سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 545333
  • بازدید امروز: 35
  • بازدید دیروز: 151
  • تعداد کل پست ها: 310
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ

متافیزیک و ماوراءطبیعه
فیس بوک - شبکه اجتماعی جامعه مجازی" onerror="this.style.display='none'"/>فیس بوک
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی



ابر برچسب ها
انسان - مسیحیت - آدم - حوا - بهشت[1] ، برنامه ریزی[1] ، جهرم، ناامنی، امنیت، دادگاه[1] ، حدادپور، اربعین، کربلا[1] ، حدادپور، اسرائیل، جهاد، مغنیه، تروریست، سوریه[1] ، حدادپور، اسرائیل، شهید الله دادی، حزب الله، خون[1] ، حدادپور، افغانی، پراید، زانتیا، مادر[1] ، حدادپور، امام حسن، مسئله، فلسفه[1] ، حدادپور، امام حسین[1] ، حدادپور، پاریس، فرانسه، ترور، تروریسم، خشونت[1] ، حدادپور، پاسخ به سوال، نامحرم، کمک[1] ، حدادپور، تشکر و قدردانی، پارسی نامه[1] ، حدادپور، جهرم[1] ، حدادپور، جهرم، جامعه شناسی[1] ، حدادپور، چهارشنبه، جلسه[1] ، حدادپور، حضرت معصومه[1] ، حدادپور، حکمت، خداوند، طوفان، گنجشک، مار[1] ، حدادپور، داعش، روحانیون[1] ، حدادپور، دانشگاه، صفر، پیامبر، سیاست، داخلی، خارجی، صفات پیامبر[1] ، حدادپور، دلسوزی، ممنوع[1] ، حدادپور، شهدا[1] ، حدادپور، شهید غلامعلی پیچک[1] ، حدادپور، صفر، دکتر شریعتی، اربعین[1] ، حدادپور، عموباربد، عبدالرحمن رحمانیان[1] ، حدادپور، گله، نظام اسلامی[1] ، حدادپور، لب تاپ[1] ، حدادپور، ماه صفر، تبلیغ، حضرت زهرا[1] ، حدادپور، میان بر، راه، نیاز[1] ، حدادپور، نامه، خواهر، آبجی، مرد، پسر، اغفال[1] ، حدادپور، نظام، انقلاب، مسائل شرعی[1] ، حدادپور، نیاز، درمان[1] ، حدادپور، وبلاگ[1] ، حدادپور، وبلاگ، وبلاگ نویسی[1] ، حدادپور،نامه[1] ، سوءاستفاده، اموات[1] ، هدف[1] ، هدف سازی[1] ،

آقا شدن به جیب مردم نمیشه! اگه هم بشه دوام نداره.

چند روز قبل در یکی از جلسات، یکی از عزیزان روحانی داشت مثلا گزارش مختصری از بعضی فعالیتهایش میداد. یهو یه بنده خدایی که اصلا به بادمجون دور قاب چین بودن معروفه، شروع کرد از فضائل و بخشش های کریمانه(!!) روحانی مدنظر گفتن و داد سخن را اینگونه در دست گرفت که: حاج آقا پول فلان مراسم را داده اند، حاج آقا هزینه فلان اردو را داده اند، حاج آقا فلان جا خرج کرده اند، حاج آقا فلان جا سفره انداخته اند و خدا خیرشون بده که اینقدر دست به خیر هستند و...

اینقدر ضایع بود که همه داشتن به هم نگاه میکردن. مخصوصا جلوی حاج آقا دژکام که امام جمعه و بزرگ شهر ماست و من تا حالا ندیدم حاج آقا دژکام به کسی و جایی بخوان فاکتور و صورت خرج و مخارج را بدهند و به رخ مردم بکشن، واقعا خجالت کشیدم که چرا دارن این دو نفر اینجوری عرض اندام میکنن. حداقل باید در محضر حاج آقا کمی رعایت میکردند و حیای بیشتری به خرج میدادند.

