سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 545401
  • بازدید امروز: 22
  • بازدید دیروز: 81
  • تعداد کل پست ها: 310
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ

متافیزیک و ماوراءطبیعه
فیس بوک - شبکه اجتماعی جامعه مجازی" onerror="this.style.display='none'"/>فیس بوک
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها
انسان - مسیحیت - آدم - حوا - بهشت[1] ، برنامه ریزی[1] ، جهرم، ناامنی، امنیت، دادگاه[1] ، حدادپور، اربعین، کربلا[1] ، حدادپور، اسرائیل، جهاد، مغنیه، تروریست، سوریه[1] ، حدادپور، اسرائیل، شهید الله دادی، حزب الله، خون[1] ، حدادپور، افغانی، پراید، زانتیا، مادر[1] ، حدادپور، امام حسن، مسئله، فلسفه[1] ، حدادپور، امام حسین[1] ، حدادپور، پاریس، فرانسه، ترور، تروریسم، خشونت[1] ، حدادپور، پاسخ به سوال، نامحرم، کمک[1] ، حدادپور، تشکر و قدردانی، پارسی نامه[1] ، حدادپور، جهرم[1] ، حدادپور، جهرم، جامعه شناسی[1] ، حدادپور، چهارشنبه، جلسه[1] ، حدادپور، حضرت معصومه[1] ، حدادپور، حکمت، خداوند، طوفان، گنجشک، مار[1] ، حدادپور، داعش، روحانیون[1] ، حدادپور، دانشگاه، صفر، پیامبر، سیاست، داخلی، خارجی، صفات پیامبر[1] ، حدادپور، دلسوزی، ممنوع[1] ، حدادپور، شهدا[1] ، حدادپور، شهید غلامعلی پیچک[1] ، حدادپور، صفر، دکتر شریعتی، اربعین[1] ، حدادپور، عموباربد، عبدالرحمن رحمانیان[1] ، حدادپور، گله، نظام اسلامی[1] ، حدادپور، لب تاپ[1] ، حدادپور، ماه صفر، تبلیغ، حضرت زهرا[1] ، حدادپور، میان بر، راه، نیاز[1] ، حدادپور، نامه، خواهر، آبجی، مرد، پسر، اغفال[1] ، حدادپور، نظام، انقلاب، مسائل شرعی[1] ، حدادپور، نیاز، درمان[1] ، حدادپور، وبلاگ[1] ، حدادپور، وبلاگ، وبلاگ نویسی[1] ، حدادپور،نامه[1] ، سوءاستفاده، اموات[1] ، هدف[1] ، هدف سازی[1] ،

 

مقاله ای از یکی از دوستان بسیار عزیزم دریافت کردم که درباره «آموزش های روحانیون داعشی به شورشیان» و «مدیریت توحّش» است که بسیار جالب توجه و خواندنی است.


حسن حسن، تحلیلگر موسسه دلما (مرکزی تحقیقاتی در ابوظبی) است که به طور مشترک با مایکل ویس کتاب "داعش: نگاهی به درون ارتش وحشت" را نوشته‌اند. در بخشی از این تحقیق آمده است:


من و مایکل ویس، تحلیلگر آمریکایی، برای نگارش کتابی در مورد داعش، دست به تحقیقی زدیم که بخشی از آن شامل مصاحبه‌های عمقی با اعضای داعش می‌شود. ما بر این اساس مولفه‌هایی که در جذب اعضای داعش موثر بوده است، آنها را به شش دسته تقسیم کردیم که از این میان نیروی محرک? حداقل دو دسته از اعضا، بیش از همه چیز مذهبی بوده است. این دو دسته، که شامل تکفیری‌های سابقه‌دار (افراطی‌هایی که معتقدند سایر مسلمانان کافر هستند) و متعصبان جوان، نقشی محوری در میان سایر اعضا دارند، چرا که هویت گروه را تشکیل داده و ضامن ارتجاع آن هستند. ضمن اینکه، جذابیت داعش در خارج از محدوده‌های تحت اختیار و نفوذش، به نظر می‌رسد که عمدتاً مبنایی ایدئولوژیک داشته باشد.


 
آموزش شریعتی هر عضو با عضو دیگر متفاوت است، و براساس ارزیابی گروه (داعش) از میزان ارزش و وفاداری فرد صورت می‌گیرد. آموزش به اعضای جدید می‌تواند، دو هفته، یک ماه، چهل‌وپنج روز، شش ماه، و یا حتی یک سال به طول بیانجامد. در داخل اردوگاه‌ها، دانش‌آموزان ترکیبی از آموزش‌های نظامی، سیاسی و شریعتی را دریافت می‌کنند که معمولاً حدود پنج مربی در آن نقش دارند. در طول مدت آموزش، اعضای جدید ممکن است در ایست‌های بازرسی به کار گرفته شوند، اما به خط مقدم فرستاده نمی‌شوند. پس از پایان دوره، آنها همچنان تحت نظر باقی می‌مانند و در صورت عدم فرمانبرداری ممکن است اخراج شده یا تنبیه شوند. در برخی موارد، اعضای جدیدی که قادر به هضم میزان توحش اعمالی که داعش انجام می‌دهد نیستند، دوباره به اردوگاه فرستاده می‌شوند تا بیشتر آموزش ببینند و ایمانشان "تقویت" شود. 
 

