سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 545291
  • بازدید امروز: 144
  • بازدید دیروز: 120
  • تعداد کل پست ها: 310
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ

متافیزیک و ماوراءطبیعه
فیس بوک - شبکه اجتماعی جامعه مجازی" onerror="this.style.display='none'"/>فیس بوک
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها
انسان - مسیحیت - آدم - حوا - بهشت[1] ، برنامه ریزی[1] ، جهرم، ناامنی، امنیت، دادگاه[1] ، حدادپور، اربعین، کربلا[1] ، حدادپور، اسرائیل، جهاد، مغنیه، تروریست، سوریه[1] ، حدادپور، اسرائیل، شهید الله دادی، حزب الله، خون[1] ، حدادپور، افغانی، پراید، زانتیا، مادر[1] ، حدادپور، امام حسن، مسئله، فلسفه[1] ، حدادپور، امام حسین[1] ، حدادپور، پاریس، فرانسه، ترور، تروریسم، خشونت[1] ، حدادپور، پاسخ به سوال، نامحرم، کمک[1] ، حدادپور، تشکر و قدردانی، پارسی نامه[1] ، حدادپور، جهرم[1] ، حدادپور، جهرم، جامعه شناسی[1] ، حدادپور، چهارشنبه، جلسه[1] ، حدادپور، حضرت معصومه[1] ، حدادپور، حکمت، خداوند، طوفان، گنجشک، مار[1] ، حدادپور، داعش، روحانیون[1] ، حدادپور، دانشگاه، صفر، پیامبر، سیاست، داخلی، خارجی، صفات پیامبر[1] ، حدادپور، دلسوزی، ممنوع[1] ، حدادپور، شهدا[1] ، حدادپور، شهید غلامعلی پیچک[1] ، حدادپور، صفر، دکتر شریعتی، اربعین[1] ، حدادپور، عموباربد، عبدالرحمن رحمانیان[1] ، حدادپور، گله، نظام اسلامی[1] ، حدادپور، لب تاپ[1] ، حدادپور، ماه صفر، تبلیغ، حضرت زهرا[1] ، حدادپور، میان بر، راه، نیاز[1] ، حدادپور، نامه، خواهر، آبجی، مرد، پسر، اغفال[1] ، حدادپور، نظام، انقلاب، مسائل شرعی[1] ، حدادپور، نیاز، درمان[1] ، حدادپور، وبلاگ[1] ، حدادپور، وبلاگ، وبلاگ نویسی[1] ، حدادپور،نامه[1] ، سوءاستفاده، اموات[1] ، هدف[1] ، هدف سازی[1] ،


بالاخره آرزو بر هیچ جوانی عیب نیست اما وجدانا دلم میخواست این روزا جهرم باشم    .


اگه اینجا منبر قول نداده بودم، امکان نداشت نیام جهرم.

 

آقا میدونی اگه جهرم بودم، این روزا چیکار میکردم؟ بشنوید خالی از لطف نیست:


اول اینکه وقتی خودم از صبح زود رانندگی میکنم و میام، حدود ساعت 4 یا 5 عصر میرسم جهرم. و چون حداقل 9 ساعت از اصفهان رانندگی میکنم، تا رسیدم اول میرم خونه مامانم و دست بابا و مامانمو میبوسم و بعدش میگرفتم میخوابیدم. حالا دیگه کی بیدار بشم خدا میدونه    .


وقتی از خواب بیدار شم حدود مثلا ساعت 9 شب هست. اول نمازم میخونم و بعدش بدون لباس روحانیت(ینی با لباس معمولی) میزنم بیرون.


آروم و با سرعت تقریبا 40 – 50 تا رانندگی میکنم و از دیدن خیابونای جهرم و تابلوها و پیاده روها و پارکها و ورودی دانشگاه ها و .... حسابی به فکر فرو میرم و تند تند توی ذهنم تحلیل و بررسی میکنم.


حتی با دیدن پوسترها و اعلامیه ها و تابلوی جلوی ادارات و کوچه خونه بعضی بزرگترای شهر و فضای اطراف مساجد و پروژه های عمرانی شهر و ساختمان های نیمه کار و....


