال و حسناتی بودند که میگفتم نه چندان اهل سینه زنی و روضه خوانی محض! این سبب شد که کسانی که برای بار چهارمشون بود که به کربلا میومدند اقرار کنند که از بسیاری از وقایع تاریخی و جغرافیایی و ادعیه و زیارات ماثور اهل بیت علیهم السلام بسیار کم اطلاع اند!

خوشحال بودم که دارم وظیفه ام را درست انجام میدم و طرف مقابلم احساس معرفت بیشتری میکنه. ناراحت بودم که باید از معدود افرادی باشم که تمرکزش روی مفاهیم ادعیه و زیارات و تاریخ تجسمی هست که داره کم کم غریب میمونه.

خلاصه جاتون خالی.

من سفرنامه کربلا را در 20 شماره نوشتم که در کانال تلگرامم میتونید مشاهده کنید. کسانی که اندروید و تلگرام ندارند هم میتونند به آدرس اینترنتی haddadpour.blog.ir مراجعه کنند تا بتونند از سایت دومم سفرنامه ام را بخونند.

التماس دعا/یازهرا







حدادپور

با این اقا به این خوبی ندونم

کی گفته کربلا رفتن خیاله...

دمادم این دعا ورد زبانم

 ببینم کربلا را تا جوانم


عازم کربلا هستم... حلالم کنید... به امام حسین حلالم کنید...







سلام دوستان عزیزم، منتقدانم، مخالفینم و همه کسانی که با حضورشون در زندگی من سبب رشد و تعالی من هستند!

چون فرصتم بسیار محدوده، چند نکته را مختصرا عرض میکنم:

1-در سطح وسیع دولتی، چندان بویی از حمایت و حفاظت از خط مقاومت در منطقه و حمایت از خانواده کسانی که عزیزانشون در خط مقدم جبهه علیه تکفیر هستند به مشام نمیرسه. اسمش هر چه باشد و دلیلش هر چه که هست، به نظر حقیر درست نیست که خانواده ها مدام شاهد تشییع عزیزان رزمندشون باشند اما رسانه ها و دولتی های ما حرف و تقدیر و یادی از آنها نمیکنند. این ممکن است منجر به موجی شود که عدم رضایت خانواده هایی از دستگاه های دولتی و حتی خدایی نکرده نظام را در پی داشته باشد. پیشنهاد میشود که به صورت مهندسی شده و حساب شده، ساعاتی از اوقات رسانه ملی و مطبوعات ما به پوشش این مسئله اختصاص دهد تا خانواده ها بدانند که حتی اگر عزیزشون سردار هم نباشه اما برای همه مهمه و بی خیال از کنارش رد نمیشوند.

2-هیچ عزم جدی بر معرفی بیشتر و تبلیغات جهت تقویت و وسعت دایره مخاطبان شبکه افق دیده نمیشود. اگر ده تا تیم به درد بخور در کل مجموعه صدا و سیمای وجود داشته باشه، حداقل هشتاش در شبکه افق مشغولند و سرشون به تنشون انصافا می ارزه. من در آماری که گرفتم، از هر ده خانواده، نه تا از آنها اصلا از خطوط و جایگاه و وزانت و افق دید شبکه افق اصلا اطلاع نداشتند! اگر روند به همین صورت بماند مجبور خواهند شد که برنامه های آن شبکه را عاریتی به دیگر شبکه ها بدهند. این درست نیست. بیشتر دانشجوهایی که شوری در سر و ذوقی در ذائقه دارند اما ظاهرا دم از مخالفت با نظام میزنند، وقتی به سوی این شبکه کشیده میشوند و برای آنها اندکی از افکار این شبکه تشریح میکنم، به معنای حقیقی کلمه مجذوب مستندهای این شبکه شده و راه خودشون را پیدا میکنند. برای جذب مخاطبان بیشتر به تماشای تنها شبکه ای که خطوط فکری صحیح رسانه انقلابی و اسلامی را ترویج میدهد باید فکری کرد.

3-من یک نفرم. از حال کسی دیگر با روحیه مشابه خودم هم متاسفانه اطلاعی ندارم. اما ما به تیمی قوی و قدرتمند برای پاسخگویی به شبهات و مسائل ژئوپلیتیک و استراتژیکی در فضای مجازی نیاز داریم. چه بپذیریم و چه نپذیریم، امسال نمایندگان مردم و حتی خبرگان، ابتدا در فضای مجازی انتخاب خواهند شد و سپس و بالتبع در فضای حقیقی به قدرت میرسند. من به ده ها تیم تلگرام و واتساپ و بیسفون بچه های ارزشی و حتی منسوبین به واحد تبلیغ حوزه علمیه قم پیوستم و پس از مدت کوتاهی از آنها جدا شدم. چرا؟ چون بسیار ضعیف و لاکپشتی عمل میکردند. حتی برای بعضی حضرات باید ساعت ها مطلبی را توضیح داد تا شاید به موضوع منتقل شود و بتواند برایش تبلیغ نماید! آنهم چه تبلیغی؟! تبلیغی که هنوز مسائلش برای شخص مبلّغ روشن نیست. مسائلی مثل تعریف خط مقاومت، تعریف حرکت انقلابی، تعریف مهندسی فرهنگی، تعریف چالش هزاره ها، روش های جذب سیاسی معاندین و معاودین، روش پاسخ به متناقض نماها و...