من که همه میدونن آفریده شدم واسه بُرجک زنی اینجور آدمها و اصل فلسفه آفرینش و ولادت بنده برای تِست صراحت لهجه بوده، دو تا سوال پرسیدم و بقیه اش را باید خودتون میبودید و میدیدید که چه شد!

من گفتم: خدا هردو بزرگوار را حفظ کنه اما احساس میکنم دو تا سوال واسه همه پیش اومده ولی کسی چیزی نمیگه!

سوال اول اینه که : مگه شما دارین از جیبتون خرج میکنین که اینجوری واسه هم پپسی باز میکنین؟! چرا خرج کردن از جیب وجوهات مردم و بیت المال را سبب آقایی خودتون قرار میدید؟

سوال دوم: یا این کارها وظیفتون بوده یا وظیفتون نبوده! اگه وظیفتون بوده و خرج کردید که دیگه در کوس و کرنا کوبیدن نداره! اگه هم وظیفتون نبوده و مقاصد و اغراض دیگه در کار بوده، خدا به دادتون برسه و باید فاتحه عدالت حضرات را بخوانیم!

بارها شنیدم که مثلا اردوی مشهد .... بوده و همین بنده خدا بخش ناچیزی از هزینه اردو را از وجوهات و ... پرداخت کرده ولی جوری رفتار کرده که همه اهل اردو احساس دِین و وامداری به اون پیدا کردن!!! آخه تقوا و توصیه های مکرر به تقوا در روزهای جمعه ها که فقط مال مردم نیست! اول مخاطبش من و تو هستیم.

آقا بعد از جلسه غائله ای شد که نگو و نپرس.

اما الهی شکر، حداقل خدا از بابت نهی از منکر، این قلیل توسلات را ازم قبول کنه ان شاءالله 







امام حسین علیه السلام اهل رو زدن به دشمن و تقاضا و خواهش از یه مشت گرگ گرسنه نبود

امام حسین نه نماز قضا داشت و نه واسه یه شب بیشتر زنده موندن دلش لک میزد

امام حسین حتی نقشه جنگ را هم لازم نداشت که بچه های حرمشون بخوان برن و اطلاعات شناسایی کنند و برگردن

امام حسین حتی دیگه تقاضای دیدار دیپلماسیک شب جنگ و رای زنی های سیاسی و از این جور حرفها هم نداشتن

امام حسین اصلا مثل من و شما نیستند که بخوان شب آخر عمرشون به استغفار و توبه مشغول باشند و از این جور حرفها

حال ایشون مثل حال کسی نبود که فردا عمل جراحی داشته باشه و دکترا قطع امیدش کرده باشند اما بگن حالا بذار یه شب دیگه هم...

اصلا این قصه ها نیست

اباعبدالله الحسین علیه السلام فقط عبد بود و بس

فقط دوس داشتن یه شب دیگه هم بندگی و رازداری و عشق بازی کنند

حتی به اندازه چند ساعت تا صبح هم لذت بندگی از عسل شیرین تر است

امام حسین، اباعبدالله است

و عبد بودن یعنی همه چیز

یااباعبدالله الحسین 







خدا رحمت کنه مرحوم حاج آقا عرفایی جهرمی.

من چندین بار پیش ایشون نشسته بودم و هم کلام شده بودیم. همیشه ازشون خوشم میومد.

چندتا درس از زندگی ایشون واسم همیشه مهم است:

1- مرحوم عرفایی با اینکه ملبس به لباس مقدس روحانیت بودند اما کُنج دکان ساعت سازی هم کار میکردند. کاش همه ما آخوندها یاد بگیریم که کار، ننگ نیست و با شئوناتمون منافات نداره. اتفاقا این خیلی خوبه که پول دنیا را برای دنیا خرج کنیم و از وابستگیمون به وجوهات و شهریه و امثال ذلک کم کنیم.

طرح هجرت و طرح روحانی مستقر و تدریس و مشاغل دولتی و نظامی و امنیتی و ... از کارهای آبروداری است که نه تنها خدمت به نظام و آرمان ها و دغدغه های حضرت آقا محسوب میشه بلکه از شدت وابستگی ما به شهریه و ثلث وجوهات و... کم خواهد کرد.