حدود ساعت 11 شب میشه و میرم ..... و یکی و بلکه دوتا ساندویچ ...... میخرم. فروشنده هم مثل همیشه، دوتا سوال تکراری میپرسه و خودش هم نمیدونه چقدر از دیدن قیافه سیبیلش و این دوتا سوالش حال میکنم: حاجی کم پیدایی؟ جهرم نیسی نه؟


ای جانم به این لهجه جهرمیش!


دفعه قبل میگفت: حاجی منتظرت بودم! با خودم میگفتم حاجی پیداش نیس خیلی وخته! راسی شغلت چه بود؟


حدود ساعت 11:30 که میشه معمولا یه زنگ به رضا میزنم و یا میرم در خونشون. پسر خوبیه. اگه علی هم گوشی برداشت که برداشت وگرنه احوالش را از رضا میپرسم.


تو همین اوضاع و احوال، معمولا پیامک مصطفی جونم میاد و میگه: سلام آدی جونی! کجایی؟ برنامت چیه؟


اگه دیدم مزاحم نیستم و باباش بیداره و حال داره، پامیشم میرم خونشون و کلی حرف میزنیم.


بعدش کم کم میرم طرف خونه و بعد از یه شام درست و حسابی(اشتباه نشه! اون ساندویچه فقط ته بندی بود)  لب تاپم را روشن میکنم و اولین سوژه ای که نظرم را درباره جهرم جلب کرده مینویسم.


البته باید فردا صبحش سریعا متنم را پاک کنم تا یه وقت خدایی نکرده به دست کسی نیفته و فردا روز ....


آخیش

 


الهی شکر


 




برچسب ها : حدادپور، جهرم




اگه جهرم بودم فقط دعوت بچه های هیئتی که سخنرانی مراسمشون را بعد از سینه زنی قرار میدن قبول میکردم


اگه جهرم بودم جلسات بچه های گُل پاسدار را شرکت میکردم و از جون و دل به کسانی که جونشون را برای انقلاب کف دستشون گذاشتن، خدمت میکردم


اگه جهرم بودم به منزل حاج آقا.... و حاج آقا.... سر میزدم حتی اگه بازم پشت سرم حرف بزنن


اگه جهرم بودم منبر دهه صفرم را اختصاص میدادم به موضوعات جدید جهان اسلام و گرفتاری های مردم و جوونا


اگه جهرم بودم نمیذاشتم آقای دژکام احساس تنهایی کنن و از ایشون بالای منبرهام حمایت جدّی و جانانه میکردم تا مردم فکر نکنن نسل آخوند انقلابی و حامی نماینده رهبری گم شده


اگه جهرم بودم بیشتر پیش حاج آقای امیری میرفتم بلکه اندکی بتونم دلگرمیشون باشم و نذارم بیشتر از این بی مهری ببینند


اگه جهرم بودم بازم حرف حق و حساب میزدم حتی اگه بعضی هم لباسی هام جواب سلامم را ندن و یا بگن داره خودشو نشون میده


اگه جهرم بودم نمیذاشتم بچه های اردوگاه فکر کنن که گوشه جهرم افتادن و کسی به فکرشون نیست و فقط بعضی مسئولین موقع رای گیری یادشون میاد که اردوگاه هم هست


اگه جهرم بودم واسه خواهران طلبه ای که متقاضی کلاس های تخصصی هستند برنامه میدادم بلکه نسل زن و دختر طلبه باسواد در جهرم پا بگیره


اگه جهرم بودم هر روز میرفتم پیش بابا و مامانم و دستشون را میبوسیدم و محکم تو بغل میگرفتمشون


اگه جهرم بودم موضوعات خانوادگی و تربیتی را بیشتر مطرح میکردم تا در ثواب تربیت نسل صالح شریک باشم


اگه جهرم بودم بازم بسیج خواهران را رها نمیکردم و براشون دوره هایی میذاشتم که مثل دوره های قبلیم، سابقه نداشته. حتی اگه بازم چندتا حسود پیدا بشه و تهمت بارمون کنه


اگه جهرم بودم پیش.... میرفتم و باهاش حرف میزدم و نمیذاشتم دوباره بره توی دانشگاه و دروغ بگه تا مرید جمع کنه


اگه جهرم بودم یه تو دهنی محکم به .... میزدم تا دیگه توی شهر شهید خلیل و شهید عبدالرحمن و... پیشنهاد کنسرت موسقی مختلط نده


اگه جهرم بودم....


