سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 540073
  • بازدید امروز: 58
  • بازدید دیروز: 27
  • تعداد کل پست ها: 310
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ

متافیزیک و ماوراءطبیعه
فیس بوک - شبکه اجتماعی جامعه مجازی" onerror="this.style.display='none'"/>فیس بوک
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها
انسان - مسیحیت - آدم - حوا - بهشت[1] ، برنامه ریزی[1] ، جهرم، ناامنی، امنیت، دادگاه[1] ، حدادپور، اربعین، کربلا[1] ، حدادپور، اسرائیل، جهاد، مغنیه، تروریست، سوریه[1] ، حدادپور، اسرائیل، شهید الله دادی، حزب الله، خون[1] ، حدادپور، افغانی، پراید، زانتیا، مادر[1] ، حدادپور، امام حسن، مسئله، فلسفه[1] ، حدادپور، امام حسین[1] ، حدادپور، پاریس، فرانسه، ترور، تروریسم، خشونت[1] ، حدادپور، پاسخ به سوال، نامحرم، کمک[1] ، حدادپور، تشکر و قدردانی، پارسی نامه[1] ، حدادپور، جهرم[1] ، حدادپور، جهرم، جامعه شناسی[1] ، حدادپور، چهارشنبه، جلسه[1] ، حدادپور، حضرت معصومه[1] ، حدادپور، حکمت، خداوند، طوفان، گنجشک، مار[1] ، حدادپور، داعش، روحانیون[1] ، حدادپور، دانشگاه، صفر، پیامبر، سیاست، داخلی، خارجی، صفات پیامبر[1] ، حدادپور، دلسوزی، ممنوع[1] ، حدادپور، شهدا[1] ، حدادپور، شهید غلامعلی پیچک[1] ، حدادپور، صفر، دکتر شریعتی، اربعین[1] ، حدادپور، عموباربد، عبدالرحمن رحمانیان[1] ، حدادپور، گله، نظام اسلامی[1] ، حدادپور، لب تاپ[1] ، حدادپور، ماه صفر، تبلیغ، حضرت زهرا[1] ، حدادپور، میان بر، راه، نیاز[1] ، حدادپور، نامه، خواهر، آبجی، مرد، پسر، اغفال[1] ، حدادپور، نظام، انقلاب، مسائل شرعی[1] ، حدادپور، نیاز، درمان[1] ، حدادپور، وبلاگ[1] ، حدادپور، وبلاگ، وبلاگ نویسی[1] ، حدادپور،نامه[1] ، سوءاستفاده، اموات[1] ، هدف[1] ، هدف سازی[1] ،

حدادپور
سلام دوستان
بعضیا درباره تحصن در گروه های مختلف مجازی از بنده سوال کردند و معتقدند که تحصن، تندروی و پیشی گرفتن از فرمایش و تصمیمات آقاست!
من کاری به درگیری های سیاسی بین گروه ها ندارم و کاری هم ندارم که الان یا موقع دیگه داره تحصن صورت میگیره.
اصل بحث من درباره خود تحصن و پاسخ به سوال مدنظر است که در جوابشون میگیم:
بنا به چهار دلیل تحصن مشکلی نداره و تندتر از رهبری نیست:
1.قانون منعی نذاشته. حتی قانون، تحصن را مشروط به رضایت و یا نظر ولی فقیه قرار نداده.
2. تحصن ، مودبانه ترین و دموکراتیک ترین شیوه اعتراض هست. حتی الان در قوانین پیشرفته دنیا مثل فرانسه در حال تصویب تحصن به عنوان شیوه مسالمت آمیز اعتراض هستند.
3. این کار نه تنها تندروی از رهبری نیست بلکه تایید احکام سیاسی آقا هم هست. چرا که شعار ها و مطالبات همون مطالبات آقاست.
4. ما چرا همیشه منتظریم اول آقا خودش را خرج بکنه بعدش ما تازه بیدار بشیم ؟! اگر حتی ریاست جمهور ما در نیویورک از خجالت سعودی دراومده بود، قسم میخورم که کار به تهدید آقا هم نمیکشید. پس همیشه لازم نیست اول از آقا خرج بشه.

ضمنا دو نکته هم خطاب به متحصنینی عرض میکنم که دغدغه فرهنگ و ولایت و امور ارزشی دارند:
مواظب باشید فقط به مهندسی تحصن فکر نکنین بلکه درباره منابع مالی تحصن هم توضیح بدید تا مورد اتهام اذهان عمومی در فضای مجازی قرار نگیرید.
همچنین پیشنهاد میکنم حدالمقدور از استفاده خانم ها در تحصن ها و درگیری لسانی آنها با ماموران انتظامی و امنیتی جلوگیری شود که حادثه دیروز قم تکرار نشود.






حدادپور

سلام همراهان عزیزم.

لطفا متن زیر را حداقل دوبار بخوانید!

همه چیز از غدیر شروع شد اما باید جشن بگیریم.

تمام نقشه ها ، تمام کینه ها، تمام بغض های جاهلی، حتی تمام مصائب اهل بیت، ریز و درشت عالم را در کوچه جمع کردن، خرد و کلان را در مسجد جمع کردن و رای مردم را مصادره کردن، اولین گام های جدی برای حذف حجیت کلام و سیره رسول خدا، اولین گام های جدی برای حذف حدیث از عرصه زندگی مردم و حدیث ستیزی و سوزاندن احادیث نبوی به دست خلفا، اولِ فراموشی مردم، همه و همه از غدیر شروع شد اما باید جشن بگیریم!

اولِ بی توجهی به خاندان رسول خدا، استارت اولین پچ پچ های مرموزانه برای حذف و اضافه های بی دلیل شرعی، اول خریدن و ارعاب سران قبایل، اول بی توجهی به ایمان و اعتماد مردم به ریش سفیدهای دور و بر پیامبر، اول پروژه بی تفاوت کردن مردم، اول ذلیل شدن عزیزها و عزیز شدن ذلیل ها، اول تمرد از دستورات پیامبر، اول به راه انداختن و تعریف عملی دین حکومتی و مُثله کردن حکومت دینی نبوی، همه از غدیر شروع شد اما باید جشن بگیریم!

غدیر را باید در حالی جشن بگیریم که میدانیم اولین بیعت کننده ها، اولین مرتدان خواهند شد و اولین تبریک گویان، اولین فحاشگران خواهند بود. غدیر را باید در حالی جشن بگیریم که نمیدانیم خوشحال باشیم یا ناراحت؟ خوشحالیم که روز اعلان همگانی و رسمی ولایت آسمانی و ترسیم حاکمیت ولایی است اما ناراحتیم که به خاطر همین معرفی و هندسه حکومت دینی علوی توسط پیامبر، دندان ها به هم فشرده شده بود و کینه ها هم از نهاد، به جهاد تبدیل شد! اما ما باید جشن بگیریم!