2- مرحوم عرفایی با اینکه از اولین نمازگزارهای مسجدالزهرا شهرک انقلاب است بلکه خیلی آرام به تبلیغ دین پرداختند و مهم اینجاست که وقتی مسجدی با چنین مقیاس و طول و عرض، امروزه ساخته شده، هیچ ادعا و منیّتی از جانب ایشون و فرزندانشان علی الخصوص حاج عباس آقا مطرح نشد.

مسجد و حسینیه و امامزاده، مِلک طِلق کسی نیست که به ارث برسد. چه برسد به امامت جماعت بودن آن که در بعضی اماکن مذهبی شاهد آن هستیم. حالا دیگه چه برسد به اینکه شخصی غیر روحانی به عنوان امام جماعت جایی باشه و خودشو مجتهد جا بزنه و... !

3- به خدا قسم، بزرگی به زینت المجالس شدن و خود را به زور در جمع ردیف اول و صدرنشین های محافل قرار دادن نیست. بزرگی به مناعت طبع است و دوری از شهوت شهرت. مرحوم عرفایی زمانی که بردن نام امام خمینی جرم بود، در وقایع دهه پنجاه و شصت از سخنرانان انقلابی بوده که به رسم مناعت طبعش، از سهم خواهی در انقلاب پرهیز داشت.

خدا رحمتشون کنه.

الهی نسل امثال ایشون زیاد بشه و بتونیم بی ادعا، به نظام و انقلاب و حضرت آقا و مردم خدمت کنیم.







سلام خدمت همه دوستان

دیشب از جهرم برگشتم و الان اصفهانم.

سفر تبلیغی خوبی بود. الحمدلله تجارب و مسائل جدیدی هم برام پیش اومد که به لذت این سفر افزود.

در این سفر، اتفاقات جالبی رخ داد. مثلا: سخنرانی در جمع رئسای ادارات از همه چهره های مختلف شهر، چهار سخنرانی در جمع بچه های باصفای سپاه جهرم، دعوت یکی از امام جمعه های اهل سنت اطراف بندر عباس درباره ارائه موضوع عدالت صحابه که در مسجد خواجویی جهرم ارائه دادم، سخنرانی در جمع چندهزار نفر از خواهران عاشورایی در تاسوعا و عاشورا، سخنرانی در جمع بچه های....باموضوع امام حسین و جرم امنیتی، سخنرانی در جمع رفقای چندتا هیئت و...

اما چیزی که به لذت این سفرم می افزود و به همه سفرم می ارزید دعای پدرم بود.

 دو تا مسئله پیش اومد که بابام خیلی خوشجال شد و کلی برام دعا کرد.

خیلی در آرامشم موثره و دلم قرص میشه وقتی بابا و مامانم دعام میکنن.

مخصوصا وقتی بابام میگه: خدا دستت را بگیره! خدا خجالتت نده!

دلم قرص میشه. احساس میکنم پشتم به کوهه و همه چی حَلّه.

خدا عمرشون بده الهی.







سلام خدمت همه عزیزان

امیدوارم ماه محرّم خوشی را تا الان سپری کرده باشید و بهترین بهره ها را از دامن مجالس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را ببریم.

دیشب بعد از آخرین منبرم، ساعت حدود 11 شب بود، چند دقیقه ای نشستم کنار منبر و چندنفری از بچه های اون مجلس که حدود بین 17 تا 25 ساله بودند دورم جمع شدند. خداییش از سوالات پخته و جالبشون لذت بردم. اصلا خستگی از جونم در اومد.

یه نفرشون که خیلی هم تیپ امروزی و فشنی داشت و از چشماش خوندم که کارم داره اما توی جمع نمیخواد مطرح کنه، نظرمو جلب کرد.

مدام به گوشیش نگاه میکرد و فهمیدم که خیلی وقت نداره. پاشدم و خداحافظی کردم اما بازم بچه ها تا در ماشین باهام اومدن.