4- اگر حوزه و دانشگاه ما، جوانان پر شور اما فاقد تجربه نظامی و جنگ شهری را به جای ثبت نام برای سوریه و عراق به سمت و سوی جهاد مجازی بر علیه سکولارها و ملی مذهبی ها هدایت نکنند و آموزش های لازم را ندهند، به زودی شاهد آنتی انقلابی خواهیم شد که به این راحتی قادر به جمعش نخواهیم بود. حتی اگر اقتدار ظاهری را بتوانیم حفظ و مردم را از کف خیابان ها و غبار فتنه ها جمع کنیم، اما روز به روز به جمعیت خاکستری ما افزوده خواهد شد.

دولتی های عزیز! لطفا اسباب خنده مردمی که با پروکسی و موروکسی روزش را شب و شبش را روز میکند فراهم نکنید! راهش رایزنی برای فیلتر واتساپ و تلگرام نیست. راهش تعلیم و تربیت افسر ارزشی فضای مجازی توسط ردیف بودجه فصل دوم شورای عالی انقلاب فرهنگی در کارگروه رسانه و فضای مجازی است. نه اینکه هر آخوند و طلبه ای که گوشی اندروید داشت را فعال فضای مجازی بدانیم و دلخوش باشیم که کاری در حال شدن است! چه بسیار دیدیم و دیدند حضراتی که به اسم روحانیت، حضور پر خیر و برکتشان را در گروه های مجازی ابتدا تبریک و در نهایت تسلیت گفتند!!

سخن بسیار است. اما همین کفایت دنیا اگر کند..

 

التماس دعا/ یازهرا

محمد رضا حدادپور جهرمی







سلام دوستان، نیمه شب شما به خیر

هفته ای که گذشت، پُر بود از تجارب تازه و جدیدی که مثل بقیه هفته ها تازگی برام داشت. هفته ای که گذشت، چندتا مسئله شاخص داشت:

شنبه: همایش شیعه لندنی و سخنرانی من پیرامون تحرکات جدید و 10 طرح تازه اونا واسه اربعین امسال(ساعت 8تا10) / به دنیا اومدن فاطمه عزیزم(حدود ساعت 13)

یکشنبه: تشکیل کارگروه و جلسات مربوط به فعالیت مدنی و تمرین رفراندم دانشجویی در صبح/ شروع دوره پنج جلسه ای گام سوم زنان استراتژیست با تاسی از بانوان عصر عاشورا برای خوابگاه خواهران دانشگاهمون شبها همراه با نماز مغرب و عشاء(که امسال با شرکت بی نظیر خانمهای ارشد و دکترا مواجه شد چون دانشگاه ما خانم های کارشناسی نداره).

دوشنبه: جلسه هماهنگی جهت برنامه های ایام 13 آبان / سخنرانی در زمینه جایگاه خشونت در دین!

سه شنبه: سخنرانی با موضوع استکبار ستیزی و ارائه مقاله / جلسه آسیب شناسی برنامه های هیئت دانشگاه در ایام دهه محرم امسال.

چهار شنبه: واکسن فاطمه جون / غربالگری خون فاطمه جون / تایید برگه ولادت / شرکت در راهپیمایی 13 آبان / نوشتن چند نکته درباره ماهواره(که الحمد لله مورد استقبال دوستان فضای مجازی قرار گرفت) / مباحثه گروهی پیرامون احکام شرعی استفاده از ماهواره که واقعا خوش گذشت و بچه ها مثل همیشه گل کاشتند.

پنجشنبه: خرید منزل(به صورت وحشتناک زیاد و پر خرج چون تقریبا یخچالمون خالی بود) / گرفتن شناسنامه فاطمه جون / حذف شدن از جمع نویسندگان یکی از سایت ها به خاطر اختلاف فکری که داشتیم / جلسه پایانی گام سوم زن استراتژیست شدن / مطالعه یکی از مقالات خارجی / جواب دادن به کامنت های بچه های گل گروه و...

حالا هم همه خوابن

هفته خوبی بود

همه چی آرومه...

من چقدر خوشحالم...