همه این کارها وقتی هم جهرم بودم انجام میدادم و منّتی هم سر کسی ندارم چون تکلیفم بودن.


اما احساس میکنم نتونستم کسی را با این روحیه پیدا یا تربیت کنم تا بتونه به این تکالیف عمل کنه.


الهی شکر

 

 







 

سلام دوستان

امیدوارم خوب باشید.


امروز ایمیلی از طرف یک دوست دریافت کردم که پر بود از اتهامات و تهمت ها به نظام اسلامی و مسئولین و دلسوزان نظام و...


تا جایی که میشناختمش اینجور آدمی نبود که بخواد یهو به همه بدبین بشه و بدگویی کنه. اما خب شاید تاثیر فضایی باشه که در اون زندگی میکنه.


در جوابم به آن دوست بزرگوار، مطالبی را نوشتم و آخرش هم گفتم که:



گله ها را بگذار!


ناله ها را بس کن!


روزگار گوش ندارد که تو هی شکوه کنی!


زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگ تو را...


فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود!


تا بجنبیم تمام است تمام!!



 




برچسب ها : حدادپور، گله، نظام اسلامی




سلام دوستان

تماس هایی از جهرم و شیراز برای دعوت به سخنرانی در مراسم اربعین و دهه آخر ماه صفر با بنده گرفته شده.


از همه سروران گرامی که ذره پروری میکنند و خجالتم میدهند ممنونم و امیدوارم قدردان محبتهایشان باشم.


اما توفیق حضور در اربعین و آخر ماه صفر در جهرم و شیراز ندارم.


چون هم اصفهان قول چندتا منبر دادم و هم درگیر چندتا پروژه تحقیقی سنگین علی الخصوص رساله سطح چهار حوزه(دکترا) هستم.


الحمدلله سروران گرامی از قم و جهرم و شیراز تشریف دارند و از حضورشون بهرمند خواهید شد.


خدا به همه عزیزان روحانی و دیگر سخنرانان توفیق و طول عمر بابرکت عنایت کند.


ثانیا امسال بنا داشتم خیلی سخنرانی نکنم و بیشتر به کارهای مکتوب بپردازم.


البته خدا کنه اثری در خودم و دل و جان مخاطب گرامیم داشته باشم


وگرنه لب تاپم داره از فایل های صوتی و تصویری صدها ساعت سخنرانیم در مراسمات مختلف سالیان گذشته میترکه!


وقتی چشمم به اون فایل ها و مطالبم میفته، یاد اون حرف دکتر علی شریعتی میفتم که میگه:


چه بسیارند کسانی که همیشه حرف میزنند بی آنکه چیزی بگویند

و چه کم اند کسانی که حرف نمیزنند اما بسیار می گویند!


 




برچسب ها : حدادپور، صفر، دکتر شریعتی، اربعین



 

 

جسم و روحم با حرم گشته عجین


حال و روزم با غمت گشته غمین


این سه جمله خواب شبهای من است


کربلا...........پای پیاده...............اربعین

 

یا حسین




برچسب ها : حدادپور، اربعین، کربلا



 

سلام عزیزان

روزجمعه شمابخیر وامیدوارم ازبرکات جلسات این شب و روزهای عزیز، نهایت استفاده کرده باشید.

ببخشید این هفته نبودم. از این همه پیام و احوالپرسی عزیزان کمال تشکر دارم.


یکی ازموضوعاتی که بعضی وقتا ذهنمو به خودش مشغول میکنه، و بارها هم بعضی دوستان تقاضای کلاس و دوره خاص این موضوع داشتنه اند، موضوع روش تحقیق و مقاله نویسی هست.