ابوموسی، یک روحانی وابسته به داعش در شرق سوریه که اصالتاً اهل حلب است، می‌گوید: "شما ابتدا اصول دین را یاد می‌گیرید. آنها شما را از بدعت‌ها مذهبی و ایده‌های بعثی‌ها پاکسازی می‌کنند. صدور فتوا در انحصار روحانیون است و هیچکس بدون فتوا اجازه کشتن را ندارد، مگر در میدان نبرد. همچنین باید عربی یاد بگیرید، و اگر عربی استاندارد را بلد نیستید، یاد می‌گیرید." 
 

به روحانی‌هایی که مسئولیت آموزش دینی را بر عهده دارند، «شارع» گفته می‌شود، آنها عمدتاً صلاحیت آکادمیک داشته و از سبقه طولانی‌ای در رده‌های این سازمان برخور دارند. داعش همچنین برای تامین امام جماعت برای حدود بیست مسجدی که در شهرهایی که به اشغالش درمی‌آیند، از روحانیان جوانی که به تازگی عضو داعش شده‌اند، بهره می‌جوید. این گروه اغلب از امامان جماعتی که آموزش‌های محدودی داشته‌اند برای سخنرانی در منبرهای شرق سوریه و غرب عراق استفاده می‌کند. مساجد این نواحی قبل از اینکه به دست داعش بیافتند، در اختیار صوفیان نقشبندی و خزنوی بودند. (داعش همچنین در راستای سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن، از برخی امامان جماعت محلی برای شوراندن ساکنین محلی علیه یکدیگر استفاده می‌کنند.) این امامان عمدتاً درباره سه مفهوم کلیدی که میان همه سلفی‌ها و گروه‌های جهادی مشترک است، اما داعش برداشت خاص خود را از آنها دارد، به خطابه می‌پردازند: توحید (یکتاپرستی مطلق)، بدعت (انحراف در مسائل دینی) و الولاء و البراء (وفاداری به اسلام و عدم وفاداری به هر چیزی غیر از اسلام). 


ابوموسی می‌گوید: "مردم می‌گویند که الدولت (منظورش داعش است) مسلمانان را دفع می‌کند. ما اینکار را نمی‌کنیم. بله، ما تحمل کسی که ضد پیامِ ما باشد را نداریم. ما چرا با ارتش سوریه می‌جنگیم؟ ما پیاممان را با شمشیر بسط می‌دهیم. ابن تیمیه گفته است: "اساس این دین یک کتاب است که هدایت می‌کند و یک شمشیر که پیروزی می‌آورد." ما هدایت می‌کنیم و شمشیر پیروزی می‌آورد. اگر کسی با پیام رسول مخالفت کند، سزایش چیزی جز شمشیر نیست. همانطور که پیامبر پیامش را بر زمین گسترد، ما هم همین کار را می‌کنیم. وقتی که الدولت اولین بار با ارتش آزاد سوریه جنگید، خیلی‌ها با این موضوع مشکل داشتند. آنها اتهامات را باور نمی‌کردند. اما بعدتر، حقایق یکی بعد از دیگری آشکار شد و مردم آن را قبول کردند." 
 

یک عضو دیگر هم بر صحبت‌های ابوموسی صحه می‌گذارد: "کشتن‌ها، سر بریدن‌ها و به صلیب‌کشیدن‌ها در قرآن و سنت (گفته‌های شفاهی که به پیامبر اسلام نسبت داده می‌شوند) آمده است. در ویدیوهایی که ما درست می‌کنیم، شما جمله "پس چون بر آنان دست یابی چندان به تهدید و مجازات آنان پرداز که پیروانشان را پراکنده سازی، باشد که متذکر شوند." این آیه خودش گویای همه چیز است." 

 
از لحاظ دکترین، داعش معمولاً اجازه مواجه اعضای جدید را با آموزه‌هایی که از متون شریعت گرفته نشده‌اند را نمی‌دهد. اعضای جدید تنها اجازه دسترسی به کتابهای دینی را دارند. در حالیکه، اعضای رسمی و فرماندهان، می‌توانند به مطالعه کتابهای آموزشی‌ای همچون "مدیریت توحش"، نوشته ابوبکر ناجی هم بپردازند. او در این کتاب میان جهاد با سایر اصول دینی تمایز قائل می‌شود؛ بدین مفهوم جهاد قرابتی با ترحم نداشته و خشونت انتقامجویانه ایست که برای راندن دشمنان به کار گرفته می‌شود. محدود کردن آموزش‌ها به متون دینی، در تناسب با ادعای گروه مبنی بر اینکه هدفش بسط اسلام حقیقی است (و نه صرفاً گروهی جدید با آموزه‌های من‌درآوردی خودش) قرار دارد. 