من هرسال، دچار این پارادوکسیکال احساسی میشم و نمیدونم باید دقیقا خوشحال باشم یا غمگین؟ چون تاب و تحمل شنیدن این را ندارم که حضرت زهرا(سلام الله علیها) در احتجاجاتشان بر علیه اهالی سقیفه، به سخن ها و رفتارهای مردم و خلفا در غدیر اشاره کند و از چرخش صد و هشتاد درجه آنها انتقاد کند! یعنی کاری کردند که هرگاه حضرت زهرا(سلام الله علیها) یاد غدیر می افتادند دلشان میگرفت! اما ما باید جشن بگیریم!

من فقط به خاطر یک چیز است که غدیر را جشن میگیرم و در مجالس جشن، دعوت به سخنرانی را قبول میکنم و یا خودم میروم در جشن مینشینم و استفاده میکنم! آن یک چیز هم این است که غدیر، روز معرفی فضائل علی نبود چرا که حرف تکراری دیگر برگشتن و رسیدن این و آن به غدیر نمیخواهد! آن یک چیز هم اعلام دوستی و محبت به علی هم نبود چرا که هیچ بچه مدرسه ای هم قبول نمیکند که وقتی به او میگویی: «ولی ات را بیاور» برود و دوستش را بیاورد! حتما میرود و صاحب اختیارش را می آورد!

 

آن یک چیز که فقط ارزش جشن گرفتن را دارد این است که: غدیر، روز اعلام مهندسی حکومت دینی علوی و تمایز آن با دین بی عرضه سکولاریته ها و روز اعلام مشروعیت ولایت و سرپرستی مومنان بر جامعه مسلمانان است. روز اعلام ادامه حاکمیت دینی نه به سبک خلفا بلکه به سبک ولی مومنان است. روز مارکدار شدن منافقان و ریش سفیدهایی است که خدا آنها را تا قیام قیامت پس زده است و لایق امیرالمومنینی نکرده است! این روز را جشن میگیریم. این روز مبارک!







حدادپور

سلام همراهان

معمولا با انسان هایی در بیشتر جلسات اداری و فرهنگی و سیاسی و همایش ها و... روبرو میشیم که حرص آدمو در میارن و وجود و عدمشون چندان فایده ای هم نداره. باید آنها را شناخت و راه های برخورد و مواجهه آنی با آنها را فرا گرفت. بعضیاشون عبارتند از:

1-بعضیا فکر میکنن طراح اند و از هر انگشتشون هزار تا طرح میباره: باید در برخورد با آنها فقط گوش داد و با ادبیات خودش به نقد و بررسی طرحش پرداخت و حتما گوشه ای از اجرای طرح را در اختیار خودش قرار داد تا بعدا نگه که منظورم این چیزی نبود که شما اجرا کردید و طرحم حیف شد و... !

2-بعضیا فقط ابراز نگرانی میکنند و درددل های تکراری و آمارهای من درآوردی از اوضاع خراب فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و کلا همه زمینه ها ارائه میدهند: اصلا اجازه جولان به این افراد نباید داد و اگر هم خیلی دارن دور برمیدارن، باید بهشون گفت: جنابعالی برای برطرف شدن این همه بدبختی چیکار کردی؟ راهکارت چیه؟

3-بعضیا دوس دارن فقط دیده بشن و معمولا در جلسات وقتی نوبت آنها میشه، از همه تقدیر و تشکر میکنند و سلام و درود طولانی بر ارواح مومنان و شهدا و... میدهند و مسرورند که او را در جمع گرمشون پذیرا بودند و بعدش هم مسالمت آمیز میکروفن را تحویل میدهند بدون اینکه حرف درست و حسابی ازشون شنیده بشه: اصلا به این طور افراد نباید نگاه کرد. نباید بهشون تریبون داد. باید فقط به چشم سیاهی لشکر نگاشون کرد و حدالمقدور پذیرایی هم نشن بهتره! تا انشالله یواش یواش سایه بی مصرفشون از جلسات کم بشه!

4-بعضیا با همه چیز مخالف اند و درباره همه چیز نقد دارند: اگر دیدی اینجور افراد خیلی دارن دور برمیدارن و آخرالامر چیز دندونگیری هم از لابه لای حرفهای طولانیشون در نمیاد، فقط از کنارشون با احتیاط رد بشید و اگه خیلی هم انتظار توجه داشتند فقط بگید: با تشکر از فلانی عزیز که همواره بنده نوازی میکنند!

5-بعضیا حرف واسه گفتن دارن و حرفای خوبی هم هست اما عادت به تطویل دارند: اگه خیلی آدم مهمی نیست، هر از دو دقیقه به ساعتتون نگاه کنید و فقط بگید: احسنت! اما به حرفاش خوب گوش بدید و بعدش خلاصه حرفاش را در یک دقیقه بگید تا خودش هم خلاصه گویی را یاد بگیره.

6-بعضیا خیلی پراکنده گو هستند و خیلی شاخه به شاخه میشن و موضوع اصلی را گم میکنند و جسارتا آخرش هم یه جوری ربطش میدن به شقیقه مجری و کراوات ردیف اولی ها: به اینجور آدما موضوع بدید! شاید بنده خدا اصل موضوع واسش مبهمه. شاید اطلاعات کافی نداره. شاید از گرفتاری های درونی رنج میبره. بهشون پیشنهاد بدید بنویسند! بگید خلاصه برداری کنند تا بشه راحتتر ارائه داد.

7-بعضیا فقط نگاه های ترسناک و دقت های بالا عینکی میکنند و هر وقت هم میکروفن میذاری جلوشون و میگی نظرتون چیه؟ فقط میگن: دوستان فرمودند! حرف خاصی ندارم! با تشکر از همه!

بهش بگو: پس دیگه اگه دعوتت نکردیم و فقط خلاصه صورت جلسه بهت دادیم ناراحت نشیا! نگی من آنم که رستم بود پهلوان و اصلا شما احترام را حفظ نمیکنید! خب یه حرف مفیدی بزن! چُرت نزن! بد نگامون نکن! عینکت بیرون بیار تا بهتر ببینی! نه اینکه یه جوری بهم نگاه کنی که دلمون هزارتا راه بره!

8-بعضیا فقط چون پیش کسوت هستند و سن و سالی دارند و بالاخره نمیشه قایمشون کرد باید همه جا باشند! اگه حرف تازه و حسابی واسه گفتن ندارن و فقط خیلی شیک و مجلسی، مجبورید که بهترین جای جلسه را بهشون بدید و اول از اونا پذیرایی کنید و ... ،در برخورد با این افراد، اول و آخر جلسه فقط این جمله را بگو و خودت  و اون بنده خدا را به مدت دو ساعت راحت کن و به کارت برس. فقط بگو: با کسب اجازه از استاد بزرگوارمون که پیش کسوت همه ما هستند و هموار از راهنماییهای سازنده و وجود مبارکشون بهره ها میبریم...

اگه اینو بگی، هم خودت راحت میشی و هم اون بنده خدا. اصلا به کسی هم برنمیخوره و حالا حالا بیمه هستی.