در ضرورت تحقیق همین بس که من معتقدم: دیگه امروز، کسی با صِرف تحصیل، عالم نمیشه و حتما اگر محققانه به پژوهش روی آوردیم، امکان فهم بهتر دین و دیگر علوم پدید خواهد آمد.


در این پُست که به احترام یکی از بهترین دوستانم که (نمیدونه چقدر بهش علاقه دارم و) این روزا درگیر تحقیق و پژوهش هست، به بعضی از مهم ترین مقدمات تحقیق و پژوهش پرداخته و مختصرا توجه شما را به موارد زیر جلب میکنم:


1 انتخاب درست موضوع: موضوع شما هرچه ریزتر و کاربردی تر باشه بهتره و میتونید با انگیزه و علاقه بیشتری بهش بپردازید. من بسیاری از عزیزان را دیدم که حتی خودشون از موضوع پژوهششون خبر ندارند چه برسه به مخاطبان!

مثلا اگر خواستید درباره نماز تحقیق بنویسید، شاید اگر این موضوعات را انتخاب کنید بهتر باشه: تاثیر نماز بر خلوتمان – آثار و برکات نماز بر زندگی شهری – نحوه کنترل چشم در نماز – بررسی خطاب های سلام آخر نماز با رویکرد کلامی و...

شما را به خدا از انتخاب موضوعات انتزاعی و کلیشه ای که هیچ دردی حتی از خودتون دوا نمیکنه چه برسه به دیگران، شدیدا پرهیز کنید.


2 تهیه چکیده مناسب: چکیده، خلاصه مقاله و پژوهشی است که شما قرار است به مخاطب منتقل کنید. برای تهیه چکیده نباید از کلمات کلیشه ای و عبارت پردازی استفاده کنید. چون معمولا نباید از 300 کلمه بیشتر باشه.

در چکیده، باید تکلیف خودت را روشن کنی که اصلا میخوای چی بگی. بعدش هم روش تحقیق و سر و ته مقاله را باید به گونه ای مطرح کنی که به محض خواندن این چکیده، مخاطب بفهمه که قراره چی گیرش بیاد و روش شما چیه؟


3 مطالعه کافی و خلاصه نویسی: اگر برای هرمقاله، حداقل به 40 منبع موثق و درجه یک و دو مراجعه نکنید، وجدانا دارید به وقت خودتون و مخاطبتون ظلم میکنید.

بشین قشنگ مطالعه کن و خلاصه نویسی کن. قرار نیست چندتا مقاله الکی بدی و با آبروی علمی خودت بازی کنی! بشین مطالعه کن و مطالبی که به دردت میخوره را خلاصه برداری کن. حداقل به چهل منبع سر بزن و چندصفحه مطلب آماده کن و بعدش چکیده را بنویس تا راه را گم نکنی.


4 تهیه هندسه تحقیق: این مرحله بسیار مهمی است که این روزا به پروپوزال یا طرح تفصیلی معروفه. شما در این مرحله، نقشه راه را که از ضرورت موضوع – جایگاه این موضوع در عالم علم و زندگی بشر – فرضیه های تحقیق- سولات اصلی و فرعی و... تهیه میکنید و سپس یه لیست از فهرست موضوعات و مطالبت را ارائه میدی.

منم مثل شما فکر میکردم که بابا این چه کاریه؟ خب اول باید تحقیق کنیم تا بعدش بتونیم فهرست موضوعات بدیم. اما حالا که دارم رساله سطح 4 (دکترا) را مینویسم فهمیدم که اول باید تکلیف فهرست را روشن کرد تا وقتی وارد گود تحقیق شدی، راه را گم نکنی. البته خیالتون راحت. میشه وسطای تحقیق، در فهرست مطالب دست برد و تغییرات خوبی اعمال کرد.


5 نوشتن مقدمه: شاید یکی از سخت ترین کارها برای مبتدی ها نوشتن مقدمه ای باشه که رسالتش اینه که ذهن مخاطب را مثل یه گهواره برای خواندن مطالب و مدعاهای محقق آماده کنه.