 
یکی از موضوعات جالبی که در تحقیق خود به آن رسیدیم این است که داعش اسلام "جریان اصلی" را که امروزه مبنای دیانت مسلمانان است را "ابداعی" می‌داند که در چند دهه اخیر پدید آمده است. داعش برای افشای این اسلامِ به قول خودش "ابداعی"، آگاهانه در شریعت و تاریخ اسلام کندوکاو می‌کند تا برای خوانش عجیب خود از اسلام ادله بیابد و سپس آن را در بوق و کرنا کند. داعش این کار را می‌کند تا اعضای بالقوه‌اش را متحیر کند و نشان دهد که اسلامی که تبلیغ می‌کند، اسلامی خالص و حقیقی است که بوسیله اسلام "جریان اصلی" پنهان شده است. در هفته اخیر، داعش افراد متهم به همجنسگرایی را از ساختمان‌های بلندمرتبه پایین انداخته‌اند. این روش مجازات شرعی، حتی در کشورهایی همچون عربستان سعودی که علناً قوانین شریعت را اجرا می‌کنند، نیز اجرا نمی‌شود. 
 

خیلی‌ها از اینکه این حکم در شریعت وجود دارد آگاه نبودند. اما همین شاذ و ناشناخته بودن مجازات است که برای این گروه ارزش دارد. هدف افزایش میزان خشونت نیست، بلکه مقصود این است تا چشم‌ها گرد شود و برای مردم در مورد این اقدامات سوال پدید آید. آن هنگام داعش قدرت بیشتری برای پاسخگویی دارد. بسیاری از اعضای داعش تاکید می‌کنند که احیای این آموزه‌های فراموش‌شده باعث جذبشان شده، و به این خاطر به داعش پیوسته‌اند که این گروه اسلام را در کمال شفافیت عرضه می‌کند. مثلا، موتانا عبدالستار با اشتیاق از "روشنگری و روشی که داعش دین را نشر داده و با بی‌عدالتی مبارزه می‌کند" می‌گوید. 
 

فرآیند پذیرفتن دکترین داعش، همیشه با عضو شدن فرد آغاز نمی‌شود. در بسیاری از موارد، افراد هفته‌ها یا ماهها پیش از تصمیم گیری برای پیوستن به داعش، در حین مباحثات با اعضای آن یا پای سخنرانی روحانیون، به دکترین این گروه علاقمند می‌شوند. زمانی که فرد به طور رسمی به عضویت داعش درمی‌آید، تا حدی به ایدئولوژی آن آشناست و آن را پذیرفته است.
 

داعش شدیداً به اتفاقات منفردی که در متون دینی به آنها اشاره شده و از نظر روحانیون نباید آنها را قانون و قاعده دانست، متکی است. داعش لزوماً از این اتفاقات برای استدلال به نفع دکترین خود استفاده نمی‌کند. در مواردی، مثلاً وقتی که یکی از اعضا با سربریدن مشکل داشته باشد، از اینگونه اتفاقات روایت شده استفاده می‌شود تا کاری که شده، توجیه شود. وقتی که این نوع داستانها با ایدئولوژی کلی داعش پیوند می‌خورد، اعضای جدید راحت‌تر آن را می‌پذیرند.
 

استدلالهای مبنی بر اینکه اینگونه اقدامات اسلامی نیستند، در مقابل شیوه‌ای که داعش این داستانها را برای اعضای خود نقل می‌کند، شکست می‌خورند. برای مثال داعش ماجرای یکی از فرماندهان حضرت محمد(ص) به نام خالدبن الولید را نقل می‌کند که در جنگی در قرن هفتم میلادی در اولایسِ عراق، ظاهراً برخلاف آموزه‌های اسلام، صدها اسیر خود را کشت، چرا که در مقابل خدا قسم خورده بود که چنانچه سپاه ایران را شکست دهد، رودی از خون به راه خواهد انداخت. وقتی که پس از شکست سپاه مقابل، به تعداد کافی انسان برای به راه افتادن رودی از خون کشته نشده بودند، او اسیران را کشت و دریچه سدی را بر اجساد در حال خونریزی ایشان گشود. داعش این داستان را نقل می‌کند و می‌گوید که پیامبر اسلام به این فرمانده لقب "شمشیر آخته خداوند" را داده بود و اولین خلیفه مسلمانان، ابوبکر، نیز او را ستوده بود. وقتی داعش اسرایش را می‌کشد، یک روحانی اسلامی این عمل را غیراسلامی می‌خواند، اما در مقابل داعش به راحتی مثال الولید را نقل می‌کنند. 
 

به این خاطر داعش مبنای آموزه‌های خود را متون دینی‌ای قرار داده‌اند که روحانیون مسلمان حاضر نیستند خود را با آنها در بیاندازند، اعضای جدید داعش، در حالی اردوگاه‌های آموزشی را ترک می‌کنند که احساس می‌کنند به پیام حقیقی اسلام دست یافته‌اند. اعضای جدید، همچون غنام و پسرعموهایش در حالی اردوگاه را ترک می‌کنند که به استدلال‌های دینی، آموزش‌های نظامی و این عقیده که سایر مسلمانان، حداقل تا حدی، در سرکوب و پنهان کردن اسلام حقیقی نقش دارند، مسلح هستند.