التماس دعا / یازهرا







سلام خدمت همه دوستان گرامی. درباره استفاده از ماهواره به این چهار نکته دقت کنید:

مقدمه) از جمله مسائل اثرگذار در حکم، مقتضیات زمان است که با توجه به آنها، بعضی از احکام، ناسخ و منسوخ هم میگردند و یا در شرایط دیگر، تفاوت هایی در احکام حول موضوع ثابت رخ میدهد که کاملا منطقی و عقل پسند است. البته این اقتضای زمان، دارای انواع و تفاسیر مختلف است که در ادامه، به یکی از رایج ترین آنها خواهیم پرداخت.

یک تفسیر براى تقاضاى زمان یا اقتضاى زمان، تقاضاى مردم زمان است یعنى پسند مردم، ذوق و سلیقه مردم، به این معنى که ذوق و سلیقه و پسند مردم در زمانهاى مختلف اختلاف پیدا مى‏کند. در این بحثى نیست. هر زمانى یک ذوق و یک پسند حکمفرماست. مثلًا در مدهاى کفش و لباس مى‏بینید در هر زمانى‏یک جور کفش میان مردم مد است، یک نوع دوخت لباس مد است، یعنى مردم آن‏طور مى‏پسندند، یک نوع پارچه مد مى‏شود. پسندهاى مردم عوض مى‏شود.معناى اینکه انسان باید با مقتضاى زمان هماهنگى بکند این است که ببیند پسند اکثریت مردم چیست، ذوق عمومى چیست و از پسند عموم پیروى کند. این همان جمله‏اى است که از قدیم گفته‏اند: «خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو»، اکثریت هر رنگ را پذیرفتند تو هم از جماعت پیروى کن همان رنگ را بپذیر.

اگر معناى مقتضاى زمان، این تفسیر باشد، غلط است که انسان تابع مقتضاى زمانش باشد. اما اگر به این معنا باشد که در هر زمانى هرچه که پیدا شد چون پدیده قرن است باید تابع آن باشیم. اینجا سؤالى پیش مى‏آید: آیا هرچه در قرن جدید پیش مى‏آید خوب است و در جهت صلاح و سعادت بشریت است؟یعنى آیا بشریت این‏جور ساخته شده که هرچیز نوى که پیدا مى‏شود، آن چیز حتماً در جهت صلاح و پیشرفت اوست؟ آیا جامعه انحراف پیدا نمى‏کند و امکان ندارد یک چیز تازه در قرن پدید بیاید که انحراف و در جهت سقوط باشد؟ بله، امکان دارد. پدیده‏هاى هر زمانى ممکن است در جهت صلاح بشریت باشد و ممکن است در جهت فساد باشد. دلیلش این است که ما مصلح داریم، به قول اینها مرتجع داریم.

مصلح علیه زمان قیام مى‏کند، مرتجع هم علیه زمان قیام مى‏کند، با این تفاوت که مرتجع به کسى مى‏گویند که علیه پیشرفت زمان قیام مى‏کند و مصلح به کسى مى‏گویند که علیه فساد و انحراف زمان قیام مى‏کند. هر دو علیه زمان خودشان قیام مى‏کنند. ما سید جمال الدین اسدآبادى را مصلح مى‏شماریم و همه دنیا او را مصلح مى‏شمارند. او علیه اوضاع زمان خودش قیام کرده بود، یعنى با آنچه که در زمان خودش وجود داشت هماهنگى نمى‏کرد. پس چرا به او مصلح مى‏گوییم؟ براى اینکه این اصل را قبول نکرده‏ایم که هرچه که در زمان باشد خوب است، هرچه که اکثریت بر آن باشند خوب است. مى‏گوییم در زمان او یک سلسله مفاسد و انحرافات وجود داشت که او علیه آنها قیام کرد. مسئله ماهواره هم همینطور است:

1) صِرف اینکه دفتر فلان مرجع تقلید دارای شبکه ماهواره ای است و یا مثلا در تلگرام فعال است اما حکم فقاهتی ایشان دلالت بر عدم استفاده مقلدینشان از ماهواره و تلگرام میکند، آیا میتوان از آن استفاده کرد؟ آیا میتوان گفت چون مرجع تقلیدم شبکه ماهواره ای دارد من هم ماهواره میخرم؟ در پاسخ باید عرض شود که حکم مرجع تقلید برای مکلفان مهم است نه فعل دفتر مرجع تقلید و یا نظر خاص آن مرجع محترم در موردی خاص. حکم حضرت آیت الله مکارم دلالت دارد بر اینکه ایشان استفاده و نگه داری از ماهواره را جایر نمیدانند. اما اینکه پس چرا ایشان شبکه ماهواره ای تاسیس کرده اند، یک حرف دیگری است. این فعل تاسیس شبکه ماهواره ای ممکن است صدها دلیل داشته باشد. اما آنچه به من ربط دارد حکم شرعی فعلی ایشان است. من فردای قیامت نمیتوانم بگویم که چون ایشان خودشان شبکه ماهواره ای داشتند پس من هم از حکم عدم جواز عدول کردم و ماهواره تهیه کردم و از آن استفاده کردم. چرا که صدها دلیل ممکن است داشته باشد اما من باید تابع حکم فقهی باشم که ایشان فرموده اند.