مقدمه معمولا از مطالب مشهور و مقبول شروع میشه و کم کم ذهن مخاطب را برای شنیدن براهین و اصول مورد تحقیق آماده میکنه. فقط یادتون باشه که مقدمه، گهواره ذهن مخاطبتون هست. بچه ای که توی گهوره است را نباید محکم و یا خیلی سست تکون داد.


6 تعریف واژگان کلیدی: حداقل پنج واژه کلیدی تحقیقتون را پیدا کنید و قشنگ درباره اش توضیح بدید. وقتی هم میخواید تعریفشون کنید، از تفکیک توضیح لغوی و اصطلاحی آن واژه ها غفلت نکنید.


7 اصل تحقیق: ادعاهایتان را جوری بنویسید که حتی اگه خیلی هم علمی دارید مینویسید، بازم مخاطبی که شما را میشناسه احساس کنه روبروش نشستید و دارید باهاش حرف میزنید. ینی روان- بی تکلف- مسلط بر بحث- سر و ته دار- مستند و مستدل بنویسید.

اشتباهی که محققان مبتدی انجام میدن، اینه که اصل تحقیقشون را کپی برداری از منابع دیگر میکنن. این کار به شما هیچ لذتی نمیدهد و سبب میشه از نوشتن حال نکنید. چرا؟ چون مال خودتون نیست و خودتون هم اینو از هر کسی بهتر میدونید.


8 انتخاب سرفصل های جذاب و رسا: قرار نیست واسه فیلم سینمایی های لوس ایرانی اسم انتخاب کنید. بلکه قرار است که مقاله شما به دست کسانی بیفته که سرشون به تنشون می ارزه و قراره از شما ذهنیتی خوب و علمی پیدا کنن.

انتخاب سرفصل ها باید در مسیر پیوستگی مطالب قبل و بعد باشه و به گونه ای انتخاب بشه که معماگونه و تیتر روزنامه ای نباشه.


9 ذکر دقیق منابع: فقط از نوشتن نام کتاب جلوگیری کنید. بلکه نام خانوادگی نویسنده- نام نویسنده- نام دقیق و کامل کتاب- نام ناشر- سال نشر- شماره جلد- شماره صفحه را حتما در اولین باری که دارید در مقاله حاضر ازش استفاده میکنید بنویسید.

منابع را حتما درون متنی و همچنین به صورت فهرت منابع و مآخذ، در آخر مقاله به طور کامل بنویسید.


10 خلاصه و پیشنهادات: بارها دیدم که محققان مبتدی چندان به این قسمت بهایی نمیدن و نمیتونن فرود خوبی داشته باشند.

جملات پایانی مقاله شما باید جوری باشه اثر شگرفی بر ذهن و جان مخاطب داشته باشه. مخصوصا از بیان خلاصه مفید و پیشنهادات اجرایی و راهبردی غفلت نکنید.


ان شاءالله در پُست بعد، شاید به ذکر بعضی ظرافت ها و نکات کلیدی تر برای یک تحقیق خوب پرداختم.

 

یاحسین








سلام خدمت همه دوستان

یه سفر مهم پیش اومده که احتمالا چندروز نتونم به وبلاگم سر بزنم.

اما قبلش به نظرم اومد یه کم درباره موضوعی که چندشب ذهنم درگیرش هست یه چیزایی بنویسم.

آقا من چند شبه که ذهنم درگیر دلسوزی های بی جای بعضیاست که واقعا کفر آدم را درمیارن. چند نمونه که در هفته گذشته باهاش برخورد داشتم را عرض میکنم:


1 - دلسوزی واسه بچه ای که میدونه داره اشتباه میکنه اما نباید جلوی دوستاش کم بیاره


2 - دلسوزی واسه دختری که به خاطر کنجکاوی وارد رابطه ای میشه که میدونه بزرگترین بازنده اش هست


3 - دلسوزی واسه پسری که اهل کار و تلاش نیست اما شدیدا به ازدواج علاقه داره که مثلا نخواد به گناه بیفته


4 - دلسوزی واسه زن شوهرداری که از زندگیش راضی نیست اما بی عرضگی اش را به خواست خدا ربط میده


5 - دلسوزی واسه طلبه ای که درس درست و حسابی نخونده اما به موفقیت های بقیه حسادت میکنه


6 - دلسوزی واسه روحانی که هیچ اثری از مشی طلبگی در زندگیش نیست اما توقع داره زن و بچه اش حمایتش کنه


7 - دلسوزی واسه بچه بسیجی که همه وقت و فرصتش را به جای درس و کسب مهارت های زندگی، فقط صرف بسیج و مسجد محلشون میکنه و اسم اونا میذاره احساس تکلیف!!