خلاصه با اون پسره 23 ساله خوش تیپ تنها نشستیم تو ماشین.

اون مال اون محله نبود و اصلا اعضای اون هیئت را نمیشناخت. دنبال یه جای دنج میگشته واسه تنهایی و روضه، پاشده بود اومده بود اونجا.


اهل اینکه بخوام زیر زبون مردم برم نیستم الحمدلله


اما دلیل جالب و قشنگی داشت واسه این که دوس داشته تنها باشه و بره یه جایی که کسی نشناسدش


گفت: دوس داشتم برم یه جایی که دوس دخترم نباشه و مدام نگاه سنگینش را روی خودم احساس نکنم...


پرسید: حاج آقا! این توبه محسوب میشه؟ ینی خدا واسه اینکه دوس نداشتم ماه محرم حتی توی مجلس حضرت ابالفضل گناه کنم منو میبخشه؟


صورتشو بوسیدم


لبام خیس شد...


اشکاش خیلی داغ بود...


خدا حفظش کنه.







غلط میکنه اگه کسی بگه مردم دین گریز شدن

این حرفا ینی چی؟

صدهابار سر کلاس و منبر و جلسات و مهمونیا گفتم مردم مخصوصا جوونا دین گریز نیستند. اصلا جنس دین جوری نیست که بشه ازش فرار کرد

شما واسه مردم پرونده سازی نکن

شما واسه جوون مردم مشکل امنیتی درست نکن

شما با مردم مثل آدما حرف بزن

تحویلشون بگیر

باهاشون دست بده، بهشون دروغ نگو، بذار صداقتو از چشمات و حرفات بفهمند

بذار باهات شوخی کنن

بذار دردل کنن

تو ثابت کن که چشمت ناپاک نیست، دستت آلوده نیست، اهل دو دره بازی نیستی، اهل ناموس و محرم و نامحرم و رعایت کردن حلال و حروم هستی

تو واسشون وقت بذار، واسشون ارزش قائل باش، از مردم فاصله نگیر

.

.

.

بعد ببین مجلست چطوری میشه

بعد ببین چقدر مردم دعاگوت میشن

بعد ببین واسه دیدنت له له میزنن

بعد ببین با عشق نگات میکنن و حرفاتو میقاپن

بعد ببین پدر و مادرشون سر سجادشون چطور دعات میکنن

بعد ببین خوابت میبینن

.

.

.

اما حواست باشه حاج آقا!

اگه واسه محبوبیت و دنیا و شهوت شهرت کار کنی، خدا به مردم واگذارت میکنه

پس همیشه بگو: الهی! لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا الهی لا تردنی فی سوءاستنقدتنی منه.








سلام دوستان

امیدوارم ماه محرّم خوب و با معرفتی سپری کنید.

دیروز و دیشب، چند نفر از بچه های دانشگاه و هیئت و حتی از همکارانمون سوال میکردند که چطوری میشه از این ماه استفاده بهتری برد؟ من چندتا نکته را خدمتشون عرض کردم که خلاصه چندتاشو مینویسم:

1- حتما با وضو وارد مجالس بشید و از طهارت ظاهری غافل نباشید.

2- حتی المقدور یا تنها در مجالس شرکت کنید یا جاهایی بنشینید که کسی مزاحم خلوتتون نشه و سر حرف گزاف و شوخی باز نکنه.(این به معنی همراه نیاوردن فرزندان و خانواده نیستا)

3- گول شهرت سخنران های محترم و مداحان را نخورید. بلکه اگه مطالبشون مورد نیاز دنیا و آخرت شما هست و روضه هایی که میخونن از اتقان و اسناد برخوردار هست در مجالسشون شرکت کنید و ازشون حداکثر استفاده را ببرید.

4- حتما حتما قلم و کاغذ با خودتون داشته باشید و مطالب جالبی که بنظرتون میرسه را بنویسید.