2)مطلب دیگر آنکه؛ آیا میشود گفت ماهواره هم مثل ویدئو است و کم کم آزاد میشود پس من از ماهواره استفاده میکنم؟! در جواب باید گفت که باز هم ما تابع حکم الان و زمان خود هستیم. الان مرجع ما ممکن است به صورت مطلق اجازه استفاده از آن را نداده باشد پس من هم باید طبق همین حکم رفتار کنم و تمکین نمایم. اصلا ممکن است من تا زمانی که فرضا ماهواره آزاد شود و مغازه های آن به صورت عادی فعالیت کنند زنده نباشم و در زمانی از دنیا بروم که مرجعم اجازه نداده است! اگر در این زمان مُردم و اصلا زمان اجازه ماهواره توسط مرجعم را درک نکردم، آیا میتوانم فردای قیامت بگویم که احتمال زیاد داشت که آینده، مرجعم ماهواره را آزاد میکرد پس من از مدت ها قبل و خودسرانه از آن استفاده کردم؟ آیا خداوند از ما خواهد پذیرفت؟ قطعا پذیرفته نیست و فقط تکلیف مقلد این است که منتظر احکامی باشد که در طول زمان توسط مرجع تقلید زمان شناسش بیان میشود.

3)مطلب دیگر آنکه؛ آیا برای صِرف استفاده از یک یا دو شبکه، اجازه هست که دیش و دستگاه ماهواره تهیه کرد و در خانه نگه داشت؟ بنده تا زمان تدوین این نوشتار از مقام معظم رهبری و آیت الله مکارم و دیگر مراجع محترم، اجازه ای مبنی بر این مسئله ندیده ام. بلکه همه فرموده اند که به خاطر استفاده غالبی که استفاده صحیح نیست اجازه استفاده ندارید. یعنی چون عمده استفاده از آن استفاده غلط است نمیتوان از آن استفاده نمود. مثلا آیت الله خامنه ای به صورت کلی و جامع فرموده اند که: «دستگاه آنتن ماهواره‏اى از این جهت که صرفاً وسیله‏اى براى دریافت برنامه‏هاى تلویزیونى است که هم برنامه‏هاى حلال دارد و هم برنامه‏هاى حرام، حکم آلات مشترک را دارد، لذا خرید و فروش و نگهدارى آن براى استفاده در امور حرام، حرام است و براى استفاده‏هاى حلال جایز است، ولى چون این وسیله براى کسى که آن را در اختیار دارد زمینه دریافت برنامه‏هاى حرام را کاملًا فراهم مى‏کند و گاهى نگهدارى آن، مفاسد دیگرى را نیز در بر دارد، خرید و نگهدارى آن جایز نیست، مگر براى کسى که به خودش مطمئن است که استفاده حرام از آن نمى‏کند و بر تهیه و نگهدارى آن در خانه‏اش مفسده‏اى هم مترتّب نمى‏شود، لکن اگر قانونى در این مورد وجود داشته باشد باید مراعات گردد.» بنده با توجه به سالها تحصیل و تدریس حوزوی که دارم، از این فرمایش حضرت آقا چنین میفهمم که ایشان راضی به استفاده از آن نیستند و همین برای من کافی است که فقط یک کلمه بگویم: چشم! همین!

 

4)مطلب دیگر اینکه؛ صِرف اینکه در این زمان ماهواره شیوع دارد و اکثریت از آن استفاده میکنند و حتی بسیاری به صورت یک پدیده مهم برای برطرف کردن نیازشان به اطلاع به روزتر و تصاویر شفاف تر و... مطرح میکنند، محلّل و دلیل حلال بودن شرعی آن به طور «کلی» و «برای همه» نیست. چرا که همواره تابع حکمی است که مراجع محترم تقلید بدان میرسند و پیرامون آن اظهار نظر میکنند نه صِرف احساس نیاز شخصی به یک چیز. حداکثر این است که بگوییم کسانی که محدودیت تصاویر شفاف دارند و یا منزلشان به گونه ای است که آنتن آنها شبکه های داخلی را نمیگیرد و چاره ای هم ندارند و از خودشان هم مطمئن هستند، طبق فرموده مقام معظم رهبری که فتوایشان ذکر شد، اشکال ندارد. اما این اشکال نداشتن، برای همه نیست و فقط برای آن شرایط خاص است و همچنین آنها حقّ تبلیغ ماهواره را برای بقیه ندارند.