برچسب ها : حدادپور، داعش، روحانیون




سلام دوستان


مجله اینترنتی پارسی نامه در پیامی نوشت:


(( کاربر گرامی، سلام 


در تاریخ شنبه 93 بهمن 4 نوشته شما با عنوان گران تر از سنگ لَحَد قبر ملک عبدالله برگزیده شده و در جایگاه پیوندها در مجله پارسی نامه قرار گرفته است...))


قبلا هم مجله اینترنتی پارسی نامه، دو نوشته از این وبلاگ را برگزیده بودند:


1- جفای حوزه و حوزویان به دو علامه بزرگ!


2- ما عاشق جنگ با اسرائیل هستیم!


نویسنده بر خود لازم میبیند که این بذل لطف را قدردانی کرده و برای همه عزیزانی که در جهت نشر فرهنگ ناب اسلامی و ایرانی تلاش میکنند آرزوی توفیق روزافزون نماید.


از شما مخاطبان عزیز نیز که حقیر را مورد عنایت کریمانه خویش قرار میدهید سپاسگذارم.


الحمدلله رب العالمین




برچسب ها : حدادپور، تشکر و قدردانی، پارسی نامه




برای همه کارشناسان مسائل استراتژیست، روشن بود که  حداقل تا پایان تعیین ثبات قیمت نفت و روشن شدن تکلیف کمکهای اطلاعاتی به اعتلاف ضد داعش و تلاش برای تبرئه نسبی عربستان به اتهام کمک کردن به داعش و فیصله پیدا کردن و اجماع برای بیعت شش نفر تاثیر گذار بر دولت سعودی با سلمان و... خبر مرگ عبدالله بن عبدالعزیز اعلام نخواهد شد.


عبدالله بن عبدالعزیز از ضعیف ترین افراد منطقه بود اما حداقل پنج صفت مهم داشت که تلاش میکرد ضعف عمومی اش را در سایه آن پنج صفت بپوشاند:


1- تطمیع مخالفان علی الخصوص مخالفان منطقه ای: او مخالفانش را میخرید و به این امر افتخار میکرد. به گونه ای که مشهور است که: او به اندازه ای که برای مخالفانش خرج کرد، برای ملتش خرج نکرد!


2- توجه ویژه به تعلیمات دانشگاهی: تاسیس دانشگاه «علم و صنعت آل سعود» که بسیار بر ارزش شخصیتش در بین اهالی نجد افزود. او دستور داده بود که هزینه های هنگفت اساتید خارجی این دانشگاه که عموما از آلمان و فرانسه و آمریکا بوده و هست تامین و پرداخت شود.


3- واگذاری تام الاختیار رتف و فتق امور دینی به رجال وهابی: او به شدت به تفکیک دین از سیاست معتقد بود لذا برای در امان بودن از گزند وهابیت افراطی، امور دینی و مذهبی را به شرط عدم دخالت در حکومت به دستگاه وهابیت سپرد.


4- کنترل شاهزادگان دربار: از این اقدام وی به عنوان بهترین اقدام یاد شده است اما ظاهرا چندان هم موفق عمل نکرد. چرا که وزارت استخبارات(اطلاعات) سعودی به شدت تحت کنترل شاهزادگان دربار قرار داشت و آنها را از این بابت آسیب پذیرتر کرده بود.


5- تلاش برای خفه شدن بهار عربی در احساء: او با کمک طراحانان استراتژیک خارجی اش علی الخصوص آمریکا موفق شد که سرزمین سعودی را از انقلاب و بیداری اسلامی که به بهار عربی موسوم است نجات دهد و هرگونه تحرکات، علی الخصوص تحرکات شیعیان را در نطفه خفه کند.


آنچه مسلّم است این است که:


1- سلمان بسیار ضعیف تر از عبدالله است و نخواهد توانست اقتدار پوشالی دو دهه اخیر عبدالله را کسب کند.


2- میزان نفوذ عربستان در تحولات منطقه کمتر خواهد شد چرا که سلمان از اقبال چندانی در منطقه برخوردار نیست.


3- به علت ضعف دیپلماتیک سعودی ها، پیش بینی می شود که بیشتر از دوسال طول نخواهد کشید که میدان و اثرگذاری جمهوری مقدس اسلامی ایران در منطقه به صورت چشم گیری بیشتر از این ها خواهد شد.


اما....


اما نگرانی عبدالله چه بود؟


چه دنیای عجیبی است. حاکم علی الاطلاق عربستان نگران فرزند ناخلفش است که این روزها حکم زنگوله پای تابوتش دارد. نگران داعش است. چرا که نقل شده که عبدالله بن عبدالعزیز در آخرین روزهای زندگی اش، دستور داد که دیواری بین عراق و عربستان کشیده شود تا از حملات داعش در امان بمانند.



به قول معروف: انسان سرش به سنگی خواهد خورد که روزی به سینه اش میزد!!