5- بدون حاجت معنوی وارد مجلسی نشید. مثلا حوائجی مثل: آدم شدن، زیاد شدن عقل و درک، سلامتی رهبر عزیزمون، نابودی دشمنان علی الخصوص داعش و اسرائیل، سلوک به مراتب بالاتر معنوی و...

6- دیگران را هم به مجالس روضه و منبرهای ناب دعوت کنید. اجازه تولد دوباره را به دیگران هم بدید.

7- شدیدا از انواع شوخی ها و قهقهه و امثال آن پرهیز کنید.

8- به معانی و مفاهیم بلند تفکر عاشورایی بیشتر از هرچیز دیگری حتی روضه و سینه زنی توجه داشته باشید. (سینه زن زیاد داریم اما اهل فکر و لیدر کم داریم.)

9- در جمع های دوستانه، سوال و جواب مربوط به محرم و کربلا و امام حسین راه بیندازید و نگذارید وقتتون به بطالت بگذره و آخرش هم هیچی!

10- صدقه صدقه صدقه. اصلا فراموش نکنید و برای خودتون و همه عزادارها علی الخصوص امام عصر ارواحنا فداه صدقه بدید.

11- یادی از امام و شهدا و اموات (علی الخصوص علمای جهرم: حضرت آیت الله شب زنده دار و آیت الله شریعتمدار و ...) فراموش نشه.

12- شعارهای زیبا و به روز و حمایت از ولایت را پیدا کنیم و در اختیار دسته جات عزاداری قرار بدیم. چون فکر نکنم بیشترشون به خودشون زحمت پیدا کردن شعارها و نوحه های جدید و ولایتی را بدهند.

 

در ضمن بیشتر عزیزان برنامه سخنرانی بنده در اصفهان و جهرم را خواسته بودند. اما با عرض معذرت، خوشم نمیاد اعلام کنم که بخواد حمل بر تبلیغ شخصی و امثال ذلک بشه.


لطفا حقیر را از دعاهای خیرتان محروم نکنید.

یاحسین








خدمت همه عزیزان روحانی و مُبلّغ سلام و درود عرض میکنم.

مخصوصا فضلایی که از قم و سایر شهرها برای تبلیغ به جهرم می آیند.

عزیزان!

جهرم شهر خاصی است و منبر و تبلیغ در آن انصافا راه و رسم خودش را دارد. به عنوان یکی از کوچکترین مبلّغانی که در این شهر سخنرانی های متعدد داشته چند نکته را متذکر میشوم هرچند زیره به کرمان بردن است:

1- لطفا در انتخاب موضوع، حتما با مخاطبانتان مشورت کنید و عمر مردم را با موضوعات تخیلی و انتزاعی تلف نکنید. نشود مثل عزیزی که چهارسال است که هرسال در رمضان و محرم و صفر به بحث«علم امام» و یا «کیفیت نعمت های بهشتی» و ... میپردازد و در جواب اعتراض مخاطبانش گفته بود: چون آخرین مباحث و تحقیقاتی است که در موسسه....قم کلاسش را رفته ام مطرح کرده ام!! نیاز مردم و جوانان چیست؟ آیا بیان انواع نظرات و اقوال حکما و متکلمین پیرامون فلان مسئله ضرورت دارد؟

2- روستاها را دریابید و زمانی به روستاها بروید که بشود چهارتا جوان و بچه را درک کرد و با آنها صحبت نمود. نه اینکه زمان خود را با راننده محترم سرویستان تنظیم کنید. اگر بشود آنجا ماند و ده شبانه روز زندگی کرد اثراتش را در زندگیتان هم خواهید دید.

3- منبر مساجد مختلف شهر را مثل توپ حاکمیت کشورهای غربی و سلطه، مدام فقط بین خودتان پاس ندهید. منبر فلان مسجد، ارث پدر هیچکس نیست که هرسال بین پنج نفر پاس داده شود.