حدادپور

با هر عینکی که به این آیه نگاه کنیم و تمام کتب تفسیر و کلام فریقین را در کنار هم قطار کنیم تا بلکه بهتر بدانیم دیگران چه فهمیده اند، همه معتقدند که پیام این آیه کاملا روشن است: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لَا انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ‏ [بقره/256] در (پذیرش) دین، اکراهى نیست. همانا راه رشد از گمراهى روشن شده است، پس هر که به طاغوت کافر شود و به خداوند ایمان آورد، قطعاً به دستگیره محکمى دست یافته، که گسستنى براى آن نیست. وخداوند شنواى دانا است.»

پیامش این است که: راه روشن است، هر چند برای انتخاب دین و راه صحیح، اکراه و اجباری وجود ندارد. اما راه روشن است و این راه فقط یک کلمه است: استکبار ستیزی!

این یک کلمه، دقیقا در آیه ای باید خود را نشان بدهد و خطوطش روشن شود که تنها آیه قرآن درباره نفی اکراه و اجبار در پذیرش «اصل» دین است. و این بدان معناست که چه بپذیرید و چه نپذیرید، تغییری در اصل و ماهیت راه و مسیر ایجاد نمیشود. مسیر یکی است و خیلی هم روشن است «قَدْ تَبَیَّنَ». و آن مسیر، نفی طاغوت و استکبار نیست چرا که نفرموده«فمن ینفی» بلکه تکفیر و مبارزه قهری با آن است لذا فرموده: «فمن یکفر بالطاغوت»

یا دین را نپذیرید یا اگر پذیرفتید فقط یک چاره دارید و تمام تکالیف دیگر بر حول محور همان یک چیز اداره و محقق میشود و آن استکبار ستیزی و مبارزه قهرآمیز با استکبار است.

 حتی نماز و روزه ای که بوی استکبار ستیزی و مبارزه ندهد، رفع تکلیف و حداکثر جلب ثواب اخروی است. اما غافل از اینکه اینقدر حقیقت مناسک عبادی مثل نماز اهمیت داشته و برای منافع مستکبران خطرناک است که به حضرت شعیب مى‏گفتند: «أصلوتک تأمرک أن نترک ما یعبد آبائنا او أن نفعل فى اموالنا مانشاء[هود/87] آیا نمازت، فرمان مى‏دهد که ما آنچه را نیاکان ما مى‏پرستیدند رها کنیم و از آزادى‏هایى که در مصرف اموال داریم دست برداریم؟» این چه بود و چه اثراتی داشت که خود مستکبران میدانند اما بعضی مومنان...

 

از همین روست که مفسران بزرگ فریقین با اشاره به واژه «قد» بر سر فعل ماضی «تَبَیَّنَ» ، قطعیت و ردخور نداشتن موضوع (روشن بودن راه و بالتبع، روشن بودن تکلیف) استفاده کرده اند. تکلیف، ستیز با استکبار است و روی دیگر سکّه ایمان، و بلکه مقدم بر ایمان، تکفیر و مبارزه با استکبار است. از این روست که ابتدا سخن از استکبار ستیزی به میان آورده و سپس ایمان به مبدا را مطرح نموده و فرموده: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ»







حدادپور

سلام دوستان

این کانال بنده در تلگرام هست.

نسخه ای از نوشتار وب و مطالب دیگر را در کانال بنده میتونید پیگیری کنید:

https://telegram.me/mohamadrezahadadpour







حدادپور

سلام خدمت همه همراهان عزیز

در شماره قبل، به بیان هفت مسئله درباره سوریه پرداختم که الحمدلله مورد استقبال عزیزان در فضای مجازی قرار گرفت. آنچه در ادامه از نظرتان خواهد گذشت، چند نکته ایضاحی است که هرکدام به پاسخگویی از شبهه ای درباره اوضاع کنونی سوریه طرح شده که به خاطر رعایت اختصار، از بیان اصل شبهات معذورم. تقدیم با احترام:

8-  شبهه نقد «عمق استراتژیست» : عبارت «عمق استراتژیست بودن سوریه» عبارت کلیدی در کلام رهبر انقلاب است که میتوانید به آخرین نشریه خط حزب الله (هفته چهارم مهر 94 ) که پیام ایشان را از سوی دفتر معظم له است مراجعه بفرمایید. از دیدگاه معظم له، سوریه «خط مقدم محور مقاومت» در شرایط کنونی منطقه است که باید حفظ شود.

9-شبهه سوریه و منافع ملی ایران : قصه منافع ملی نیست. بحران سوریه، بحران همه منطقه است که حل آن نیز، عزم منطقه ای میطلبد. لذا کسی قصد توجیه مسئله از طریق منافع ملی نداشته و ندارد. هرچند اصل مقوله منافع ملی را نمیتوان به نحو کلی از استراتژیک ملی جدا نمود. چرا که هر کدام در مخاطره بیفتند، دیگری نیز در خطر است و این قائده، منحصر به ایران نیست و در تمام دنیا چنین است. ضمن اینکه، کسانی که حضور ما در سوریه را حمل بر منافع ملی میکنند، لطفا لیستی از این منافع اعلام کنند!