8 - دلسوزی واسه متّهمی که دوس نداره به خودش کمک کنه و نجات پیدا کنه


9 - دلسوزی واسه جوونی که اهل فیلم های مستهجن و... است اما از شدت فشارهای جنسی و آماده نبودن شرایط ازدواجش ناله میکنه


10 - دلسوزی واسه کسی که فکر میکنه عقل کُلّه و حاضر نیست حتی باهم حرف بزنیم.


اینا هیچکدومشون ارزش دل سوختن ندارن اما دست خودمون نیست. بعضی وقتا حتی ممکنه آدم دلش واسه دشمنش هم بسوزه چه برسه به بالایی ها.


راستی یه چیز دیگه، از همه بچه هایی که دارن میرن کربلا التماس دعا دارم.


یاحسین




برچسب ها : حدادپور، دلسوزی، ممنوع




مجلس ایران، از فعال ترین و شایسته ترین مجالس جهان خواهد ماند به شرطی که:


1 - نمایندگان محترم تلاش کنند که از تعداد غیبت های خود در جلسات علنی کم کنند.


2 - فرصت های خود را که باید صرف خدمت به ملت شریف کنند از گرفتن عکس های دست جمعی و راه رفتن های بیهوده بین راهروهای صحن مجلس خودداری کنند.


3 - شب قبل از جلسات، استراحت کافی کرده باشند تا با چرت زدن ها و خوابیدن در جلسه علنی، سوژه بعضی خبرنگاران قرار نگیرند.


4 - از اشراف کافی بر قوانین و مقررات برخوردار باشند تا بیشتر وقتشان به تذکرات آیین نامه ای صرف نشود.


5 - از شرکت در دوره های آموزشی بودجه خوانی و مطالعات بودجه ای(که از دشوارترین تکالیف قانونی نمایندگان است) و مهندسی فرهنگی دریغ نکنند تا بتوانند درست تصمیم بگیرند.


6 - از وظیفه مهم نظارتی بر قوای دیگر شانه خالی نکنند و دیده بانان خوبی در این مسیر باشند تا بتوانند دولت و دستگاه قضا را به درستی رصد نمایند.


7 - قولی که از توانش عاجزند و یا حتی احتمال عدم انجامش وجود دارد به مردم ندهند.


8 - به خاطر آباد کردن دنیای مردم، خود را جهنمی نکنند.


9 - از مسائل بین المللی و جهان اسلام غافل نباشند و به قول معروف: جهانی بیندیش، محله ای عمل کن!


10 - به جای اندیشه لابی گری در مراسمات رای اعتماد و امثال ذلک، به اصل شایسته سالاری پرداخته شود.


11 - در روزهای فتنه و غبارآلود، مواضع خویش را صریح و شفاف بیان کنند و از هر اقدام لازم فروگذار نکنند.


12 - از به راه انداختن مباحث جنجالی و بی ثمر در جلوی چشم ارباب رسانه های بیگانه خودداری کنند.


13 - به دغدغه های  مقام معظم رهبری علی الخصوص در زمینه فرهنگ و جهان اسلام، بهای بیشتری بدهند و در آن مسیر تلاش بیشتری نمایند.


14 - از رعایت انصاف و ادب و احترام به مخالفانشان دریغ نکنند و موقعیتشان را فرصت تسویه حساب با مخالفانشان قرار ندهند.


در پایان، فرارسیدن سالروز شهادت آیت الله حسن مدرّس را گرامی داشته و روز مجلس شورای اسلامی(نه روز نمایندگان) را خدمت همه نمایندگانی که با صداقت و جدیت خدمت میکنند تبریک عرض میکنم.