9-بعضیا فقط بلدند غُر و لُند کنند، فقط سرشو میندازه پایین و گاهی وقتا جملاتی در نقد و یا حتی تمسخر موضوع جلسه میگه و اطرافیانش را به زور میخندونه. مخصوصا اگه مدیر تیم قبلی باشه و دیگه الان کاری دستش نباشه و دلخور هم هست که چرا جا به جاش کردند! در برخورد با این افراد فقط یه راه وجود داره: با لبخند بهش نگاه کنی و دعوتش کنین تا حرفش را بلند بگه! اگه من باشم، تا آخر مجلس تبدیلش میکنم به سوژه جلسه و تیکه ای که بار جمعیت کرده را یکی دو بار در موقع لازم میگم تا هم فضای جلسه عوض بشه و هم دیگه از این غلطا نکنه.

10-بعضیا هرچی شما بگید فقط تایید میکنند و سر تکون میدهند و همش تعریفتون میکنند اما کاش اصلا نبودند! روش برخورد با اینجور افراد اینه که خیلی نگاشون نکنیم. هرچی نگاشون کنیم بدتر فکر میکنند که منتظر تاییدشون هستیم. هرچی کمتر نگاشون کنیم کمتر حرف میزنند و کمتر مجبوریم لبخند تمسخر حضار به خاطر تایید آنها تحمل کنیم.

 

موارد بسیاره اما خودتون را کنترل کنید و با درایت و توکل بر خدا جلسه را مدیریت کنید. از هیچ چیزی جز خشم خدا و پایمال شدن حق مردم به خاطر سوء تدبیر نترسید.








حدادپور
سلام همراهان

اگر امروز سامرا در تب و تاب جنگ و درگیری است، اگر قبر مطهر ائمه سامرا را دوبار در روزگار ما ویران کردند، اگر دیروز سر کلاس از دانشجوهام پرسیدم شما از امام هادی چی میدونید؟ و اونا فقط گفتن: نقی!

اگر هنوز حوزه های علمیه و انبوه علمای ما از جامع الاحادیث اندیشه های امام هادی بهره برداری چندانی ندارند،

اگر هنوز بسیاری از خواننده های ما در اندیشه اشعارِ هات و جوون کُش بسر میبرند اما یه حرومزاده از اون طرف آب پیدا میشه و اسم آلبوم کیفش «نقی» میذاره و عکس کاریکاتور گنبد حرم امام هادی را پوستر آلبومش میکنه،

اگه هنوز ....

اما هنوز دلم چندتا نکته را فراموش نمیکنه:

1- امامت در زمان کودکی: امام هادی یکی از سه امامی هستند که در دوران کودکی و نابالغی به مقام منیع و رفیع امامت رسیدند.

2-کاشف سرزمین هود:  در تفسیر نورالثقلین مى‏خوانیم: در زمان معتصم عباسى، براى دسترسى به آب، چاهى را در منطقه بطائنیه عراق حفر کردند. با آنکه چاه عمیقى کندند امّا به آب نرسید و آن را رها کردند. در زمان متوکل باز به حفر چاه پرداختند تا به تخته سنگى سخت رسیدند. هنگامى که آن را شکستند، ناگهان باد سردى وزید و عده‏اى را هلاک کرد. این حادثه عجیب را از امام‏ هادى‏ سؤالکردند، آن حضرت فرمود: آنجا سرزمین احقاف و قوم مشرک هود بوده که با وزیدن باد سردى به هلاکت رسیدند.

3- احترام ویژه به اهل علم : مرحوم طبرسى در کتاب احتجاج نقل مى‏کند که در زمان امام‏ هادى‏ علیه السلام یکى از فقهاى شیعه که در بحث با یک ناصبى منحرف، او را روشن کرده و حقّانیت خود را ثابت کرده بود، وارد مجلسى شد که در آن مجلس، علویّون و بنى‏هاشم نیز حضور داشتند. امام‏ هادى‏ آن فقیه را در بهترین جاى مجلس نشاند. این همه احترام، براى علویّون و بنى‏هاشم گران آمد، بزرگ آنان زبان به اعتراض گشود که چرا چنین فردى را بر ما برترى دادى؟ امام فرمود: آیا به داورى قرآن راضى هستید؟ گفتند: بله، حضرت این آیه را تلاوت فرمود: تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ‏ ... وَ إِذا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ‏ ارزش این شخص به خاطر بحث علمى و شکستى که به آن ناصبى داد از هر شرف و نسبى بیشتر است‏.

4- بیان اسرار ولایت: از امام‏ هادى‏ پرسیدند: چرا حضرت على در جنگ جمل هر که را زخمى مى‏شد رها مى‏کرد، ولى در جنگ صفین فرمان داد زخمى‏ها را هم بکشند؟ امام هادى در پاسخ فرمود: در جنگ صفین رهبر مخالفان زنده بود و زخمى‏هاى فرارى را دوباره جمع و کمبودها را جبران و ضعف‏ها را تقویت و بیماران را عیادت و دلجوئى مى‏نمود و ریشه فساد در آب بود، (تا ریشه در آب است امید ثمرى هست) و لذا براى خشکاندن ریشه فساد و پایان دادن به توطئه باید اثرى باقى نگذارد، امّا در ماجراى جنگ جمل، پس از کشته شدن بزرگان دشمن مثل طلحه و زبیر و از هم پاشیده شدن فرماندهى سپاه دشمن، امید و پناهگاهى براى فریب خوردگان فرارى و زخمى‏ها نبود، لذا هر کدام زخمى مى‏شدند یا پا به فرار مى‏گذاشتند، مورد تعقیب قرار نمى‏گرفتند. از این ماجرا به خوبى مى‏توان نقش رهبر را در جبهه باطل و تفاوت عکس‏العمل‏ها را در جبهه حق دریافت‏.

5- تبیین حقیقت مرگ:  امام‏ هادى‏ به عیادت یکى از یاران که مریض بود رفت، دید آن مریض گریه مى‏کند و از مردن مى‏ترسد. امام‏ هادى‏ فرمود: «تَخافُ مِنَ المَوتِ لانّک لاتَعرِفُه» تو از مرگ مى‏ترسى، چون نسبت به آن شناخت ندارى‏.

6- بیان افضلیت ولی فقیه: امام‏ هادى‏ مى‏فرماید: «لولا من یبقى بعد غیبة قائمنا علیه السلام من العلماء الداعین الیه و الدّالین علیه والذابّین عن دینه بحجج اللّه و المنقذین لضعفاء عباد اللّه من شباک ابلیس و مردته و من فخاخ النواصب لما بقى احد الا ارتد عن دین اللّه و لکنّهم الّذین یمسّکون ازمّة قلوب ضعفاء الشیعة کما یمسک صاحب السفینة سکّانها اولئک هم الافضلون عنداللّه عزّوجلّ» اگر فقهاى با تقوى، مرزبان افکار و عقاید دینى مردم نبودند، شبکه‏هاى ابلیسى مردم را از دین خدا دور مى‏کردند. این علما در عصر غیبت قائم ما علیه السلام همچون ناخداى کشتى محافظ مسلمانان آسیب پذیرند. در پایان امام هادى فرمود: این افراد نزد خدا با فضیلت ‏ترینند.