10-شبهه شباهت ایران با عربستان: بعضی ها باور کرده اند که «ما داریم در امور سوریه دخالت میکنیم»!! و حتی نحوه ورود ما به سوریه را به نحوه ورود سعودی ها به یمن قیاس میکنند!! با اینکه اصلا این قیاس هرچند هم ناخواسته، مع الفارق است! عربستان به صورت مستقیم به یمن حمله کرد اما ما به سوریه حمله نکرده و نمیکنیم بلکه دوشادوش «جیش الوطنی» های آنجا به جنگ با «دشمن مشترکمان» پرداخته ایم. فهم این مسئله اینقدر هم دشوار نیست. عربستان، آتش توپخانه اش را بر سر مردم بی دفاع یمن میریزد در حالی که بچه های ما در کنار مردم بی دفاع سوریه، با متجاوزان روبرو هستند. آیا این دو با هم ذره ای شباهت دارد؟!

11-شبهه شباهت بشار اسد با منصور هادی: یمن، دولت نداشت و عربستان بعد از استعفای دسته جمعی دولت منصور هادی و دو هفته بعد از کناره گیری کلی و جزئی از امور یمن، حمله کرد و حتی خود منصور هادی نیز بعد از حمله عربستان به یمن، تقاضای کمک کرد!! در حالی که بشار اسد رییس جمهور بود و حتی در انتخابات اخیرشان هم مقتدرانه رای آورد. این دو چطور باهم مقایسه میشوند؟ دو صورت مسئله جدا با خط جداست.

12- شبهه کشتار مردم سوریه توسط اسد: رفتار بد دولت و ارتش اسد با مردم یک حرف است اما ادعای کشتار مردم توسط دولت اسد، ادعایی است که شبکات خارجی فقط مطرح میکنند بدون اینکه اسناد محکمه پسندی طرح کنند. این منطقی نیست و حتی خود گروه های تکفیری هم ادعا نکرده اند که به خاطر «کشتار» مردم سوریه سوریه توسط اسد، در سوریه جمع شده اند. ادعای کشتار مردم سوریه توسط رییس جمهوری که حاضر است در کنار مردمش بمیرد اما قبول نکند که از مقرّش خارج شود حتی وقتی داعش به 300 متری کاخش رسیده بود، اصلا منطقی نیست و نیاز به دلیل و مدارک محکم و قطعی دارد.

حرف آخر:


 اهمیت دمشق برای تکفیری ها اینقدر زیاد است که به چشم کلید فتح منطقه یا گورستان تاریخیشان بدان مینگرند. این مسئله، حقیقت ماجراست. مخصوصا وقتی عدنان محمود رسما از طرف خلیفه خود خوانده داعشی اعلام میکند که دمشق، کلید فتح تهران و کربلا، کلید فتح مشهد است. حالا یا این سخنگوی داعش، رجز خوانده و قُمپز در کرده یا بالاخره نگاه غایی و نقشه دراز مدتشان را بیان کرده است. در هر حال، انقلابی بودن ما اقتضا میکند که به ندای هر مظلومی جواب دهیم. چنانچه رهبر معظم انقلاب فرمودند که هرجا یک سر دعوا اسراییل باشد سر دیگرش ما هستیم. و یا فرمودند هر مسلمان مظلومی که با استکبار در بیفتد میتواند روی ما حساب کند. استناد تفکر انقلابی ما، فرمایشات آقایی است که خود را انقلابی میداند نه دیپلمات!







حدادپور

شب بر همه همراهان خوش!

1-موقعیت ژئوپولیتیکی سوریه: سوریه، عمق استراتژیک ماست. نقطه مواصلاتی ما و متحدانمان در آسیای غربی و اروپای شرقی است. مهم ترین ضلع مثلث محاصره ما در منطقه پس از عراق و افغانستان. منتهی الیه منطقه صفر امنیتی در برخورد ما با 65 گروه تروریستی و محکمترین سّد مسدّی است که میتوان برای مقابله مستقیم با کسانی رسم کرد که دمشق را کلید فتح خراسان و استانهای شمالی ما و سایر مناطق آسیای غربی تعریف کرده اند.

2-شبهه اخلاقی حضور ما: ما در سوریه «فقط» برای حفظ امنیت و تمامیت ارضی «خودمان» نمیجنگیم تا شبهه غیر اخلاقی بودن حضور ما در آنجا پیش آید. هرچند که اگر حتی فقط همین هم بود، باز هم عمل ضداخلاقی محسوب نمیشد. چرا که اولا ما به دعوت و استمداد دولت و ملت جنگ زده آنجا قدم در آنجا نهادیم و ثانیا اگر به کمکشان نمیشتافتیم قطعا از سوی همیشه منتقدان، مورد نقد قرار میگرفیتم که چرا به ندای یاللمسلمین امّت سوریه و شمال عراق گوش نمیدهیم و عکس العمل به خرج نمیدهیم؟!