4- با چه تقوایی در بعضی از مساجد، امام جماعت روحانی خود را در ایام تبلیغی کنار زده و حتی بدون هماهنگی با او، مسجدی را که حداقل یک سال تر و خشک کرده را دو دستی به فلان روحانی از قم آمده میدهند؟ آن روحانی از قم آمده با چه تقوایی این دعوت را میپذیرد و کمترین توجهی به طلبه قبلی نمیکند؟ اخلاقا و حتی شرعا خود روحانی محترم دوم نباید چنین منبری را بپزیرد.

5- خانم های محترم بعضی طلاب که تجربه ثابت کرده خیلی میتوانند موج آفرین باشند باید شدیدا مراقب اخلاق و رفتار و حرفهای خود باشند. متاسفانه یا خوشبختانه، که البته جنبه تاسفش بیشتر است، بعضی مردم ساده دل حتی رفتار خانم روحانیون و طلاب را هم حمل بر دین میکنند و از آنان الگوی رفتاری میگیرند.

6- لطفا مباحث خودتان را حداقل از ماه ذی الحجه آماده کنید و از طرح مسائل غیرضروری پرهیز کنید. دست به قلم شوید ، سراغ دفترها و کاغذهای سال قبلتان نروید، موضوعات جدیدتر و جذاب تری انتخاب کنید.

7- مردم را تحویل بگیرید و روابط عمومی خود را بالاتر ببیرید. بارها شنیده شده که روحانی که به یکی از مدارس جهت تبلیغ رفته، پس از کلاس، مستقیم به منزل یا حوزه رفته اما کوچکترین سری به دفتر و مدیر و معلمان نزده است.

8- از تقلدهای سر و دست و صوت و راه رفتن دیگران شدیدا بپرهیزید. خودتان باشید و بدانید که خودتان بودن خیلی زیباتر است تا اینکه بخواهید ادا و اصول دربیاورید. طلبه ای میشناسم که از وقتی معمم شده، بنده خدا چندبار دولا دولا راه رفته و حالا پس از گذشت سالها به این شیوه راه رفتن عادت کرده است!

9- از کلی گویی و توصیه های فرمایشی خودداری کنید. خیلی بدم میاد از کسانی که حرفهای کلی و توصیه های فرمایشی را آنگونه پر و بال میدهند که انگار دارند چه حرف مهمی میزنند؟

10- جلسات با خواهران را فقط به علت دعوت و تقاضایی که بیشتر از آقایان دارند قبول نکنید بلکه اگر حقیقتا آمادگی علمی و روانشناختی و رفتاری بالایی دارید قبول کنید. جسارت نباشد اما بنده بارها خیلی دوستانه به رفقا گفته ام که لطفا به هیچ وجه شماره همراه یا ایمیلتان را به راحتی در اختیار خانم ها نگذارید. زیرا از یک طرف حیله النساء فراوان است و از طرف دیگر، رقبای کم تقوایمان در لباس روحانیت هم منتظر کمترین حرف و حدیث هستند تا برای حذفتان ...!

ان شاءالله ادامه دارد....







سلام دوستان

ببخشید چند شب نبودم. عرض کردم که دارم بچه های دانشگاهمون را میبرم قم.

جاتون خیلی خالی بود. انصافا شب عید غدیر و روز عید غدیر، حرم حضرت معصومه و مسجد جمکران با بچه های گل دانشگاهمون خیلی حال داد.

به نکات زیر دقت کنید(خالی از لطف نیست):

1- مدت کل اردو: 30 ساعت

2- مقصد: مجتمع یاوران مهدی، جنب مسجد مقدس جمکران

3- تعداد: حدود 30نفر

4- مبلغ دریافتی از هر نفر: 10000تومان

5- مبلغی که مقروض مردم شدم اما از برگزاری اردو منصرف نشدم: 400000تومان

6- صفات مشترک اعضای اردو: بچه های گل مذهبی غیر انقلابی(بچه هایی که مذهبی اند اما جزایر پراکنده اند و اهل اینکه انقلابی بیاییند وسط میدون نیستند)