مخصوصا اگر (سعودی ها) آن سنگ(داعش) را در تاریکی آسیای غربی پرت کرده باشند.


آن سنگ برمیگردد و به سر سعودی ها خواهد خورد!


آن سنگ، گران تر از سنگ لَحَدی است که امروز بر بدن شاه عربستان قرار گرفت!


بالاخره روز سنگسار شدن آل سعود نزدیک است...


ان شاءالله...






 

سلام دوستان، نصف شب سردتون بخیر


دیروز از صبح تا شب جلسه داشتیم. جلسه هایی که هر کدوم لااقل دوساعت طول میکشید.


نه از اون جلسه هایی که فقط دور هم میشینن و فایده ای نداره. بلکه از جنس جلساتی که برخلاف ظاهر آرامش، میشه ازش هزار جور ماهی گرفت.


چندتا تجربه قشنگ داشتم که بعضیاشو میگم:


1- اگه مجری برنامه اهل علم باشه و جولان پیدا کنه، بهترین کارشناس جلسه میشه که ضعف بقیه را هم پوشش میده.


2- قرار نیست در همه جلسات، حرفهای نو و تازه زد. بلکه بیشتر از حرف های نو، ارائه راهکار خیلی مهم تره.


3- قرار نیست همه تعریفمون کنن. بلکه بقیه با توجه به فضای ذهنی و ذاتی که دارند درباره اطرافیانشون قضاوت میکنن. مثلا آدم متملق، از عطسه شما هم برداشت تملق میکنه و یا آدم دروغگو از آب خوردنت هم برداشت دروغ میکنه! کار خودت را بکن. بقیه را بیخیال. اوستا کریم که باید بدونه، میدونه.


4- یادآوری ایام الله علی الخصوص یاد شهدای عزیزمون، حتی در جمع مهندسان سکولار و یا اشباح رجال سیاسی، برکت عجیبی میاره.


5- نباید موضوع جلسه را الکی امنیتی جلوه داد. ینی یا نباید اعلام نکرد یا نباید درباره اش غلو کرد. همونی که هست اعلام کنید تا بقیه بدونن باید با چه تیپ و ظاهر و مطلب و دانشی بیاییند.


این دوتا نکته هم با خودم هستم:


1- همینه که هست. عالم را نمیشه یک شبه آدم کرد! حتی وسط جلسه به اون مهمی، وقتی دیگه دارن دعا میکنن، یهو یه مدیر 62 ساله که استاد دانشگاه هم هست، پیدا میشه که بگه: حاج آقا دعا برای «ولدان مخلَّد» هم فراموش نشه! میشه بهش چه بگیم؟ هیچی! فقط نگاش کن و لبخند بزن.


2- همکارات همشون محترم! اما اگه بعضیاشون اهل سیاست هستند، باهاشون سیاسی رفتار کن. بهشون با سکوتت بفهمون که عالم، حساب و کتاب داره. اجازه نده که فکر کنن تو هم باید حتما جوابشون بدی. اجازه نده که فکر کنن تونستند ناراحتت کنن. اجازه نده که فکر کنن تونستن رویه ات را تغییر بدهند. اگه راهت درسته و حق است، تا تهش برو.



راستی: اگه سخن نقره است، سکوت طلاست. مخصوصا در برابر انسان هایی که از طهارت خیال و صیانت لسان برخوردار نیستند!

 





برچسب ها : حدادپور، چهارشنبه، جلسه



 

کسی که باطل است، وقتی مثل سگ میترسه، اما دوس نداره آبروی نداشته اش هم برود، جوری حرف میزنه که بالاخره خیلی ضایع هم نباشه!


آخه رژیم صهیونیزم چرا فکر میکنه جامعه جهانی نمیفهمند؟ چرا خودشو چیز فرض کرده؟


در داستان شهادت شهید بزرگوار«الله دادی» که چند شب پیش رخ داد و این شهید عزیز همراه بچه های حزب الله لبنان شهید شد، فورا رژیم اسرائیل اطلاعیه داد که این شهید، جزء آمار و هدف این حمله نبوده است!!


به موارد زیر توجه کنید:


1- آخه کدوم ابلهی باور میکنه که «ژنرال آویو کوچاوی» ـ که مدتی پیش مسئول اطلاعات نظامی این رژیم بوده ـ از هویت واقعی اهداف حمله این رژیم بی‌اطلاع بوده؟


2- مگه نمیگن ژنرال آویو، اگه سوژه اش را بهتر از بچه اش نشناسه اقدام نمیکنه؟ حتی اگه توبیخش کنند! پس چطور میشه همچین خبطی کرده باشه؟


3- مگه شبکه سه اسرائیل درباره تیم ژنرال آویو نگفته که این تیم، کم خطاترین تیم عملیاتی اسرائیله که حتی از گروه آلفای ناتو هم دقتش بیشتره، پس چطور دست به همچین اقدام احمقانه ای زدند؟


4- اولین کسانی که آمار شهدای اون عملیات را دادند، شبکه یک و دو اسرائیل بود، پس چطور آمار کشته ها را این قدر دقیق و با اسم اعلام کردند؟؟!