3-علت حضور همه همسایه ها در سوریه: بحران سوریه، فقط بحران سوریه نیست بلکه چندان اهمیت دارد که دمشق، یا کلید فتح الفتوح تکفیری هاست یا گورستان تاریخی آنها. و این را همه اهالی منطقه و خود تکفیری ها هم میدانند. اما علت حضور اکثر کشورهای خلیج در سوریه، انتخاب اسد یا تکفیری هاست. بسیاری از همسایه های ساده لوح ما گمان میکنند که تنها چاره حذف بشار اسد، حمایت از جبهه النصره و ارتش آزاد و دیگر گروه های تکفیری است. با اینکه حذف اسد، اولین و نقد ترین سدّ تروریست ها را از همه خواهد گرفت و این حتی به نفع رژیم سعودی که خواستگاه بدوی تفکر تکفیری است نخواهد بود چرا که تروریست ها از دو سال پیش، حتی حاکم مکه و حاکم مدینه را هم مشخص کرده اند!

4-علت حضور ما در سوریه: علت حضور ما، سهم خواهی نیست. چرا که این بحران، بحرانی است که حتی پس از حل و فصلش، سهم دندان گیری نخواهد داشت و اصلا نگاه انقلابی نظام جمهوری اسلامی ایران هم به حضورش در مناطق مظلوم، نگاه سهم خواهانه نبوده و نیست. اما اصلی ترین دلیل حضور ما، در نطفه دفن کردن خطری است که اولا و بالذات امنیت مردم سوریه، و ثانیا و بالعرض ثبات کلّ منطقه را به هم خواهد زد.

چرا که تغییر شکل و ماهیت کشورهای عربی منطقه که به عنوان اصلی ترین هدف داعش معرفی شده، با اینکه دل خوشی هم از اکثر دولتشان نداریم، اما ملت ها را در آستانه نسل کشی و فاجعه انسانی قرار میدهد حتی اگر دولتهایشان باعث و بانی هزاران مشکل باشند.

5-داعش، سوال انحرافی برگه صهیونیست: در هیچ دوره ای، به اندازه الان، رژیم صهیونیستی دارای حاشیه امن نبوده است. و این فقط به لطف رها بودن سگ حارِ دست آموزشان به نام تکفیر و داعش در منطقه است. غافل شدن از داعش، سقوط نقطه مواصلاتی استراتژیستی ماست و غفلت از اسرائیل، مخاطره شدیدتر خطّ مقاومت را به دنبال خواهد داشت.

6-امنیت رفراندمی و رفراندم درباره امنیت؟! : بعضی از گروه های اجتماعی مطرح کرده اند که چرا درباره حضور ما در سوریه و عراق، رفراندم نمیگیریم؟

مقدرات ملت را باید با تدبیر و کارشناسانه حل کرد و نه ضرورتا با رفراندم! چرا که در هیچ جای دنیا برای امنیتشان و مسائل استراتژیکی و ژئوپلوتیکی، رفراندم برقرار نمیکنند. چرا که اصلا مجرای اظهار نظر مردمی که از بسیاری از مسائل آگاهی لازم ندارند نیست. جنس رفراندم حتی در دموکراتیک ترین کشورهای دنیا با عده ای از مسائل مثل سیاست های کلی و امنیتی کاملا بیگانه است. ضمن آنکه؛ مجلس و نمایندگان بارها چه در کمسیون امنیت ملی و چه در صحن عمومی، از حضور انقلابی ایران دفاع کرده اند.

 

7-عدم عقلانی و اخلاقی ایجاد شبهه در این شرایط: حالا که خانواده های رزمندگان، بچه هاشون را با اختیار و اعتقاد به سرنوشت ساز ترین نبرد آخرالزمان تا کنون فرستاده اند، عقل و اخلاق حکم میکند که درباره لزوم و عدم لزوم حضور ایران در این بحران و یا بحث های روشنفکری که فقط حاصل لم دادن روی کاناپه منزل هست و چیزی جز نگران تر کردن خانواده ها و ایجاد شک و شبهه در مردم دارد پرهیز شود. این سخن بدان معنی است که از هر چه باعث ایجاد جوّ ملتهب و شک و شبهه در دل مردم و رزمندگان میشود باید فاصله گرفت تا شرمنده وجدان و تاریخ نشویم.

یازهرا







سلام خدمت همه دوستان عزیزم

امیدوارم خوب و سرحال باشید و خدا عزاداری های همه را به نحو احسن قبول کند.