 

همشهریان عزیزم سلام

خبرهای دلخراش این روزها همه را ناراحت کرده و اخبار بعد از آن، دلسوزان را شوکه کرده است.

اما چند نکته نباید از قلم بیفتد و ذهن ما باید به آن ها نیز توجه ویژه نماید:


1 - اگر از خدا میترسیم و به معاد اعتقاد داریم، نباید حس ماجراجویی و معرکه گیری و یک کلاغ چهل کلاغ در ما تشدید شود و در نتیجه، به تشویش اذهان عمومی دامن زده شود.

امنیت و احساس امنیت، چیزی نیست که به این راحتی ها به دست آمده باشد تا نادانی بخواهد با دو کلمه حرف گزاف و اضافه، جوّ رعب و وحشت را دامن بزند.


2 - لطفا اجازه بدهید دلسوزان نظام و انقلاب و مسئولان مربوطه با اقتدار و دقت کافی به حل و فصل این ماجراها بپردازند. نباید با ایجاد مزاحمت و مطرح کردن گمانه زنی های آبکی و غیر کارشناسانه در راه مسئولین و مراجع ذی صلاح، مشکلات بزرگتری به وجود بیاوریم. پس لطفا از تقوای زبان غافل نباشیم.


3 - لطفا مدام اسم از بسیج و بسیجی و متدینین شهر نیاوردید و نادانسته آب در آسیاب دشمن قسم خورده مان که منتظر تخریب چهره بسیج و انقلاب است نریزیم. مردم، اسم و فامیل دارند پس لطفا در اشاره به کسی که در معرض اتهام است(حالا حق یا ناحق) از صفت بسیجی و مسجدی و امثال آن استفاده نکنیم.


4 - گوش به حرف امام جمعه عزیز و یاران انقلاب باشیم و اگر ما را دعوت به آرامش کردند به حرف آنان گوش دهیم. طبق فرمایش امام جمعه عزیز جهرم نباید برای قاضی تعیین تکلیف کرد اما میتوان به دادستان محترم مراجعه نمود. پس اجازه بدهید به جای تحریک بیش از اندازه شاکیان، قضات محترم دادگاه به تکلیف الهی خویش عمل کنند.

اما از مسئولین خواهشمندیم که توصیه های پیشگیرانه امام جمعه و دلسوزان انقلاب را جدی بگیرند و نگذارند کارد به استخوان برسد و فتنه ای رخ بدهد.


5 - گناه کسی به پای عزیزانش نیست. پس لطفا در معرفی متّهم، نامی از خانواده و عزیزانش نبرید. برای خانواده اش همین غم و غصه بس است و نباید مدام از آنان در هر محفلی اسم برده شود به گونه ای که عرصه اجتماعی و امنیت روانیشان تنگ تر گردد.


6 - متخصصان و کارشناسان باید مثل همیشه، ریشه های ناامنی و خشونت های اجتماعی را مورد مطالعه میدانی قرار بدهند. اما لطفا نتایج تحقیقاتشان را در اختیار مردم بگذارند تا جامعه از دست اظهارنظرات سلیقه ای در امان بماند و هرکس، چیزی به فراخور حال و هوایی که در آن به سر میبرد نگوید.


7 - لطفا علما و سخنرانان محترم مساجد و هیئات، به تبعیت از امام جمعه محترم، مردم را به نحو احسن کنترل و هدایت کنند. سکوت اختیار کردن و بال قبا و عبا را بالا گرفتن و از دغدغه های مردم و جامعه دوری کردن ثمره ای جز بدبین شدن مردم و در تحیّر ماندن نداشته و ندارد.

اگر سکوت علما و سخنرانان کارساز بود و با سکوتشان قرار بود اتفاق خوبی بیفتند، باید تا حالا جواب میداد. پس مردم را با انتخاب موضوعات اجتماعی ناب و بدرد بخور، ارشاد کنید نه موضوعات و مقولات کلیشه ای و انتزاعی. اجازه بدهید مردم احساس کنند با آنها در یک جامعه زندگی میکنید و دغدغه هایشان با دغدغه های شما یکی است.