7- تعداد نشست ها و کارگاه های برگزار شده در اردو: 3کارگاه مفصل دوساعته

8- موضوعات کارگاه ها:الف) سبک زندگی اسلامی شیعی، ب) شیعه شناسی1،ج) شیعه شناسی2

9- رویکرد کارگاه ها: عدم انفعال در تشیع، روحیه تهاجمی در مناظرات

10- شیوه انتخاب اعضا: انتخابی و گزینشی

11- سن و سال اکثر اعضا: ورودی های 92 و 93(من اصلا به دانشجویان ترم 7 و 8 مسئولیت نمیدم چون اگه واسه ارشد نخونند مشمول سربازی میشوند و از چشم ما میبینند)

12- تعداد جک و شوخی های مجاز علنی: حداقل 115 شوخی (یکی از بچه ها را مامور شمارش شوخی ها و کنترل اخلاقی شوخی ها کردم)

13- تعداد گعده های غیر رسمی با محوریت موضوعات مختلف: حدود 15 گعده

14- تعداد شرکت کنندگان در نمازجماعت اختیاری صبح مسجد جمکران: همه بچه ها

15- تعداد شرکت کنندگان در نمازجماعت اختیاری ظهر و عصر مسجد مقدس جمکران: همه بچه ها

16- تعداد نمازهای قضا شده: صفر

17- تعداد غیبت مردم کردن: صفر

18- تعداد شوخی های زشت یا تیکه های مورد دار: صفر

19- تعداد متقاضی برای ادامه اردوخای اینچنینی: همه بچه ها

20- میزان مطالب جدید ارائه شده در کارگاه ها: حدود 90 درصد

21- دیدار خاص: به جای دویدن دنبال دفاتر و بیوت مراجع، دیدار با امام جماعت تقریبا نابینای مسجد جمکران که از فعالان حزب الله لبنان در بیروت و از رایزنان فرهنگی سیاسی جمهوری اسلامی ایران بوده است.(در دفتر مشاوره ایشان حدود 45 دقیقه)

22- تعداد عکس های یادگاری: تقریبا 300 عکس!!

23- ...


از اینا که بگذریم همه داستان ها از بعد از این اردو تازه داره شروع میشه:

از یه طرف تعداد بچه های پا به کار بیشتر شده و میشه روی آنها حساب کرد

تفکر قحط الرجال بودن بین بچه های بسیج و هیئت شکسته شد و فهمیدند که بهتر از خودشون هم هست اما منتظر یه جرعه محبت اند

متقاضی ادامه مباحث در دانشگاه شده اند

اما ....

یکی از همکاران شیر پاک خورده ی خودمون گفته بود: معرکه باز کرده!! جوونه! چند روز دیگه حال و حوصله خودش هم نداره!

اما...

شهید همت: خدایا! یا خونم را در راهت بریز یا تحمل خون دل خوردن را به من عنایت کن. تحمل حرف های آدم های خسته و کوفته ای که فقط راه رفته اند اما به تکلیفشان نگاه نکرده اند!







سلام دوستان

پیشاپیش عیدالله الاکبر خدمتتان تبریک عرض میکنم.

اگر مدیر یا هر جوون مومن انقلابی، درس مهندسی فرهنگی را با جون و دل خونده باشه قطعا به درستی و اهمیت این جمله پی خواهد برد که:

 

غدیر یعنی اینکه که هر چی توی کمچه داری رو کن! عید تمام شدن و کامل شدن دین است و تو باید کاملترین و تمام ترین و بی نقص ترین کار فرهنگیت را رو کنی.

غدیر همین طور که دین را تمام کرد ، در عید غدیر هم باید تیر آخر و فربه ترین برنامه های فرهنگیت را رو کنی و رزومه ات را هم بتونی مثل دست مولا بگیری بالا و روت بشه که بگی: اینم کار فرهنگی من! نه توش گناه شد و نه کسی وقتش هدر رفت. 

 

 

بچه های دانشگاهمون را دارم میبرم قم. هم واسه زیارت و هم چندتا کارگاه براشون بذاریم. برنامه های مسجد و هیئت الحمدلله سرجاشه. یکی دوشب نیستم. التماس دعا






صفحات :
|  <  <<  26  27  28  29  30  >>  >  |