7- دستور قتل شیعه افراطی و بدعت گذار در زندان: فارس بن حاتم از دروغگویان و غُلات مشهور و بدعت‏گذاران بود و مردم را به مذهب فاسد خود دعوت مى‏کرد، امام‏ هادى‏ علیه السلام به اباجنید دستور داد تا فارس را اعدام کند و امام حسن عسکرى علیه السلام خون او را هدر دانست و بهشت را براى قاتل او ضامن گردید. سرانجام اباجنید آن بدعت‏گذار را کشت‏.

8- جوشش چشمه جامعه کبیره از سینه امام هادی:  مفصل ترین منشور و شناسنامه امامت از زبان امام هادی و تحت عنوان زیارت جامعه کبیره بیان شد.امام خمینی مقیّد بودند که زیارت جامعه کبیره را در حرم امامان و با حالت ایستاده بخوانند .

9- اوج مظلومیت: زمانى وضعیّت مردم سامرا خیلى بد و گرفتار ضعف و فقر بودند به صورتى که ضرب المثل شده بود که فلانى مثل فقراى سامرا است. آنها حمام نداشته و در رودخانه استحمام مى‏کردند. آیت اللّه بروجردى تصمیم گرفتند در آن شهر حمامى بزرگ و در کنار آن حسینیه ‏اى را براى شیعیان بسازند تا زیارت امام هادى نیز از مظلومیّت بیرون بیاید.

10- ترویج عرضه دین به دین شناس: امام هادی چنان تبلیغی کرده بودند که شیعیان به علما مراجعه میکردند و دینشان را به آنان عرضه میکردند و علما هم اشکالات افکار و رفتار آنان را میگفتند. حتی نقل شده حضرت عبدالعظیم حسنیبار ها و بارها دینشان را به امام هادی عرضه کردند. متاسفانه این امر امروز بسیار کم رنگ شده است.








حدادپور

سلام دوستان. بنده هم به نوبه خودم حادثه غمبار مکه مکرمه را خدمت ملت شریف و امت داغدار اسلام تسلیت میگم. امیدوارم خداوند، همه آن عزیزان را غریق رحمت کند و به بازماندگان صبر و اجر عنایت کند.

اما اگر کسی خبر کشته شدن بیش از 1200 نفر از مسلمانان و چندهزار نفر مجروح و مفقودی را نشنیده بود، فقط کافی بود که به جوی که در فضای مجازی راه افتاده و هرکسی یک چیزی میگه، سر بزنه تا بدونه دقیقا طرح«هر از دو ماه مکه، هر از دو ماه حج» داره باز پیاده میشه و فقط کارشناسان میدونند که حتی اگر این حادثه رخ نمیداد، اما قطعا طبق طرح مذکور، قرار بوده که از ظهر عید قربان به مدت سه روز این موج بر علیه مکه و سفر حج و حاجیان خانه خدا و امثالهم راه بیفته. الان که این حادثه رخ داد، مزید بر علت بالاتر گرفتن جو فضای مجازی شد و پیش بینی میشود تا عصر یکشنبه هفته آینده نیز همین تب و تاب وجود داشته باشد.

اما دوستان! از همه این جوها و حرف و حدیث ها که بگذریم، چند نکته را نباید فراموش کرد:

1-حج، از مهم ترین واجباتی است که حتی رسول خدا در باره آن با کفار مکه مصالحه کردند. آنها مامور تامین امنیت جان مسلمانان شدند و مسلمانان هم فقط زیارت کردند و برگشتند. هرچند در دو مورد اهانت به مسلمانان رخ داد اما با تدبیر پیامبر عزیزمان آتش فتنه خوابید و جان و مال و آبروی مسلمین محفوظ ماند. نکته اینجاست که رونق و یا تعطیلی حج فقط به دست ولی امر است و فقط ولی امر که مجتهد مسلّم است و دیده بان نظام اسلامی است میتواند درباره آن تصمیم لازم را اتخاذ کند. چنانچه پیامبر با کسانی که در حال جو سازی بودند و مسلمانان را تحریک میکردند، ابتدا بی اعتنایی کردند تا خودشان ساکت شوند و سپس که تلاش منافقان مدینه مبنی بر روشن کردن آتش خشم مسلمانان را دیدند قاطعانه برخورد کردند. لذا لطفا کسی «مجتهد سرخود» نشود و همسو با طرح «هر از دو ماه مکه، هر از دو ماه حج» حرکت نکند.(البته اگر عده ای بی اطلاع، حمل بر توهم توطئه و... نکنند!)

2-حج واجب که «حج تمتّع» نام دارد و در ماه ذی الحجه هر سال برگزار میشود، در طول عمر هرکس، «فقط یکبار» واجب میشود و آن هم در صورت تمکّن مالی است که نیازی به توضیح ندارد. سازمان حج و زیارت هم دقت میکند که در موسم حج واجب، فقط کسانی مشمول شوند که حج اول آنهاست. غیر از معین کاروان و خدمه های بزرگوار و دست اندرکاران. این یک بار واجب شدن، بر گردن کسی است که تمکن دارد و اگر بمیرد و این کار را انجام ندهد بنا به روایات شیعه و سنی، آمرزیده نمیشود. نکته مهم اینجاست که این حج واجبی که در طول عمر هر شخص فقط یکبار واجب میشود، قابل معاوضه و مقایسه با هیچ مسئله ای نیست. نه قابل مقایسه و معاوضه با سیر کردن فقیر محله و کودک یتیم گرسنه و نه با تامین جهزیه دختر همسایه و... چرا که هیچ واجبی در اسلام قابل معاوضه و مقایسه نیست و قاعده «الاهم فی الاهم» اینجا محملی ندارد و فقط و فقط در مورد واجبات جایگذین پذیر مثل نماز ایستاده و نماز نشسته و نماز در حرکت و نماز در فرار و امثال آن پیاده میشود نه مسئله ای مثل حج واجب که هیچ شِقّ ثانوی و ثالثی ندارد.

3-فقط عزیزانی که به حج میروند، حتی به حج عمره که مستحب است، فقط این عزیزان مامور به تامین مایحتاج فقیر و یتیم اقوام و محله نیستند. حواستون هست که وقتی دو سه روز تعطیلی پشت سر هم میخوره و ملت میریزه توی جاده شمال و هفته ای چند ده نفر کشته میدیم و یا تمام خطوط به طرف بندر و جزیره و ... به خاطر شدت ترافیک مسدود میشه، نمیدونم چرا این موقع کسی فکر حفظ جان مسلمین و شکم گرسنه فقیر محله و دختر دم بخت همسایه و ... نمی افته؟!! چرا کسی در فضای مجازی در آستانه تعطیلات نوروز و سایر تعطیلات نمیگه که: «بابا حفظ جان مردم واجبه! چرا رفتن به شمال و چالوس و بندر و جزیره توسط دولت و حکومت و سازمان گردشگری و مراجع محترم تقلید حرام اعلام نمیشه؟!!» چرا اینو نمیگن؟! چرا فقط حفظ جان مردم در سفر به حج به چشم میاد؟ ببخشیدا! اما تعداد تجاوزات و بی ناموسی هایی که در ایام تعطیل در شمال و چالوس و بنادر و جزایر خودمون رخ میده بالاتره و شدیدتره یا مکه و مدینه و...؟! چرا اینجا کسی در فضای مجازی ندای یا للمسلمین و هیهات منا الذله سر نمیده؟!