در پایان: الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا.




برچسب ها : جهرم، ناامنی، امنیت، دادگاه



 

مدتیه که مُد شده بعضی افراد حقیقی(که هیچ کاره هستند و یا دوس داشتن یه کاره ای باشند اما نشدند) در بیماری و مرگ و ترحیم بعضی بزرگان، اعم از بزرگان دینی و سیاسی، چنان با پیامک ها آخرین اخبار لحظه به لحظه را بسیار موزیانه و هدفمند به افراد ارسال میکنند که نگو و نپرس! با اینکه مراکز ذی صلاحی وجود داره که اگه لازم شد، آن اخبار را به سمع و نظر مردم میرسونند. اگه بعضیا واقعا نیّتشون خیر هست و قصد سواستفاده از اسم و بیماری و مرگ حضرات را ندارند، باز هم نباید افراط بکنند و در نتیجه، خودشون را در معرض تهمت بیندازند.

اگه هم نیّتشون خیر نیست و مقاصد دیگری دنبال میکنند، نظرشون را به چند خط زیر جلب میکنم:

1- چرا فقط موقع بیماری و مرگ کسی یادشون میاد که باید به جایگاه های رفیع و علمیشون ارج نهاده بشه؟ چرا حرفها و مواضع عالمانه آنها را در زمان حیاتشان به این دقیقی رصد نمیکنند؟ به نفعشان نیست یا از بیماران و اموات بهتر میشه سواستفاده کرد؟!

 

2- چه معنایی داره که یهو بعضی بزرگان برای بعضی افراد، اینجوری کانون توجه قرار میگیرند؟ معناش چسباندن خود به آن بزرگان است یا چسباندن آن بزرگان به خود است؟ خب اگر آن بزرگان نیازی به چسبیدن به شما داشتند، قبل از بیماری یا مرگشون سراغتون میومدند! پس یاد حرف مرحوم آیت الله شریعتمداری جهرمی میفتم که در شرح حال این رفتار عُمَرگونه میفرمود: جمله (لولا علی لهلک عمر) تعریف امام علی نبود. بلکه دلالت بر پدر سوختگی عمر داشت که میخواست به مردم بگه: ببینید! علی هم با من است!

 

3- واقعا چرا فکر میکنید مردم نمیفهمند؟ چرا فکر میکنید غش و ضعف کردن در تشییع بزرگان و چسبیدن و شانه به شانه حضرات مراجع در تشییع و ترحیم بزرگان بودن و در قاب دوربین و عکس آنان به زور جاشدن، سبب بزرگی و آقایی میشه؟ بابا مردم میخندن بهتون!

 

4- اگه هم میخواید خودتون را صاحب عزا معرفی کنید و از این طریق، اعتباری کسب کنید بازم این راهش نیست. چون اگر قرار بود این روش جواب بده برای سلف و پدرانتان جواب میداد. بابا چرا شرمنده میشید که بگید:( انا وجدنا علیه آبائنا...)؟

 

5- بزرگی به علم و هنر خود فرد است نه از اسم و رسم دیگران خرج کردن:

 

همچو آیینه مشو محو جمال دگران

از دل و دیده بشو عکس خیال دگران

 

در جهان بال و پر خویش گشودن آموز

که پریدن نتوان با پر و بال دگران

 

6- خدا حفظ کنه حضرت آیت الله واحدی. شب آخری که میخواستند از جهرم به قم بروند، فرمودند:

الهی شکر که زنده هستم و بعضی ها را شناختم! اگر جهرم بمانم، به اندازه ای که برای مردم خدمت بکنم، مجبورم میکنند به موقعیت نداشته بعضی ها خدمت کنم!!

عجب! ایشان از سوریه به خاطر حملات جبهه النصره و داعش و تکفیری ها هجرت کردند و از جهرم هم به خاطر سوءاستفاده افراطی ها!!

 





برچسب ها : سوءاستفاده، اموات


صفحات :
|  <  <<  26  27  28  29  30  >>  >  |