5- مگه ادعا نمیکنن که سازمان اطلاعاتی اسرائیل در دنیا نمونه نداره، پس این به اصطلاح خطای فاحش اطلاعاتی را چطور توجیه میکنند؟ این نشونه غلط بودن ادعای آنهاست یا قصه یه چیز دیگه است؟


بالاخره غلطی هست که کردن و چوبش هم خواند خورد.


من دیشب در دانشگاه گفتم: اون بابایی که از آمریکا واسه حضرت آقا نامه داد و چیز خیلی خاصی هم ننوشته بود، جوابش از چهار حلقه محافظان پنتاگون گذشت و روی میز وزیر دفاع آمریکا قرار گرفت. این نحوه جواب نامه دادن همانا و حرفهای اوباما هم همانا که از اون روز به بعد گفت: هرگونه تهدید اقتصادی و نظامی علیه ایران، به خطر افتادن منافع و امنیت ملی آمریکاست.


اون جواب نامه بود. این که خون شهید هست، دیگه جای خود داره. قطعا از خون شهید «الله دادی» نمیگذریم. از خون نمیشه گذشت.


جواب خون شهید الله دادی با جواب های دیپلماسی متفاوت است.


این قضیه، قضیه ای نیست که بشه با چهارتا ظریف سر و تهش را هم آورد.




برچسب ها : حدادپور، اسرائیل، شهید الله دادی، حزب الله، خون




بسم ربّ الشهدا


خوش به حالش! «جهاد مغنیه» فرزند شهید بزرگوار«عماد مغنیه» به پدرش پیوست. جهاد که برای عملیات ..... در سوریه با یک تیم 35 نفره همراه بود، توسط دو هلوکوپتر اسرائیلی هدف قرار گرفت. پایگاه خبری الحدث لبنان به نقل از حزب‌الله لبنان، اسامی شهدای تجاوز اسرائیل به سوریه را به این‌ شرح ‌اعلام نمود؛ 


1. شهید جهاد عماد مغنیه

2. شهید محمد عیسی

3. شهید علی حسن

4. شهید حسین حسن

5. شهید مهدی الموسوی

6. شهید ابو علی رضا


اسرائیل اعلام کرده که هدف اصلی، ابوعلی رضا الطباطبایی بوده است. چرا که ایشان قرار بوده که فرمانده جنگ آینده حزب الله با اسرائیل بشود.


چند سوال همیشگی و تکراری مطرح میشه:


1- چرا اینقدر باید موقعیت بچه های حزب الله را دقیق بدونن تا فقط با دوتا شلیک، نُه نفر را به شهادت برسونند؟


2- بنا به اعلام بعضی رسانه های غربی، آن دو بالگرد به اسرائیل برنگشتند! پس کجا رفتند؟ آنها که سقوط نکردند. پس کجا رفتند؟


3- چرا بیشتر رسانه های لبنانی، آمار شهدای ایران را در آن واقعه اعلام نکردند و حتی شهادت بچه های ایرانی را چندان پوشش ندادند؟


4- چرا در بیشتر جبهه های سوریه که بچه های حزب الله هستند، بیشتر با اسرائیلی ها درگیر میشن تا شورشیان سوریه؟ چه خط و ربطی بین اسرائیلی ها و تروریست ها وجود داره که اینقدر چشمگیر داره خودشو نشون میده؟


5- چطور به موقعیت و جایگاه حساس شهید«الطباطبایی» برای جنگ آینده پی برده بودند؟


6- ...........


و ده ها سوال دیگه که ذهن هر استراتژیست را به خودش مشغول میکنه.


اما تحلیل نگارنده این است که این بار اسرائیل کثیف، اهداف خود را بچه های «فنی - مهندسی» حزب الله قرار داده است. بچه هایی که علاوه بر وجهه فنی-مهندسیشان، دنیای خارج از جبهه اسرائیل با حزب الله را برای دشمن صهیونیزمی ناامن تر کرده اند.


نتایج این درگیری:


1- اسرائیل در طرح تازه اش، قصد دارد میدان جنگ را از گند آهنین دورتر کند و از مرزهایش فاصله بگیرد.


2- اسرائیل قصد دارد میدان جنگ با حزب الله را محدود به سوریه کند و نَفَس حزب الله را در سوریه بگیرد تا حزب الله قبل از پرداختن به رینگ اصلی...


3- اسرائیل با علم به تهدیدات نصرالله(دام عزّه) دست به این اقدام زد. پس خیلی باید این عملیات برایش ارزش داشته باشد که از صبح روز عملیاتش، مرز لبنان با اسرائیل را به میدان جنگ تعریف کرده است!


........


خدا ارواح شهدای بزرگوار را با سیدالشهدا محشور و مانوس نماید.


ما عاشق جنگ با اسرائیل هستیم. خدا ما را نیز به شهدای نبرد علیه تروریسم و اسرائیل ملحق کند.