دهه محرم امسال الحمدلله خوب و خوش گذشت. جوّ حاکم بر ایران و منطقه هم بی اثر نبود و مردم هم واسه امام حسین علیه السلام کم نذاشتند. خدا به همشون خیر کثیر عنایت کنه.

امسال، 5شب به مسجد الزهرا (سلام الله علیها) شاهین شهر و 5شب هم مسجد دانشگاه و 5شب به هیئت جوانان سیدالشهدای خمینی شهر و 3شب به هیئت ثارالله اصفهان و 7شب به هیئت قرآن و عترت دانشگاه و 5شب هم به دعوت امام جمعه محترم شاهین شهر در مسجد المهدی منبر داشتم که هنوز هم تا سه شب دیگه ادامه داره. به علاوه اینکه پنج روز ظهرها بعد از نماز عصر هم در پژوهشکده و مسجد الرسول(صلی الله علیه و آله) شرف حضور در منبر داشتم.

مباحثی که مطرح کردم پیرامون پاسخ به هفت شبهه رایج درباره قیام امام حسین علیه السلام و تحلیل تاریخ قبل از عاشورا و تشریح خدمات امام سجاد علیه السلام بعد از واقعه کربلا و تحلیل شخصیت های منفی عاشورا و... بود. شاید از همه اش مهمتر برای من، بحثی بود که در هیئت قرآن و عترت مطرح کردم و تحلیل پنجاه سال پس از شهادت پیامبراکرم بود که به نظرم لزوم طرحش واسه بچه ها روشن بود.

مردم خیلی از طرح و پاسخ به شبهات راضی بودند و ابراز لطف میکردند. میگفتند: چرا روحانی ها فکر میکنند اگر این مباحث را مطرح کنند و کمی عقلانی تر بحث کنند ما نمیفهمیم؟! چرا بعضیا حاضر نیستند عقلانی و کلامی تر منبر بروند؟!

حرفشون را کاملا قبول دارم. راست میگن. این انتقاد به رفقای وعاظ و منبری وارده و باید بیشتر به طرح شبهات و پاسخ به نیازمندی های عقلانی مردم بپردازند. مخصوصا هیئت هایی که از جوون خوش فکر و منتقد اشباع هستند.

امسال هم مثل هرسال، به سبک خودم روضه خوندم. ینی به جای روضه های معمول، به ذکر نکات تاریخی و تشریح مختصری از سیره اصحاب پرداختم. فقط چهار شب مقتل خوانی کردم. که از بابت مقاتلی که خوندم از روی ماه امام عصر ارواحنا فداه و حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها شرمنده هستم که اون حرفها را زدم و هنوز زنده هستم.

اتفاق جالبی سر مجلس شیرخوارگان حسینی افتاد. روز جمعه ای که شیرخوارگان بود، در مجلس شیرخوارگان منطقه 11 اصفهان شرکت کردم که ماشاءالله بسیار شلوغ و پر تب و تاب بود. اولش فکر کردم که بیشتر از یه ربع کشش منبر ندارند اما وقتی بحث مراقبتهای جسم و جان کودک و مادر شدن مطرح کردم، حدود پنجاه دقیقه منبر ادامه داشت و اکثر قریب به اتفاق هم توجه میکردند و بدون اینکه من بگم، عده ای هم مینوشتند و فیلم برداری میکردند.

بعد از اینکه اومدم خونه، فردای اون روز، چند نفر از عزیزان منطقه 13 اصفهان اومدند و واسه چهارشنبه ینی پنج روز بعد از جمعه شیرخوارگان به مراسمشون دعوتم کردند! گفتم مگه روز شیرخوارگان جمعه نبوده؟ گفتند: چرا، بوده اما ما میخوایم دوباره مراسم شیرخوارگان بگیریم و شما هم همون بحثی که در منطقه 11 مطرح کردید در منطقه ما هم مطرح کنید!!! خلاصه بعد از یکی دو ساعت که درباره اش فکر کردم پذیرفتم و توفیق زیارت امام زاده ها بی بی حکیمه و بی بی رشیده منطقه 13 هم پیدا کردم. ماشاءالله جلسه خوب و بسیار شلوغی بود. اونجا هم 50 دقیقه شد. خلاصه امسال توفیق شد و دو جا در دو روز متفاوت در جلسه شیرخوارگان شرکت کردم.

یه هفت جلسه مونده که برای دانشجوهای صنایع قولش را هفته دیگه دادم و یه هفت جلسه هم واسه خوابگاه خواهران که این هم هفته دیگه است. خدا توفیق بده تا بتونم مثل پارسال بحث جدید مطرح کنم.

الحمدلله. با اینکه امسال هنوز توفیق نشده به زادگاهم جهرم برم، اما کمتر احساس دلتنگی کردم چون دلتنگی و احساسات هم وقت و فرصت خودش را میخواد که...

 

یاحسین