4-چرا بسیاری از ما به بُرد تبلیغاتی شیعه در ایام حج توجه نداریم؟! این خیلی ساده است. موسم ذی الحجه در مکه و مدینه، بهترین فصل صدور انقلاب و اتحاد مسلمین و تبلیغات علنی شیعه و بعثه رهبر معظم انقلاب است. شک نکنید که به خاطر محدودیت هایی که در عرصه رسانه های جهانی داریم سفر حج از اهمیت بالا و حتی استراتژیکی قابل تاملی برخورداره. فقط دو مورد عرض میکنم و بقیه اش بنا به مسائلی نمیتونم واضح عرض کنم. فقط همینو بدونید که تعداد کتب و نشریاتی که ایران در این موسم بین دیگر زائران کشورهای اسلامی تهیه و توزیع میکنه، از تعداد کتب به فروش رفته در نمایشگاه های کتاب تهران بالاتر و قابل تامل تر است. به گونه ای که به خاطر تقاضای بالای این مسئله، چند سالی است که سفارشی عمل میشه. و یا کارگروه های تبلیغی و اطلاع رسانی ما الحمدلله خیلی خوب عمل کرده و طی شبکه خوشه ای جالبی به حجاج دیگر بلاد مسلمین ارائه خدمات میدهد. کدام عقل سلیم حکم میکند که ما این فرصت بالا و قابل توجه را از خودمان سلب کنیم و احساسی تصمیم بگیریم؟

5-هنوز هیچ خبرگزاری سند قطعی مینی بر تعمّد دولت سعودی در این زمینه ارائه نداده است. هنوز نمیتوان قطعی گفت که جنایتی رخ داده است. هنوز زود است که بگوییم دسیسه بوده و قرار بر کشت و کشتار مردم بیگناه بوده است. شاید سعودی ها علی الخصوص زمامداران کنونی اش، سیاست و اقتدار پادشاه قبلیشان را نداشته باشند اما اینقدر هم احمق به نظر نمیرسند که دست به چنین جنایتی بزنند و پیشبینی عواقبش را نکنند. چرا که بالاخره سفر حج هم برای سعودی ها از برد اقتصادی و سیاسی بالایی برخوردار است و آنها هیچوقت به این راحتی با این مسئله بازی نمیکنند. تعلّل دولت سعودی در ارائه خدمات رسانی تایید شده اما تعمد آنها در این حادثه اثبات نشده و نیاز به اسناد قطعی تری دارد. لذا اشعار بلند و منظوم درباره لعن آل سعود و شعار مرگ بر آل سعود و امثال ذلک، به خودی خود خوب است اما در این زمینه به خصوص، اثبات جرم کار راحتی نیست.

 

عرض بنده این است که لطفا احساسی تصمیم نگیرید و اجازه ندهید خیلی راحت در موجی بیفتید که فقط با احساسات فرد بازی میکنه. تصمیم نهایی به عهده رهبر معظم انقلاب و دست اندر کاران سازمان حج و بعثه رهبری است.








حدادپور

خدمت همه دوستان گلم، سلام و عرض تبریک عید قربان.

امیدوارم همیشه ایام زندگیمون، با بندگی خدا و لبخند بر همه چیز حتی غم و غصه هامون عید باشه ان شاءالله.

هفته دفاع مقدس، یاد و خاطره ده سال جنگ تحمیلی است که فقط هشت سال آن ثبت عمومی و جهانی شد. یعنی فقط از شهریور 59 را جنگ حساب کردند. با اینکه از اردیبهشت 58 تا ماه ها بعد از مثلا آتش بس و پذیرفتن قطعنامه، همچنان تجاوزات طرف بعثی ادامه داشت اما کسی آن را به نام جنگ ثبت نکرد.

علاوه بر آن، ظلم بزرگتری که ایران و ایرانی روا شد آن بود که آن جنگ را جنگ جهانی با ایران حساب نکردند. چرا جنگ جهانی؟ چون ایران در طی آن جنگ، توانسته بود لااقل از 27 کشور اسیر بگیرد! یعنی حداقل 27 کشور جهان در طرف مقابل ایران صف آرایی کرده بودند. 27 کشور اسیر دادند اما معلوم نیست ما فقط با 27 کشور طرف بودیم یا نه؟ این ها همه در حالی است که جنگ های جهانی اول و دوم، حداکثر 10 کشور در حال جنگ بودند که البته همین آمار جای بحث فراوان دارد.

اینها به کنار. اما حرف من چیز دیگری است. حرف من این است که کارشناسان حوزه استراتژیک معتقدند که 32 نوع کاملا مختلف تجاوز و حمله علاوه بر تهاجم نظامی در دانشگاه های بزرگ پست مدرن مهندسی نظامی و استراتژیکی تعریف شده که ما در طول این 37 سال تمام آن 1+32 نوع را تجربه کرده ایم!! به جرات و با تحقیق میتوان گفت که ایران، تنها کشور جهان است که در بازه زمانی کمتر از چهل سال، مورد حمله و تجاوز آن 1+32  نوع حمله های پست مدرن قرار گرفت است!!

این مطلب و این آمار، قطعا در تاریخ جهان که به دست خودشان نوشته میشود نوشته نخواهد شد. باید مثلا بچه های تیم جورج مک فالند انگلیسی طی عملیات معکوس خلیج3 با آن وضعیت زننده به دام بچه های ما بیفتند که اقرار کنند و نظریه حمله خشکی به دریا(خشکی به دریا!!!) توسط ادوات نیمه سنگین راداری اثبات شود و توان بالای اطلاعاتی بچه های دریایی به اثبات مکرر برسد. این تنها یک نمونه است که اگر رخ داده بود باید فاتحه شهرهای حوزه خلیج را میخواندیم.

و یا اگر جزوه های 10 گانه مریدپروری کلیساهای خانگی نفوذ کرده در شهرک های.... طی عملیات شناسایی و نفوذ لو نمیرفت، قطعا امروز ما به روش حمله «تکفیر از درون» هدایت شده توسط کلیسهای خانگی پی نمیبردیم و الان هم شبکه فارسی بی بی سی به تلافی این کشف بزرگ ما، حدود 48 ماه، برنامه هفتگی دو ساعته پیرامون مظلومیت کلیمیان ایرانی به راه نمی انداخت! با وجود اینکه کلیمیان محترم ایرانی به عنوان شهروند در این مسئله دخیل نبودند و این مسئله از جای دیگر هدایت میشد. اما باید این نوع از تجاوز را میشناختیم و به اهداف پیش فرض آن پی میبردیم.