برچسب ها : حدادپور، اسرائیل، جهاد، مغنیه، تروریست، سوریه




سلام دوستان، جمعه شبتون بخیر


پُست قبل، درباره این بود که به نیازها نباید بی توجهی کرد. نیازها با گذر زمان، کهنه میشن اما فراموش نمیشن.


مخصوصا نیازهایی که براشون برنامه ریزی هم کردین و حتی منتظرشون هم بودین اما بعدش شده چیزی که اصلا منتظرش نبودین!


بذارید چندتا مثال بزنم:


1- کسی نیاز به همسر داشته باشه(چه دختر و چه پسر) اما ...


2- کسی نیاز به تحصیلات داشته باشه اما ...


3- کسی نیاز به محبت داشته باشه اما ...


4- کسی نیاز به دوست عاقل بی چشم داشت داشته باشه  اما ...


5- کسی نیاز به تکیه گاه داشته باشه اما ...


6- کسی نیاز به خلوت و تنهایی داشته باشه اما ...


7- کسی نیاز به توجه بیشتر اطرافیان داشته باشه اما ...


8- کسی نیاز داشته باشه که به خودش بها بدهند نه به منافعی که به بقیه میرسونه اما ...


9- کسی نیاز داشته باشه که تصدیقش کنن و اینقدر چوبهای گذشته اش را تو سرش نکوبند اما ...


10- کسی نیاز به یه کمی آرامش داشته باشه اما ...

.

.

.

.

. . . . 

اینا همش نیازهایی است که نمیشه نادیدش گرفت اما بسیاری از ما یا داریم نادیدش میگیریم یا داریم راه را اشتباه میریم.


مثلا:


1- راهش این نیست که به صیغه و روابط نامشروع پناه ببریم.


2- راهش این نیست که بریم مدرک بخریم و یا تغلب کنیم.


3- راهش این نیست که خودمون را ضایع کنیم و به هر بی سر و پایی متوسل بشیم.


4- راهش این نیست که به همه به چشم بد و نادان نگاه کنیم و خودمون را بالا بگیریم.


5- راهش این نیست که در دنیای مجازی و مجالس غیر بهداشتی و خیابون و ... دنبالش بگردیم.


6- راهش این نیست که همه را از خودمون برنجونیم.


7- راهش زیاد حرف زدن و تیپ و قیافه های عجیب و غریب نیست.


8- راهش این نیست که دور و برش را با بی مهری خلوت کنه.


9- راهش این نیست که دروغ بگه و همه چیز را از همه مخفی کنه.

 

10- راهش موسقی و سیگار و مشروب و امثال آن نیست.

 

راهش یه چیز دیگه است.

 

 

بگردیم دنبال راه، نه بدویم دنبال میان بُر!


بسیاری از میان بُرها راه را دورتر میکنه.


«الهی اهدناالصراط المستقیم»




برچسب ها : حدادپور، میان بر، راه، نیاز




سلام و ادب خدمت همه دوستان گرامی


فراموش کردن بعضی چیزا خیلی خوبه اما فراموش کردن بعضی چیزا اصلا جالب نیست.


یکی از چیزهایی که فراموش کردنش اصلا درست نیست و میتونه به مرور زمان، دردسرساز باشه، « دردها و رنج های روحی و نیازهای معمولی» ماست.


ما نباید دردها و کمبودهایمان را با زیاد کار کردن و پر کردن بی رویه وقتمان فراموش کنیم.


اگه میشه، باید براشون برنامه ریزی کنیم نه اینکه فراموششون کنیم و یا بخوایم نادیدشون بگیریم.


چون نادیده گرفتن و یا فراموش کردن رنج ها و کمبودها، ممکنه زمان را سریعتر پیش ببره و یا موقتا بتونیم از دست فشاراشون راحت بشیم، اما این پاک کردن صورت مسئله ای است که شاید مهم ترین مسئله زندگی ما باشد و با برطرف کردن اون، بتونیم اوج بگیریم و انسان بی نیازی بشیم.


نمیدونم چرا بعضی از ما فکر میکنیم که فراموشی و کار زیادتر، راحت تر از راه درمان و یا پاسخ منطقی و اصولی به آن رنج ها و نیازهاست؟!


متاسفانه بیشتر ما ترجیح میدیم که درباره نیازها و چیزهایی که ازشون رنج میبریم، یا فکر نکنیم یا در خیال خودمان تصور کنیم که این مشکل را نداریم و یا از طریق حرام و غیر اخلاقی آن نیاز را برطرف کنیم و ....


از طرف دیگه، خدا نکنه که کسی بخواد از مقولات مذهبی، برای فراموشی درد و نیازش خرج بکنه و ربطش بده به خواست خدا و تقدیر و صبر و....


به این اصل توجه کنید: هیچ درد و نیازی را نمیتوان الکی فراموش کرد و یا به وسیله بیشتر کار کردن آن را نادیده گرفت!


بالاخره یه روز سر باز میکنه و بالاخره یه روز، فنری را که همش فشار دادی تا بروز نکنه، یهو میزنه بالا و حتی ممکنه اول بخوره تو چشمت!



عزیزان!


نیازهای روحی و غریزی و حتی مادی خودتون را دریابید و حل آن را به «زمان» نسپارید.


چرا که زمان، طبیب مورد اعتمادی نیست و نمیتوان زیر عَلَم گذر زمان سینه زد.


از خودتان خجالت نکشید و نیازها و رنج هایی را که دارید، به ترتیب اولویت یادداشت کنید و برای درمان و یا دادن پاسخ مناسب به آن برنامه ریزی کنید.



باور کنید که: خداوند، هیچ دردی را بدون درمان و هیچ نیازی را بدون راه حل مناسب برای پاسخ به آن قرار نداده است.



به یاد داشته باشید که: اگر درد و نیازی در شما وجود دارد، لابد توان حلّ آن را داشته اید. پس به راه حل فکر کنید و به توان خود در حل آن مشکل ایمان داشته باشید.


شاد و آرام و امیدوار باشید ان شاءالله.



برچسب ها : حدادپور، نیاز، درمان




سلام دوستان


«عبدالرحمن رحمانیان» از وبلاگ نویس های فعال و دلسوز جهرم است و بنده خیلی وقته که افتخار آشنایی با این عزیز را دارم.


از انصاف که نگذریم، عبدالرحمن از بی ادعاترین بچه هایی است که حتی فریادش هم بوی درد داره و لبخندش هم بوی غم.


این بزرگوار که به خاطر وبلاگ باربد نیوز و مطالب جذابش، بارها تهدید و حتی یکی دوبار به حبس چندساعته و بازجویی کشیده شده، همچنان فعال است.


یادمه وقتی خیلی مورد بی مهری قرار گرفته بود و حتی به طور کاملا سیاسی از تهیه گزارش در ادارات و مراکز دولتی حذف شده بود، براش یه پیامک دادم و نوشتم: 



«شاد باش... نه یک روز! هزار سال... بگذار آواز شاد بودنت چنان در شهر بپیچد

که روسیاه شوند آنان که بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند!»



این دوست عزیز پیامی در پست قبلی گذاشته بودند و پرسیده اند: حکم برداشت غیر مجاز مطالب دیگران در دنیای مجازی که عمدا صورت می گیره چیه؟


در جوابشون باید عرض کنم که: نه اخلاقا و نه شرعا اجازه نیست مطالبی را که کسی با هزار زحمت تهیه کرده، بدون اجازه و یا بدون ذکر منبع و ماخذ توسط دیگران مورد استفاده قرار بگیرد. این کار، حکم سرقت ادبی و هنری و علمی داره و زیبنده نیست.


برای عبدالرحمن و همه وبلاگ نویس های گُل جهرم، آرزوی توفیق روزافزون و آرامش و نشاط پایدار دارم.




برچسب ها : حدادپور، عموباربد، عبدالرحمن رحمانیان




سلام دوستان

شب سرد زمستانی همه شما عزیزان بخیر


وقتی میشنوم بعضی دوستان وبلاگ دارند، اولش خیلی خوشحال میشم و تلاش میکنم که حتما یه سر بهشون بزنم


اما وقتی میبینم که بیش از 90 درصد وبلاگ نویس ها، مطالبشون را از دیگر سایت ها و وبلاگ ها گرفتن، حسابی توذوقم میخوره!


این وبلاگ، به نام اون دوست عزیز، و به کام دیگران است. هرچند بعضی ها حتی اسم منبع و ماخذشون هم نمینویسن!


عزیزان! این کار کمکی به ارتقا و رشد خلاقیت شما در دنیای حرفه ای مجازی شما که نمیکنه، هیچ! بلکه انگیزه شما را برای ادامه کار سرد میکنه.



تلاش کنید خودتون بنویسید. خودتون عکس بگیرید. خودتون حرف بزنید. خودتون طراحی کنید.

خودتون انتقاد کنید. خودتون نگاه کنید. نه اینکه با حرف و عکس و طرح و نقد دیگران وبلاگی به نام خودتون راه بیندازید!



این مصیبت، ینی مصیبت کپی برداری، در عالم سخنرانان جوان تر و مداحان و خواننده های مجالس لوس و تحقیقات کلاسی دانشگاهی و ... واویلاست!


عزیزان! حتی یکی از دلایلی که من تا حالا متقاعد نشدم که به شبکه های اجتماعی مثل فیس بوک و واتس آپ و... بپیوندم همینه که بیشتر بچه ها بیشتر حرفا مال خودشون نیست! و این هیچ جذابیتی برام نداره.


بچه ها! اگر از یه جایی شروع نکنید که خودتون فکر کنید، خودتون بنویسید، خودتون حرف بزنید، و بالاخره خودتون زندگی کنید،هیچ کس صدای خود نازنین شما را نخواهد شنید و جذابیت چندانی واسه کسی نداره.


امیدوارم همیشه شاد، آرام و بانشاط باشید.




برچسب ها : حدادپور، وبلاگ، وبلاگ نویسی


صفحات :
|  <  <<  21  22  23  24  25  >>  >  |