موارد بسیار است. ما همه آن انواع 1+32 نوع را تجربه و شناسایی کردیم. با اینکه تا همین حالا بسیاری از درک و شناخت آن انواع گسترده تهاجم عاجزند و آن تئوری های نوشته شده و آزموده شده غربی-عربی در مملکت عزیزمان را حمل بر توهم توطئه و بیماری دشمن انگاری میدانند!! حتی عده ای به خود زحمت سکوت کردن و ردّ فی الفور این مطالب نمیدهند.

بحث اصلی من اینجاست که ما همیشه در موضع دفاع بوده ایم. از بعد از جنگ هم تا حالا و تا آخر عمر جهان، هفته گرامیداشت دفاع مقدس میگیریم و خاطره هشت سال جنگ ثبت شده جهانی را گرامی میداریم. اما نمیدانم که کی قرار است یاد و خاطره دفاع و دفع آن 32 نوع تهاجم گسترده تعریف شده پست مدرن غربی-عربی را گرامی بداریم و هفته ای را به آن اختصاص بدهیم؟ اصلا قرار است که کی نسل روشنفکر و جوانان ما بدانند که ما در چه وضعیتی هستیم و با چه روش هایی در حال دفاع و مبارزه هستیم؟ که اگر شمّه ای از آن را بدانند دیگر خاطرات عبدالجبار محسن بعثی و حمدی ملک عراقی مبنی بر روایت صدام حسین از روزهای آغازین جنگ هیچ لطفی برایشان نخواهد داشت و مدام در گروه های مجازی دست به دست نمیشود.

حتی به نظرم همین هم کافی نیست. باید ما هم روش های طراحی شده جنگ نوین دانشگاه های نظامی و دفاعی خودمان را به تدریج بیازماییم. باید ما هم به مراکز حساس تصمیم گیری پروژه خاورمیانه جدید حمله کنیم. حملاتی که ترور و انهدام اصلا در برابر آن روش ها جرات عرضه اندام ندارند. چرا که معتقدم ایدئولوگهای اتاق فکر خاورمیانه جدید باید زنده باشند و به چشم خودشان، افول این تز 55 ساله را ببینند و دق کنند.

 

به نظرم دفاع بس است. ما هم باید حمله کنیم و به مستشاری نظامی و دیپلماتیکی جنگ های منطقه بسنده نکنیم. باید معادله را به نفع ثبات منطقه عوض کرد تا خاورمیانه(بخوانید: انبار باروت و انواع سلاح های سنگین و نیمه سنگین دنیا) کمی مجال تنفس پیدا کند. لطفا اشتباه نکنید. مقصود من جنگ افروزی نیست. مقصود من آزمودن آنتی تزهایی است که در برابر آن 1+32 نوع طراحی و مهندسی کرده ایم. اسرائیل بیشترین کسی است که از این توان بالای ما در این عرصه اطلاع دارد. باید جام خشم خودمان را با تدبیر به سرتاپای وجود سران استکبار بریزیم. 








حدادپور







حدادپور

روبروم نشسته بود. واسش پیامک زدم و نوشتم:«حاجی لطفا چیزی نگو! نذار عصبانیت بکنه! من میرم بیرون، لطفا اگه قبولم داری پاشو شما هم بیا بیرون تا چند لحظه قدم بزنیم. پشیمون نمیشی. بیا.»

هنوز دو دقیقه بیرون نبودم که با صورتی برافروخته پاشد اومد بیرون. میدونستم که شرم و حیاش اجازه در و وری گفتن به تیم بازرسی را نمیده. وگرنه هرچی از دهنش دربیاد حق داره. از بس اذیتش کردند و جوری باهاش حرف زدند که انگار هیچ کاری نکرده. حقش نبود که اینجوری نادیده اش بگیرن.

در این تایم یک ربعه که داشتن پذیرایی میشدند، ما قدم میزدیم. تلاش کردم از محیط دورش کنم و با کلمات ساده ای که ذهنم به زبونم جاری میکرد، و بلکه بهتره بگم خدا به قلبم جاری میکرد باید رییسم را آروم میکردم تا سکته نکنه و رزومه اش خراب نشه.

آروم آروم گفتم: حاجی جان! تا حالا لقمه حروم خوردی؟ بد نگام نکن لطفا! داریم حرف میزنیم. تا حالا لقمه حروم خوردی؟

گفت: به تنها چیزی که دلم خوشه همینه که لقمه حروم سر سفره زن و بچه ام نبردم!

گفتم: حاجی تا حالا شده بزنی زیر همه چیز و چشمت روی قبر و قیامت ببندی و هر کاری دوس داشته باشی بکنی؟

گفت: یادم نمیاد. مخصوصا از جنگ به این طرف که معمم شدم خیلی حواسم به این بوده که حداقل چشمم روی وجدانم نبندم.

گفتم: حاجی ببخشید رُک و راست میپرسم: به حرفایی که میزنی و جملاتی که اول هر جلسه درباره اخلاق حرفه ای و دینی میزنی خودت هم اعتقاد داری؟

لبخندی زد و گفت: به نظر میرسه اعتقاد نداشته باشم؟

گفتم: استغفرالله. من شهادت میدم که در طول این دو سال، هیچ تعارضی در حرف و رفتار شما ندیدم.

گفت: اعتمادم به خدا خیلیه. میدونم تا حالا تنهام نذاشته اما اگه لباس پیغمبر نداشتم الان جور دیگه جوابشون میدادم.

با لبخند گفتم: قربون حرص خوردنت بشم! پس چرا کم طاقتی؟ چرا تند میشی؟ جسارت نباشه اما اون بنده خداها پول میگیرن که اینجوری حرف بزنند و با لبخندهای رندانه و کلمات دو پهلو بالاخره یه چیزی در عملکرد من و شما پیدا کنند وگرنه بعید میدونم آدمای بدی باشند. ببخشید من دارم این حرفها را میزنم و خیلی هم شرمنده هستم. اما حاجی آروم تر برخورد کن! لازم نیست اینقدر حرص بخوری. خدای بالا سر من و تو شاهد همه عملکردهاست. الحمدلله که منویات حضرت آقا زمین نذاشتیم. بقیه اش درست میشه انشالله.

تقریبا یک ربع باهم قدم زدیم و صحبت کردیم و آروم شدیم. بعدش با لبخند وارد جلسه شدیم. ارائه طرح های جامع و میزان نقدینگی و تن خواه طرح ها و... همه اش را دونه به دونه تشریح کردم و گذاشتم نگاه ها از روی حاجی برداشته بشه. چیزی حدود دو ساعت شد. اونا هم بیکار نبودند. وظیفه شون را با حساسیت بالا انجام دادند.

خیلی برام مهم بود که حاجی را از جلسه دور کنم، قدم بزنیم، صحبت کنیم، صحبت های بنیادی و آروم کننده، حالشو خوب کنم، نگاه ها را از روی اون بردارم و نتیجه هم اونی بشه که انتظارش داشتیم.

گاهی لازمه از جو فاصله بگیریم. یه استپ به خودمون بدیم. کمی قدم بزنیم. به اصل و بنیادمون رجوع کنیم. خیلی در صدد جواب دادن و دهن مردم بستن نباشیم. دنبال بهترین راه حل باشیم قبل از اینکه مجبور بشیم به آخرین راه متوسل بشیم.

بعد از اینکه از منبر جلسه روضه امام باقر علیه السلام برگشتم و گوشیمو روشن کردم، حاجی پیام داده بود و نوشته بود: «سلام پسر. صبح معجزه کردی. آفرین.»

 

منم که بی جنبه! نوشتم: «سلام حاج آقا! قابل نداشت. عمرا اگه اینطور معاونی بتونید پیدا کنید!!»







حدادپور

سلام و صبح شما به خیر  .

خیلی وقته به خاطر مسائل مهم تری که باید درباره اش پست میذاشتم از زندگی و علاقه های شخصیم چیزی ننوشتم.

خب اشکالی هم نداره. اما امروز میخوام یه کم از درونیاتم در هفته ای که گذشت حرف بزنم:

هفته ای که گذشت، صحبتهای حضرت آقا خیلی به دلم نشست. هروقت پای صحبتهای ایشان میشینم روح انقلابی و حماسه و مسئولیت پذیریم بیشتر میشه. راستش خیلی خوشحالم که وارد دستگاه های انقلابی و اجرایی شدم که میتونم با دست بازتر در مسیر انقلاب خدمت کنم. مسیری که هنوز انقلاب داره میشه و این انقلاب در حال شدن است و هنوز خون میخواد و هنوز عرق ریختن میخواد و هنوز خیلی در داخل و خارج کار داریم. خیلی انرژیم دوچندان میشه هروقت پای صحبتای حضرت آقا میشینم. انرژی که هر کسی قادر نیست به مخاطبش القا کنه.

هفته ای که گذشت، به ضرورت کار آخوند انقلابی در عرصه جهانی بیشتر پی بردم. خیلی نمیتونم در این باره توضیح بدم اما همین قدر بگم که اینقدر لازمه اندیشه آخوند انقلابی صادر بشه که حد و حساب نداره. حالا میخواد با رایزنی های فرهنگی و دیپلماسی بین المللی باشه و چه با کار اطلاعاتی و رصد کردن انواع تهدیدات مخصوصا تهدیدات فرهنگی. ما خیلی کار نکردیم که دور و بری های خاندان شیرازی و ... مجال عرضه اندام پیدا کرده اند.

هفته ای که گذشت، به دقت بیشتر در ارائه بیلان و گزارش کار پی بردم. فهمیدم که ارائه گزارش کار اگه از خود انجام کار مهم تر نباشه اما اهمیتش کمتر هم نیست. باید همه هنرمندی و جامع نگری را در ارائه و بیان گزارش به خرج داد. اتفاقا قراره فردا صبح تا ظهر گزارش بدم. لذا دارم چندتا مقاله پر و پیمون در این باره مطالعه میکنم و چون احتمالا فردا دبیر یه جلسه هم هستم باید در حدّ تیم ملی بتونم مطالب مدیریتی و حرفه ای آماده کنم تا در طول چهار ساعت جلسه عصر بتونم جلسه را مدیریت کنم.

هفته ای که گذشت، دو تا یاداشت نسبتا مفصل و جدید درباره آل سعود و قرآن کریم نوشتم. خیلی اثرات زیادی بر گفتار و القای نگاه آل سعود ستیزی در جلساتم داشت. این از برکات همکاری با سایت رهروان ولایت هست که جدیدا افتخار همکاری باهاشون پیدا کردم.

هفته ای که گذشت، دو تا پنجره خوب به روی پایان نامم باز شد و سه بخش جالب بهش اضافه کردم. البته هنوز جای کار داره اما احتمالا تکمیل کننده مطالب پبشین هم میشه. بیش از 10 فصل کار سبک و راحتی نبود. به خاطر همین خدا کنه بتونم تا ماه محرم نیومده و منبرام شروع نشده، بتونم جوری جمعش کنم که دیگه نقصی نداشته باشه. الحمدلله تا حالا که جوری پیشرفت داشته و اساتید راهنما و مشاورم راضی بودند که باورم نمیشد. اما باید پر و بال بیشتری بهش بدم.

هفته ای که گذشت، دو تا پیشنهاد پروژه تحقیقاتی داشتم که به خاطر مشکلات مالی که دارم باید قبول میکردم. البته صرفا به خاطر مشکلات مالی قبول نکردم بلکه علاقه هم داشتم اما وقتمو به طور قابل توجهی میگیره. چون دلم نمیخواد به خاطر حق الزحمه اش بنویسم لذا انرژی متفاوتی میخواد. من معتقدم به راحتی میشه از متون مقالات و کتاب ها پی برد که کی برای چی نوشته. نمیخوام اگه کسی این دو تا پروژه را دید برداشتش این باشه که به خاطر چیزی جز خدمت به علوم انسانی و وحیانی نوشته شده.

هفته ای که گذشت، خدا لطف کرد و پدر بودم، همسر بودم، عاشق بودم، معشوق بودم، همکار بودم، امام جماعت بودم، سخنران بودم، نویسنده بودم، فعال فضای مجازی بودم، استاد مشاور پایان نامه بودم، استاد راهنما بودم، راننده بودم، آشپز بودم، بد اخلاق بودم، خوش اخلاق بودم، جدی بودم، شوخ طبع بودم و.... کلی صفات دیگه. اما هفته قبل، خلی هم ریسک کردم. ریسک هایی که اولین تجربه ام بود. خیلی کیف داد و پشیمون نیستم. چون باید ریسک میکردم.

الحمدلله به خیر گذشت.

انشاءالله هفته ای که پیش رو داریم، بهترین هفته عمرمون را تجربه کنیم.

 

التماس دعا / یازهرا








حدادپور

(این نوشتار، برای اولین بار و به سفارش سایت رهروان ولایت نوشتم.)

 مقدمه:

قرآن کریم در انتقاد از کسانی که حرمت ماه حرام و شئون مسجدالحرام و احترام مسلمانان رعایت نمیکنند و مدام با ماجراجویی، آتش فتنه را میان مسلمانان و بشریت روشن و برافروخته میکنند می فرماید: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِیهِ قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ کُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ [بقره/217] (اى پیامبر!) از تو دربارهى جنگ در ماه حرام سؤال مىکنند، بگو: جنگ در آن ماهها (ذىالقعدة، ذىالحجة، محرم و رجب، گناهى) بزرگ است، ولى بازداشتن (مردم) از راه خدا وکفر ورزیدن به او و (بازداشتن مردم از) مسجدالحرام و اخراج ساکنانش از آنجا، (گناهش) نزد خداوند بزرگتر است. (زیرا ایجاد) فتنه، از قتل بالاتر است. (مشرکان) پیوسته با شما مىجنگند، تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند، و هر کس از شما که از دینش برگردد و در حال کفر بمیرد، اعمال آنان در دنیا و آخرت تباه مىشود و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.»

کریمه مذکور، اشاره های واضحی به اعمال ننگین آل سعود در روزگار ما داشته و به خوبی میتوان حتی سرنوشت حال و آینده این خاندان و تفکر ننگینشان را از این آیه استفاده کرد.

جنایات مشابه مشرکان با آل سعود

1- قتال در ماه حرام(یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِیهِ قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ)

بر اساس آیات و روایات ما، اسلام نه تنها جنگ در ماه های حرام(ذى القعده، ذى الحجه، محرم، رجب) را جایز ندانسته بلکه به نحوی سختگیرانه با آن برخورد نموده تا کسی فکر جنگیدن آن ماه ها را در سر نپروراند تا جایی که در آیه مورد سؤال، جنگ در ماه های حرام را (گناهى) بزرگ شمرده است و در قتل های غیر عمدی نیز دیه ها را افزایش داده است. همه اینها دلیل بر اهمیت دادن اسلام به احترام و حرمت ماه های حرام است. ممنوع بودن جنگ در ماه هاى حرام تا جایی است که همگان این ماه ها را محترم بدانند، اما در جایی که افرادی از احترام مسلمانان به این ماه ها سوء استفاده کرده و حرمت این ماه را شکسته و دست به اسلحه برند، خداوند دستور داده است مسلمانان نیز در مقابل آنها بایستند، و جلو تجاوز و ظلم و ستم آنان را بگیرند.

در این روزها و از ماه ها پیش، شاهد یورش وحشیانه آل سعود و لشکر نیابتی مضحک آنان به سوی مردم بی پناه یمن هستیم. تا جایی که در ایام ذی الحجه نیز این اقدامات ادامه داشته و این به اصطلاح خادمین حرمین شریفین از قتل و کشتار زنان و کودکان یمنی در این ماه حرام و دیگر ماه های حرام دست بر نداشته است.

به نظر شما وقتی قتال با کفار در این ماه های حرام از وجاهت شرعی و عرفی برخوردار نیست، چگونه می توان از قتل مردم مسلمان بی پناه یمنی چشم پوشی کرد؟!

2- جلوگیری از عبادات مسلمانان(صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِوَ کُفْرٌ بِهِ )

کلمه (صد) به معناى جلوگیرى و یا برگرداندن است، و مراد از سبیل اللَّه عبادت‏ها و مخصوصا مراسم حج است‏.[1]
مکه و مدینه، متعلق به خاندان و گروه و حزب خاصی نیست. بلکه متعلق به همه مسلمین جهان است. مسلمانان در این دو مکان مقدس، به راحتی باید بتوانند عبادت کنند و با خدا و پیامبر رحمت للعالمین ارتباط برقرار کنند. اما به کرّات دیده و شنیده شده که نهادهای به اصطلاح مذهبی سعودی از نمازها و عبادات و انجام مناسک فرقه های مختلف مسلمین علی الخصوص نمازهای عادی شیعیان و یا زیارت قبرستان بقیع و حتی زیارت قبر مطهّر رسول خدا به سبک متبرّک شیعی جلوگیری کرده و حتی با زائران حرمین شریفین برخوردهای غیر اخلاقی و شدید و غلیظ انجام میدهند.
مرحوم علامه طباطبایی فرمودند: ظاهرا ضمیر در کلمه (به) به سبیل بر مى‏گردد، در نتیجه مراد از کفر نامبرده، کفر عملى است نه کفر اعتقادى‏.[2] با این حساب و بر طبق این آیه شریفه، آل سعود و فرقه ضاله وهابیت، با شیوع تفکر ابن تیمیه ای به گمراه کردن عملی مسلمانان اقدام کرده و کلیه مسلمین جهان غیر از خودشان را با چوب تفکیر میرانند. آل سعود با ایجاد ممناعت از عبادات مسلمین علی الخصوص شیعیان، همه را به عبادت به سبک وهابیت مجبور کرده که این خود، به کفر کشاندن عملی مسلمانان و تکفیر آداب و رسوم آنان است.

3- اذیت و آزار و اخراج و قتل مسلمین(وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ)

مسجد الحرام و اهل آن از احترام ویژه برخوردارند. اهل مسجد حرام، همه کسانی هستند که بدان معتقدند و قبله آنان بوده و برای طواف اطراف آن لحظه شماری میکنند. این آیه، طبق شان نزول آن[3]، در صدد نقد اعمال مشرکان مبنی بر «اخراج» و «ممانعت» مسلمین از حضور در مسجد الحرام میباشد. بنا بر قیاس اولویت، اخراج حجاج یمنی و سوری از مراسم حج در سال گذشته و امسال، و «قتل» حجاج ایرانی بیگناه[4] توسط کسانی که خود را مثلا مُسلم و خادم حرمین شریفین میدانند به طریق اولی از حرمت بالاتری برخوردار است. به خوبی پیداست که کارنامه آل سعود(بخوانید آل یهود) در طول تاریخ پیدایش خویش، از جنایات مشرکین مدنظر در این آیه وقیح تر و بالاتر است.

تکلیف مسلمین جهان در برابر این هجمه ها

این کریمه، در ادامه، به بیان تکلیف مسلمین جهان در برابر هجمه های ننگین مشرکان و آل سعود پرداخته و میفرماید: «وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ»

نباید از فتنه فتنه گران پیروی نمود. فتنه وهابیت و تکفیر مسلمین جهان، بزرگترین فتنه معاصر و بلکه تمام تاریخ است. چرا که در این فتنه، به اسم اسلام و قرآن به جان اهل اسلام و ناموس مسلمین افتاده اند. این مسئله، به حدی جدّی و حساب شده است که صهیونیزم بین الملل به لطف جنایات خاندان آل سعود در منطقه، سایه راحتی پیدا کرده و به قتل مردم مظلوم اراضی اشغالی و هتک حرمت آشکار به مسجدالاقصی شدت بیشتری داده اند.

مسلّم است که (مشرکان) پیوسته با ما مى‏جنگند، تا اگر بتوانند ما را از دینمان برگردانند، و هر کس از ما که از دینش برگردد و در حال کفر بمیرد، اعمال آنان در دنیا و آخرت تباه مى‏شود و اهل دوزخ شده و همیشه در آن خواهند بود. لذا مهم ترین تکلیف ما ثبات قدم و دوری از حبط اعمال دنیا و آخرتمان می باشد. از این رو دست به دعا برداشته و میگوییم: «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِین‏[بقره/250] پروردگارا صبر و شکیبایى بر ما فرو ریز و قدمهاى ما را ثابت و استوار بدار و مارا بر گروه کافران پیروز فرما.»

 



[1]  - طباطبایی، المیزان، ج2، ص250

[2] - همان

[3] - رک: طبرسی، مجمع البیان، ج2، ص291

[4] - 1366 ه ش  برابر با 6 ذی الحجه 1407 ه ق







صفحات :
|  <  <<  6  7  8  9  10  >>  >  |